۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۷:۴۷

نقد کتاب؛

بازگشایی پرونده قتل «بیگانه» و واکنش پسااستعماری به آلبرکامو

بازگشایی پرونده قتل «بیگانه» و واکنش پسااستعماری به آلبرکامو

رمان «مورسو بررسی مجدد» نوشته کمال داود نویسنده الجزایری که جوایز مختلف بین‌المللی را کسب کرده، یک واکنش پسااستعماری به رمان «بیگانه» آلبر کامو نویسنده هم وطنش است.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: رمان «مورسو بررسی مجدد» (The Meursault Investigation) نوشته کمال داود نویسنده الجزایری که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، چندی پیش با دو ترجمه مختلف و عناوین «مورسو بررسی مجدد» و «مُرسو چه کسی را کشت» در بازار نشر کشور عرضه شد. همان طور که در معرفی‌ها و اخبار مربوط به این اثر اعلام شد، داستان این اثر کمال داود درباره رمان «بیگانه»ی آلبر کامو است.

داود، در رشته ادبیات فرانسوی تحصیل کرده و به نوعی با نوشتن این رمان و اشاراتی که در آن دارد، از غلبه‌ای که روزگاری زبان و زندگی فرانسوی در الجزایر داشته، انتقام گرفته است. بنابراین می‌توان آن را در قالب یکی از آثار مطرح و مهم ادبیات پسااستعماری معاصر مورد بررسی قرار داد. رویکرد مخالفت با کامو و رمان بیگانه را می‌توان در اولین جمله «مورسو بررسی مجدد» هم مشاهده کرد که خلاف جمله اول «بیگانه» که «امروز مامان مرد» بود، این است که «مامان هنوز زنده است.»

کمال داود از ابتدا تا میانه‌های کتاب، بیش از آن که داستان بگوید و زوایای بیشتری از ناگفته‌های «بیگانه» را روشن کند، با زبان شخصیت اول رمانش به آن می‌تازد که البته این تاختن، کاملا قابل درک است. یکی از انتقادات مهم شخصیت اصلی کتاب، که خود را برادر ِ مرد عرب ِ کشته شده در بیگانه معرفی می‌کند، این است که چرا مرد عرب در «بیگانه» هیچ اسمی‌ندارد؟ و چرا مرد پوچ گرا و بی‌هویتی که برادرش را کشته، تبدیل به یک قهرمان بین المللی شده اما برادرش عربش که به دست قاتل کشته شده، اسمی‌ندارد تا شناخته نشود! بنابراین کمال داود، به مرد مقتول، اسمی‌می‌دهد و با اتکا به این نامگذاری، قصه گویی می‌کند.

فارغ از مسائل فلسفه و اندیشه اگزیستانسیالیستی کامو در «بیگانه»، مولف رمان «مورسو بررسی مجدد» در فرازهایی غیر از گلایه‌هایش که انتقادات جدی پسااستعماری‌اش را در بر می‌گیرند، داستان‌گویی می‌کند و پا را از دایره مرد درونگرای بیگانه آلبر کامو فراتر گذاشته و داستان زندگی مردمان بدبخت الجزایر در روزگار پیش از استقلالشان از فرانسه را نقل می‌کند. به این جهت می‌توان گمان برد که بهانه اصلی نوشتن این رمان، پاسداشت استقلال الجزایر و روایت زندگی مردمان این کشور، پیش از این رویداد بوده است. البته داود انتقاداتی هم به اندیشه و فلسفه اگزیستانسیالیستی کامو دارد ولی بیشتر با زبان، تاثیر و غلبه‌اش و همین طور عدم نامگذاری مقتول رمان کامو کار دارد.

البته سطرها و فرازهایی در این رمان وجود دارند که باید با اتکا به روانشناسی تحلیل و تشریح شوند. به‌عنوان مثال، برادر مقتول که اسم برادرش را «موسی» عنوان می‌کند، در گرماگرم روزهای استقلال الجزایر مردی فرانسوی را می‌کشد. این قتل به نوعی پاسخی به قتلی است که مورسوی کامو در «بیگانه» مرتکب شد. البته قربانی رمان کمال داود اسم دارد و شخصیت راوی، او را ژوزف می‌نامد. در خلال، فصول رمان که واگویه‌های برادر موسی هستند، از زندگی و رشد در روزگار پیش از استقلال الجزایر گفته می‌شود؛ همین طور از عشق و عاشق شدن ناموفق و نافرجام.

شخصیت راوی در فرازهایی گویا مشغول پاسخ دادن به سوالات یک بازپرسی است اما او مشغول گپ زدن با فردی در مقابل است که روبرویش در یک کافه نشسته و به قصه‌اش گوش می‌دهد. البته این فرد روبرویی، گاهی آلبر کاموست، گاهی مورسو و گاهی خواننده ای که «بیگانه» را خوانده است. جنایت و مکافاتی که راوی پس ‌می‌دهد، همان مفاهیمی‌ هستند که قابلیت بررسی از منظر روانشناسی را دارند. مکافات این شخصیت هم این است که با وجود قتل مرتکب شده اش، آزاد می‌شود؛ یعنی سرنوشت و جزایی مقابل قاتل رمان «بیگانه».

«مورسو بررسی مجدد» دنباله ای بر «بیگانه» نیست. بلکه در وهله اول، یک بیانیه ادبی درباره آن است که می‌تواند له یا علیه آن باشد چون شاید کمال داود، به طور کامل موافق حرف‌هایی که از زبان قهرمان رمانش می‌زند، نباشد. به هر حال، این رمان، واکنشی پسااستعماری به «بیگانه» است که برای اولین بار در سال ۱۹۴۲ چاپ شد؛ یعنی پیش از استقلال الجزایر. اسم نداشتن مقتول «بیگانه» دستاویزی است که نویسنده رمان «مورسو بررسی مجدد» چندین بار آن را یادآوری کرده و با یادآوری اش، دوباره شمشیر انتقادش را تیز کند. مگر مقتول داستان، آدم نیست؟ جالب است که کمال داود بین فضای واقعیت و داستان نوسان ایجاد می‌کند. به این ترتیب که شخصیت راوی با وجود روایت‌های کاملا واقع گرایش از اتفاقات الجزایر و استقلالش، طوری سخن می‌گوید که در فرازهایی از رمان گویی این او، مادر و برادر مقتولش حقیقتا وجود داشته‌اند و ساخته ذهن کامو نیستند اما در فرازهایی هم که گلایه دارد، به نوعی سخن می‌گوید که اگر کامو برای شخصیت مقتول اسم می‌گذاشت، شرایط زندگی آن‌ها طور دیگری بود و خانواده آن‌ها بود که تبدیل به قهرمان مظلوم بین المللی می‌شد.

«مورسو بررسی مجدد» بیش از آن که داستانی باشد، ادبی است و هدفی بالاتر از داستان گویی دارد. به عبارتی حرفی که کمال داود داشته، و در واقع واکنشی که می‌خواسته نشان بدهد، برایش مهم تر از قصه گویی و موفق شدن با توسل به نوشتن دنباله ای بر «بیگانه» بوده است.

کد خبر 3923166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha