پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

توسط نشر ثالث؛

کتاب «افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی» منتشر شد

کتاب «افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی» منتشر شد

کتاب افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی (تاریخ خرد: کتاب سوم) نوشته شروین وکیلی به همت نشر ثالث منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب افلاطون؛ واسازی یک افسانه فلسفی (تاریخ خرد: کتاب سوم) نوشته شروین وکیلی به همت نشر ثالث منتشر و به قیمت ۶۵ هزارتومان روانه بازار نشر شد.

نویسنده در این کتاب متذکر می شود که الاطون بی تردید مهم ترین چهره فلسفی در جهان یونانی است. تنها کسی که شاید بتوان گفت جایگاهی نزدیک به او را اشغال کرده شاگردش ارسطوشت و نامی که پیش از وی درخشش دارد، استادش سقراط است و اسن هردو به واسطه حضور وی اهمیت و اعتبار یافته اند. افلاطون برای هر کسی که دغدغه فلسفه داشته باشد شخصیتی جذاب و معماگونه است. حجم عظیم آثاری که به قلم وی باقی مانده است، با توجه به زمان دیرینه زندگی اش شگفت و نامنتظره می نماید. ترجمه های پیاپی و باخوانی ها و تفسیرهای مجدد جملاتش، معناهای چندین متنوع را به دست داده است که تنها تفسیرهای کتاب های مقدس با آن کوس برابری توانند نواخت.

وکیلی درباره انگیزه نوشتن این کتاب در پشت جلد کتاب می نویسد: نخستین متنی که درباره افلاطون نوشتم مقاله پانزده صفحه ای بود که در مهرماه ۱۳۷۸ در انجمن فلسفه ای که در دانشگاه تهران داشتیم منتشر شد. قبل و بعد از آن افلاطون همچنان موضوع کنکاش و کنجکاوی بود تا ان که طرح بازنویسی مضمون منابع اصلی فلسفه در قلمرو مبانی را آماج کرد. در این میان رخدادی که باعث شد اهمیت افلاطون و تاثیر زیانبار و ویرانگر ترجمه های ناقص آثارش بیش از پیش برایم نمایان شد و ورود به اصل متون افلاطون را در این نوشتار ضروری کند. ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۸۸ روزی برای سخنرانی به انجمن حکمت و فلسفه دعوت شده بودم و چون در آنجا درباره اخلاق طبیعی شده سخن گفتم، با مخالفت یکی از حاضران روبرو شدم که گویا از پژوهشگران آن نهاد بود و با زمینه ای دینی و اسلامی می کوشید ناممکن بودن یا ناروا بودن برداشت من از اخلاق طبیعت گرا را اعلام کند. وقتی تنور بحث میان ما گرم شد. دیدم که بارها و بارها به افلاطون ارجاع می دهد و وقتی برداشت خود از سخن افلاطون را گفتم، با این جمله پاسخم را داد که« گمان می کنم که شما هیچ کتابی از افلاطون نخوانده باشید.»

کد خبر 4018160

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha