پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۳ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۲۹

نیماژ منتشر کرد؛

خالق «گهواره مردگان» راوی «هشت پیانیست» شد

خالق «گهواره مردگان» راوی «هشت پیانیست» شد

اثر داستانی تازه‌ای از مهدی بهرامی با عنوان «هشت پیانیست» به زیر چاپ رفت.

به گزارش خبرنگار مهر، اثر داستانی تازه‌ای از مهدی بهرامی با عنوان «هشت پیانیست» از سوی نشر نیماژ روانه بازار کتاب شد.

این کتاب به گفته نویسنده آن قصه شیفتگی انسان است و دلبستگی او به دیگری که عشق نامیده می شود و دل باختن به ایده‌ها که گاه ایمان و گاه تعصب خوانده می‌شود.

این نویسنده همچنین می‌گوید: هشتِ پیانیست ما را به دالان‌های ناشناخته وجود خودمان می‌برد، همه ما را که چسبیده به نیمه‌ای پنهانی از خودمان هستیم. نیمه‌ای که جداشدن از آن به رهایی و یا نابودی‌مان می‌انجامد.

در بخشی از این کتاب آمده است: همانجا با لاله و لادن آشنا شدم: دو خواهر، دو دختر، دو آدم که از سر به هم چسبیده بودند؛ با هم می‌خوردند؛ قضای حاجت می‌کردند. به حمام می‌رفتند؛ می‌خوابیدند؛ با هم می‌خواندند و با هم پیانو می‌زدند. عکس بزرگ دو صفحه‌ای‌شان وسط مجله بود. پشت پیانو نشسته بودند و انگار که عاشق و معشوق باشند، سرهایشان را به هم چسبانده بودند. حواسشان پیش آهنگ بود. حرکت ظریف انگشتانشان را در بی حرکتیِ عکس هم می شد دید. شگفت انگیز بود امّا صدای نواختنشان را در سکوت کاغذ می شنیدم. هنوز آهنگشان در گوشم است. همیشه بوده؛ هر وقت که می نویسم و نوشته ها را تبدیل به تصویر می کنم؛ هروقت که دلگیر می شوم؛ هروقت که خوشحالم؛ هر وقت که عاشق می شوم و زمانی که خستگی و ترس مرا به تسلیم شدن دعوت می کند. ندایی میگوید: بایست! بمیر! دنگ دنگ و بعد ناگهان صدای زندگی می آید: لا لا لا لا لا و چو چو چو؛ قطارِ بودن دوباره حرکت می کند. کمی که سرعت گرفت، سوت می کشد و بخار سفید و سرخوش از دودکشش بیرون می‌زند. 

مجله را که خریدم، بخش مربوط به‌  کامپیوتر را با ولع خواندم و بعد تفننی مجله را ورق زدم. وسط مجله عکس لاله و لادن را زده بودند. اولین چیزی که گفتم این بود: سلام هشت پیانیست!)

این داستان بلند را نشر نیماژ در دست انتشار دارد.

پیش‌تر از این نویسنده رمان گهواره مردگان از سوی نشر پیدایش منتشر شده بود.

کد خبر 4230595

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha