خبرگزاری مهر، گروه استانها- مجتبی جهانتیغ *: در حال حاضر یکی از ابزارهای توسعه دولت و نمایندگان مجلس به ویژه در مناطق محروم و استانهای پیرامونی با بافت جمعیت روستایی زیاد تبدیل روستاهای بزرگ به شهر است و نمایندگان مجلس سیستان و بلوچستان هم در این زمینه دست پری دارند و هر چند وقت، خبر غرور آفرین تبدیل روستا به شهر را میدهند. اما آیا واقعاً به نفع مردم است یا به کام خواص ست.
طی توسعه نفتی صد سال اخیر کشور، شهر کانون و هدف توسعه بوده است. شهر مرکز رفاه و امکانات بوده است. لذا برای رفاه و منزلت بیشتر یا باید به شهر مهاجرت کرد که انتخاب مردم فرودست و روستاهای کوچک و کم برخوردار است یا شهر را به روستا آورد که انتخاب و خواست مردم طبقه متوسط و فرادست و روستاهای بزرگتر است. اما این عطش ارتقا روستا به شهر از کجا آمده است.
در فرهنگ ایران معاصر متأسفانه اینگونه تلقین شده که روستا پایینتر از شهر است. فرد روستایی پایینتر از شهری است. منزلت، شأن و مقام و احترام کمتری از یک فرد شهری دارد.
حتی در رسانههای رسمی و ملی ابایی از این نمایش تفاوت منزلت وجود ندارد، لازم است یک بار به سریالهای رسانه ملی و تبلیغات آن توجه کنید.
دههها ترسیم رسانهای عقب مانده از مناطق و جوامع روستایی باعث شده که فشار اجتماعی زیادی بر مردم این نواحی و نخبگان تحصیل کرده روستایی باشد لذا برای خروج از این منزلت پایینتر تلاش میکنند. لذا ارتقا روستا، یک روستا زدایی از شخصیت و منزلت است. از نظر سیاسی طبقه نخبگان تحصیل کرده ارتقا پست و مقام و حقوق پیدا میکنند.همچنین عام مردم ارتقا منزلتی پیدا میکنند.
اما هزینه و تبعات اقتصادی این ارتقا و روستا زدایی چیست. به صورت تاریخی توسعه مرکز پیرامون و انباشت سرمایه سود تولید روستاها در شهر و تزریق و انباشت دلارهای نفتی در کنار تمرکز سیاسی خدماتی و امکانات رفاهی در شهرها جذابیت شهرها را با اقتصاد انگلی و دلال محور، چند برابر میکند و شهرهای ایرانی در موضعی برتر از روستاهای تولیدی قرار میگیرند.
علی رغم اینکه روستا محل تولید است و شهرها محل مصرف. اما سهم روستا محرومیت است و سهم شهر امکانات. روند تبدیل روستاها به شهرها به امید افزایش امکانات اما از نظر اقتصادی در واقع نوعی محرومیت زدایی تلقی میشود در حالی که این تبدیلها در واقع نوعی تولید زدایی از مناطق تولیدی با محوریت اقتصاد روستایی است. چراکه در شهر کشاورزی و دامداری ممنوع است و افراد باید برای دامداری و مرغداری و مشاغل تولیدی روستایی از شهر خارج شوند و نگه داشتن دام و طیور غیر قانونی است.
به موازات ممنوعیت فعالیت تولیدی، بازار مسکن با افزایش قیمت زمین و ملک داغ میشود و آپارتمان و ویلا سازی جای تولید را میگیرد. همچنین اقتصاد تجاری و خرده فروشی رونق میگیرد و جایگزین تولید میشود.
همچنین با ارتقا روستا به شهر ساختار ساده و چالاک دهیاری به ساختار عریض و طویل و پرهزینه و غیرشفاف شهرداری تبدیل میشود که برای هزینههای خود همه چیز شهر را کالا می بیند و هم عوارض شهرداری به هزینههای زندگی روستاییان سابق اضافه میشود.
با تبدیل روستاها به شهر، هزینههای زندگی در شهرهای جدید بیشتر میشود و مردم کم درآمد مناطق محروم فشار مضاعفی را تجربه میکنند. این مسأله در مناطقی که دچار بحرانها اقتصادی مانند خشکسالی و نبود شغل و درآمد پایدار هستند از جمله در سیستان و بلوچستان بسیار شایعتر است.
نهایتاً اینکه در حال حاضر روستاها و عشایر با وجود جمعیت ۲۰ درصدی جامعه فقط ۵ درصد از بودجه دولت سهم دارند لذا روستازدایی و عطش شهر نشینی جای تعجب ندارد از همین رو بهره وری، بازاندیشی و تجدید نظر در روند تبدیل روستاها به شهرها و بررسی دقیقتر و میدانی و آماری و تحلیلی تبعات آن بر مردم شهرهای جدید استان سیستان و بلوچستان قویاً پیشنهاد میشود.
همچنین قطعاً حمایت از تولید و اقتصاد روستا در کنار ارائه امکانات رفاهی مناسب و هم تراز شهرها و پرداخت رسانهای مناسب و تکریم کننده روستاییان میتواند روستازدایی و افزایش شهرها را مهار و شأن و منزلت اجتماعی و کیفیت زندگی روستا و روستاییان را ارتقا و عادلانه تر کند.
* فعال سیاسی و اجتماعی
نظر شما