۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۱۴:۳۰

نعمت الله فاضلی:

علوم انسانی برای همه انسان‌هاست نه فقط نخبگان

علوم انسانی برای همه انسان‌هاست نه فقط نخبگان

در کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» کوشیدم توضیح بدهم که علوم انسانی برای همه آدم‌ها و برای همه‌ دردها و درگیری‌های انسان‌هاست، نه فقط برای نخبگان.

به گزارش خبرگزاری مهر، به‌تازگی کتاب «زندگی سراسر فهم مسئله است» نوشته‌ی نعمت‌الله فاضلی به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است که به مسئله و مسئله‌شناسی در علوم اجتماعی و انسانی ایران می‌پردازد و بنابه‌گفته‌ی مؤلف از تجارب زیستی و دانشگاهی او برآمده است. نشست نقد و بررسی این کتاب با سخنرانی هادی خانیکی، مقصود فراستخواه و نویسنده‌ی اثر به‌صورت مجازی برگزار شد. در ادامه گزارشی از این نشست از نظر شما می‌گذرد:

به سرمشق امکان

مقصود فراستخواه اظهار کرد: نویسنده‌ی این کتاب، نعمت‌الله فاضلی، استاد باارزش انسان‌شناسی، مردم‌شناسی و فرهنگ این سرزمین است و آثار و تألیفات ارزشمندی دارد که «زندگی سراسر فهم مسئله است» یکی از آنها است. او توضیح می‌دهد که عنوان پژوهش خود را از کارل پوپر الهام گرفته است. پوپر در مقام فیلسوف سیاسی و فیلسوف علم به طور خاص این موضوع را از منظر فلسفه‌ی علم دنبال کرده است و فاضلی در جایگاه مردم‌شناس آن را با رویکردی فرهنگی دنبال می‌کند. هدف نویسنده بیشتر این است که به تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی در ایران کمکی بکند و خود در جایگاه یکی از عالمان علوم اجتماعی و علوم انسانی با این موضوع درگیر است. این فکر و ارزیابی درستی است. چراکه یکی از مهم‌ترین حلقه‌های تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی مسئله‌مندکردن است؛ یعنی اینکه محقق بتواند از امور عادی و پیش‌پاافتاده‌ی پیرامون خود آشنایی‌زدایی بکند که نیازمند یک فاصله‌ی انتقادی است. محقق باید از موقعیت و میدان فاصله بگیرد تا بتواند موضوعی را مسئله یا تبدیل به یک رویداد بکند.

او ادامه داد: نویسنده به نظریه‌پردازان، جامعه‌شناسان و متفکران مختلف رجوع کرده است. مثلاً به روایت گیدنزی از تخیل جامعه‌شناختی میل مراجعه کرده است تا توضیح بدهد که باید حس‌وحالی در محقق وجود داشته باشد تا برای کاهش رنج‌ها و آلام انسانی موقعیتی را مسئله‌مند بکند. این البته غیر از سرمشق متصلب آسیب‌شناسی است که بیشتر نگاهی فنی دارد و قدری نخبه‌گرایانه و مداخله‌گرایانه است. مسئله‌مندکردن لزوماً به‌معنای آسیب‌شناسی نیست، بلکه حسی در محققی است که تلاش می‌کند نظریه‌ها را به زمینه‌ها بیاورد و با رؤیت‌پذیرکردن یک موقعیت پروبلماتیک امکان نوعی بازاندیشی را برای جامعه فراهم بکند. به نظرم این بسیار ارزشمند است که نویسنده به این امر توجه کرده و آن را مبسوط توضیح داده است.

این جامعه‌شناس افزود: به باور فاضلی آنکه مسئله‌مند می‌کند لزوماً در پی راه‌حل‌های آماده نیست. او توضیح می‌دهد که پاسخ امری موقتی است و نه نهایی. در مسئله‌مندکردن ما می‌خواهیم پاسخ‌هایی را مرور کنیم، نه اینکه به یک مسئله یا مشکل راه‌حلی نهایی ارائه دهیم. انگار در راه‌حل این ادعای پنهان وجود دارد که چیزی تمامیت‌یافته است. اما پاسخ نوعی درگیری با موقعیت است. فاضلی ضمن توضیح این موارد می‌کوشد از منظرهای مختلف این مسئله‌مندی را در علوم انسانی و اجتماعی مرور بکند. این هم از مزایای این کتاب است که نویسنده سعی کرده است منظرهای مختلف نظریه‌پردازان و متفکران را در این کتاب بیاورد و با آنها هم‌سخنی بکند. مثلاً به معنای گادامری مسئله‌مندکردن این است که من بتوانم درکم را از امور افزایش بدهم و تفسیر تازه‌ای از یک موضوع پیدا بکنم؛ به معنای فوکویی به ساخته شدن اجتماعی یک مسئله کمک بکنم و یک موضوع را به گفت‌وگو و مناظره‌ی اجتماعی بیاورم و درباره‌ی یک موضوع کرداری، گفت‌وگویی، جست‌وجویی و حساسیتی اجتماعی در جامعه به وجود بیاورم.

فراستخواه بیان داشت: یکی از ارزش‌های کتاب این است که در سرمشق امکان حرکت می‌کند نه در سرمشق فقدان. ما در سرمشق فقدان فقط گله داریم که چه و چه و چه نداریم و کجای کارمان ایراد دارد. متأسفانه سرمشق فقدان به عللی در جامعه‌ی ما رواج هم یافته است. اما این برای حل مسائل زندگی و توضیح امور کافی نیست. ما به سرمشق امکان نیاز داریم. به اینکه امکان‌هایمان را ببینیم. درک من این است که فرض پس‌پشت ذهن فاضلی سرمشق امکان است؛ یعنی نویسنده به دنبال این است که اصحاب علوم انسانی و اجتماعی چه می‌توانند بکنند. او در این اثر درباره‌ی اینکه محققان علوم انسانی چگونه می‌توانند مسئله‌مندسازی کنند بسیار توضیح داده است. پرداختن به چگونگی مسئله‌مندکردن به بهبود پیداکردن ما کمک می‌کند، نه اینکه مدام نق بزنیم. ما باید ساختارها، رویه‌ها، قوانین، فرهنگ، سنت‌ها، ایدئولوژی و قدرت را نقد بکنیم، اما فقط نقد کافی نیست. بلکه باید امکان‌هایی هم پیدا بکنیم. از جمله اینکه چه‌طور بنگریم و چه‌طور پژوهش بکنیم.

او تأکید کرد: این کتاب برای گروه‌های مختلف می‌تواند مفید باشد، دانشجوی کارشناسی‌ارشد و دکتری هر دو می‌توانند از این کتاب استفاده کنند، چراکه هر دو پایان‌نامه و رساله‌ای در پیش دارند که اصل آن مسئله‌مندی است. همچنین، می‌تواند برای همکاران ما در علوم انسانی و علوم اجتماعی یا محققان آزاد در جامعه، در سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای مدنی کاربردی باشد. چراکه محقق فقط کسی نیست که در دانشگاه است. اصلاً علم لزوماً در برج و باروهای دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی دولتی یا شبه‌دولتی حرکت نمی‌کند، بلکه حرکت علم در جامعه است. همه‌ی اینها می‌توانند با استفاده از این امکان به کار، تحقیق و فعالیت اجتماعی‌شان عمق و جهت بدهند.

او ادامه داد: ارزش دیگر این کتاب حسی است که پشت نویسنده است و در این کتاب کاملاً بوییده و حس می‌شود. اینکه فاضلی رویکردی فارغ‌البال ندارد که بگوییم در گوشه‌ای دنج برای ذوق و ماجراهای ذهنی خودش به معنای استعلایی کلمه کتاب نوشته است. بلکه به تعبیر بدیو، تنشی هیجانی و موقعیتی رویدادی در او وجود دارد. او در تحقیقات، مطالعات، زندگی اجتماعی و حرفه‌ای خود و پیرامون خود درگیر است و این مسئله‌مندکردن از اینجا ناشی شده است. چیزی مثل عشق، مثل هنر، مثل بحران وجودی در انسان که با دنیای روانی و ذهنی و وجود نویسنده ارتباط دارد. به تعبیر بدیو، نوعی عنصر وفا و صفا در این نوشته هست. اینجا حس می‌کنیم که نویسنده می‌خواهد مسئله‌مندی را بسط بدهد تا ما با آن بتوانیم رنج‌های خودمان را بهتر بفهمیم، توضیح بدهیم و کاهش بدهیم. در توضیح اینکه چگونه می‌توانیم موقعیت‌های خودمان را مسئله‌مند بکنیم و چگونه می‌توانیم برای پاسخ به این مسئله‌ها و موقعیت‌ها کوشش‌های عالمانه بکنیم، وفا و صفایی وجود دارد. کوشش عالمانه اینجا مهم است. همه کوشش می‌کنند. اما نویسنده تلاش می‌کند بگوید چطور می‌توان کوشش‌های عالمانه و موثق کرد که مبتنی بر دانشی معتبر و در نتیجه قابل‌اعتمادتر باشد.

فراستخواه در پایان گفت: یکی از ویژگی‌های این کتاب خصیصه‌ی زبانی آن است. کتاب زبانی بسیار صمیمی و روایی و زنده‌ای دارد، گویی جملات آن نفس می‌کشد. فاضلی رویکردی مردم‌شناسانه، نگاهی فرهنگی، زیباشناختی و بین‌رشته‌ای به مسئله دارد و بر موضوع گردش می‌کند. درباره‌ی سویه‌های خصیصه‌ی زبانی این کتاب باید بیش از اینها سخن گفت و اتفاقاً یکی از نقدهایی که می‌توان بر این کتاب داشت، در ذیل همین گردش فاضلی روی موضوع است، چنان‌که خواننده احساس می‌کند نویسنده دست‌بردار نیست. امیدوارم خواندن این کتاب افق‌گشایی‌های خوبی در پی داشته باشد و نویسنده همچنان پرکار باشد.

از مسئله‌گریزی و گسست‌ها

هادی خانیکی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: این کتاب از چند جنبه اهمیت داشته و با مباحث و آثار آن احساس همدلی و همفکری دارم: نخست به‌این‌علت که از دیرباز توفیق دوستی و آشنایی با نویسنده‌ی سخت‌کوش و پرکار اثر، فاضلی، داشته‌ام و عمده‌ی آثار او را دنبال کرده‌ام که ورود به مباحث جدی و دغدغه‌مند علوم انسانی و علوم اجتماعی است. دوم اینکه این کتاب را قبل از انتشار مطالعه کرده بودم و هنوز هم نسخه‌ی غیرچاپی آن را دارم و در مباحث مختلف از آن استفاده‌های فراوان برده‌ام. سوم اینکه موضوع این کتاب، مسئله‌ی من هم بوده و بر سر این مسئله با نویسنده گفت‌وگوهای معتنابهی داشته‌ام. در شماره‌ی یکم دوره‌ی یازدهم مجله‌ی جامعه‌شناسی ایران مقاله‌ای منتشر کردم که فصل مشترک آن مباحث با این کتاب بسیار زیاد و موردتوجه نویسنده بوده است. آنجا من به مسئله‌گریزی نظریه‌ی اجتماعی در ایران و دلایل و آثار آن پرداختم. اما تألیف کتابی منقح و خوش‌قلم که این مسئله را در حوزه‌ای وسیع‌تر دنبال بکند، از عهده‌ی فاضلی برآمده و من توجه به آن را هم در حوزه‌های دانشگاهی هم در حوزه‌های عمومی مفید می‌دانم.

او ادامه داد: به لحاظ شکلی، کتاب در مقایسه با آثاری که نهادهای دانشگاهی منتشر می‌کنند و معمولاً به جنبه‌های مؤثر و جاذبه‌های مطالعه کمتر توجه دارند، ویژگی‌های ممتازی دارد. این کتاب خوشبختانه از نظر چاپ و صفحه‌آرایی کار خوبی است. چند نوآوری هم دارد. کتاب با یک پیشگفتار مفصل خواننده را با نظم فکری وارد مباحث فصول می‌کند. همچنین، در کنار نمایه‌های اعلام، پیوستی از نمایه‌های موضوعی دارد و به اصطلاحات مطرح در کتاب هم به‌صورت در پیوست پرداخته شده است.

خانیکی بیان داشت: کتاب به گفته‌ی مؤلف روایتی است از تجربه و فهم او در مواجهه با حوزه‌ی اشتغالات فکری خود. شاید حتی بتوان گفت او به دنبال بیرون کشیدن وضعیتی مطلوب از آن چیزی است که محقق علوم اجتماعی باید در قبال جامعه و دانش خودش عهده‌دار شود. او به دنبال این است که این حس را زنده بکند که محقق یا مؤلف در حوزه‌ی علوم اجتماعی باید مسئله‌شناس باشد و قدرت پرسیدن، به چالش کشیدن و روایت کردن پرسش‌های موجود در جامعه را در زمانه و روزگار خودش داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، فاضلی بر این نکته تأکید دارد که هر اثر خلق‌شده در زمینه‌ی اجتماعی یا با نگاه اجتماعی باید مهر زمانه و روزگار را داشته باشد و بتواند درد و دغدغه‌ای را روایت بکند.

او افزود: فاضلی برای این روایت با زبانی ساده از بیان پدر روستایی‌اش استفاده می‌کند که پرسش ربط است. اینکه آنچه او و امثال او در دانشگاه‌های ما یاد گرفتند به مسائل پیرامون و جامعه چه ربطی دارد. چطور ممکن است درگیری دانش‌ها با مسئله ممکن شود. در توصیف و تحلیل وضعیت همان‌طورکه مسئله‌ی من، فراستخواه، قانعی را و بزرگانی دیگر از حوزه‌ی علوم اجتماعی بوده است، مسئله این است که چرا مسئله‌گریزی در علوم اجتماعی وجود دارد. مسئله‌گریزی فقط در شکل عریان و صریح آن؛ یعنی نپرداختن به مسئله، نیست. گاه به مسئله بد پرداخته می‌شود گاه بیشتر از چیستی و چگونگی مباحث پرسش می‌شود به‌جای اینکه به چرایی و تناسب و ربط پرداخته شود.

این استاد دانشگاه ادامه داد: این بی‌ربطی علوم اجتماعی با زندگی یا ناکامیابی‌ها در توسعه‌ی معرفتی و باقی‌ماندن در مرحله‌ی گردآوری مسئله‌ی مهمی است. به این اعتبار، فاضلی به دنبال ضرورت مسئله‌شناسی با همان قدرت روایت کردن پرسش‌ها و به زبان آوردن و زنده‌کردن مسئله‌ها است. بنابراین فاضلی در این کتاب به رویکرد یا مسئله‌شناسی فرهنگی اولویت می‌دهد که می‌تواند آنچه را در جامعه هست به امر تماشایی و رؤیت‌پذیر تبدیل بکند. همین یک سال که به‌خصوص بعد از انتشار این کتاب در جامعه با تسری مسئله‌ی کرونا و ابعاد اجتماعی، سیاسی آن بر جامعه مواجه شدیم کافی است تا با اهمیت بیشتری به اثر فاضلی بنگریم. چون جامعه‌ی ما به شرایطی پرتاب شده است که خیلی برای زندگی در آن آمادگی نداشته است. اینکه معلم، دانشجو یا محقق علوم اجتماعی توانسته باشد قدرت دیدن این مسائل جدید را داشته باشد و آنها را به زبان بیاورد و تجربه‌ی خودش را با دانش خود در پیوند قرار بدهد، مسئله‌ای است که فاضلی هم به‌درستی به دنبال آن است.

او بیان داشت: من دلیل ناتوانی در مسئله‌شناسی، به‌خصوص مسئله‌شناسی فرهنگی، را در گسست‌هایی می‌دانم که بین نهاد دانشگاه، نهاد فرهنگ و نهاد سیاست در جامعه‌ی ما وجود دارد. در جامعه‌ی ما دیوارهای بین این سه حوزه به‌گونه‌ای بلند است که معمولاً هر کسی ناگزیر می‌شود در چارچوب ارزش‌ها و هنجارهای غالب بر محیط خودش، چه دانشگاهی چه فرهنگ و اندیشه‌ورزی روشنفکرانه چه ورود به مسائل اجرایی و اجتماعی، قرار بگیرد. چراکه هر یک از اینها هنجارها و ارزش‌هایی دارد و دیگری را تخطئه می‌کند. از طرفی ورود به مسائل رسانه گریزی از توجه و مداقه‌ی علمی تلقی می‌شود. از طرف دیگر، حوزه‌ی اجرایی ضرورت توجه به عمل و پراگماتیسم زودبازده منجر به فرار از حوزه‌های نظری می‌شود. اینها مانع از فهم درست مسئله می‌شود.

خانیکی در پایان گفت: فاضلی با دید میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای خود موانع حوزه‌ی گفتمانی علوم اجتماعی و انسانی را در دانش نظری و گفتمان نظری و حوزه‌ی رشته‌ای دانشگاهی موجود تفکیک می‌کند. این کتاب بر جنبه‌ی رشته‌ای و دانشگاهی علوم انسانی و مسئله‌ناشناسی آن توجه دارد، اما نویسنده در خلال کتاب به دو سطح دیگر هم می‌پردازد و راهی که می‌گشاید این است که به لحاظ حرفه‌ای و اخلاقی هر کسی در هر یک از این حوزه‌ها را موظف بکند که چطور به مسائل بیندیشد و به آنها زبان بدهد و رؤیت‌پذیرشان بکند و چه‌طور این مسئله‌شناسی را امری چندوجهی بداند و مسئله‌شناس را از جنس دانشگاهی نداند، بلکه درگیر تاریخ و فرهنگ و جامعه‌ی خودش بداند. این همان مسئله‌ای است که فاضلی روی آن تأکید دارد. بالأخره مسئله‌شناس باید ایرانی باشد، ایرانی بیندیشد و خودش را در این سال‌ها و در میان مسائل این سال‌ها در آستانه‌ی جابه‌جایی قرنی به قرن دیگر ببیند و به این دلیل او قدرت فرهنگ‌شناسی، قدرت مواجهه و فهم سیاسی و اجرایی را برای یک دانشگاهی مهم می‌داند، همان‌طورکه قدرت فرهنگ‌شناسی و داشتن فهم علمی را برای کنشگر سیاسی یا علمی و قدرت فهم علمی و اجرایی را برای روشنفکر و دست‌اندرکار مسائل اجتماع مهم می‌داند.

مستقر کردن خود در متن و بطن چیزها

نعمت‌الله فاضلی در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: من به قانون بارت درباره‌ی لذت متن باور دارم؛ اینکه وقتی متنی نوشته می‌شود باید هم خواننده لذت ببرد هم نویسنده. پس، این کتاب را طوری نوشتم که خودم لذت ببرم و تا اینجا آن‌قدر مورد توجه قرار گرفته است که خوانندگان افزون بر خواندن خواستند نواقص و کاستی‌های آن را توضیح بدهند و متن را اصلاح بکنند.

او در ادامه گفت: این کتاب تجربه‌ی زیسته‌ی من است. من تلاش کردم مثل داستان‌نویس یا فیلم‌ساز بخشی از درگیری‌هایی را توضیح بدهم که در جامعه وجود دارد و من هم جزئی از آنها هستم. اورهان پاموک در سخنرانی جایزه‌ی نوبل توضیح می‌دهد که کار ادبیات روایت کردن و بیان کردن چیزی که مردم می‌دانند یا تبدیل کردن دانش شکل‌گرفته در جامعه به متن است. تصور من هم این بود که رؤیت‌پذیر کردن و زبان بخشیدن به دانش موجود در جامعه کاری بسیار دشوار و ارزشمند است. به نقل از فوکو در این کتاب توضیح دادم که هر متنی توسط نویسنده نوشته نمی‌شود. کارکرد هر متنی این است که آن گفتمان، فضا، پرسش‌ها و تفکر شکل‌گرفته در جامعه را در قالب اثری روایت بکند. به اعتقاد من اصالت هر اثری همین است. مسئله‌شناسی هم دقیقاً یعنی پرسش از جاهایی که جامعه درگیر است و امور از حالت طبیعی خودش بیرون آمده است. این پرسیدن تفکر است و انسان متفکر کسی است که بتواند لایه‌های آشکار و پنهان پرسش درباره‌ی زندگی، فرهنگ و درگیری‌های مردم را به‌صورت دانش مدون و تصنیف و تألیف بکند.

او توضیح داد: اولین ویژگی این کتاب این است که صدای درونی جامعه‌ی ما است. البته، من این صدای درونی را در حوزه‌ی علوم انسانی و اجتماعی روایت می‌کنم. بدین معنی که تاریخ، جامعه‌شناسی، فلسفه، ادبیات، اقتصاد، انسان‌شناسی، مطالعات فرهنگی، زبان‌شناسی و ده‌ها شاخه‌ی دیگر از این علوم همان دانش‌های مردم و هرکدام دریچه‌ای به زبان و زمان و مکان انسان در موقعیت تاریخی و جغرافیایی خاص‌اند. در این کتاب خواستم خودم را کاملاً با زندگی مردم و جامعه درگیر کنم، دانش جهانی را با دانش محلی تلفیق کنم، از مفاهیم فلسفه و علوم اجتماعی و جغرافیا و رشته‌های دیگر کمک بگیرم. درعین‌حال، این کمک گرفتن به‌معنای انتقال دادن دانش جهانی به ایران انتقال نیست. بلکه من کوشیدم بخشی از جریان اندیشیدن در جامعه‌ی خودمان باشم. چراکه تصور می‌کنم جامعه‌ی ما جامعه‌ای پویا و در معرض تکاپو و پرسشگری است و ما باید در حوزه‌ی دانش پرسشگری کنیم.

این مردم‌شناس افزود: در عین حال، من سعی کردم پرسشگری‌های درون جامعه را در مقام مسئله تعریف کنم و خودم را مسئله‌شناسی در نظر بگیرم که مسئله‌های جامعه را صورت‌بندی می‌کند و این را به‌گونه‌ای روایت کنم که همه‌ی رشته‌های علوم انسانی بتوانند به‌نوعی تصویر اندیشیدن جامعه و اندیشیدن خودشان را در این آینه ببینند. ازآنجاکه حرفه‌ی من مردم‌شناسی و مردم‌نگاری است، اثر حالت روایی دارد. گویی دارم قصه می‌گویم. از این نظر، این کتاب روایتی است از مردم‌نگاری که با زبان صمیمی و ساده می‌کوشد با جامعه همذات‌پنداری و صحبت بکند و زبان جامعه‌ی ایران باشد.

او ادامه داد: عنوان کتاب را «زندگی سراسر فهم مسئله است» گذاشتم، چراکه احساس می‌کنم مهم‌ترین چیزی که ما در تقلا برای وجود نیاز داریم فهمیدن و آگاه شدن به خود فردی، اجتماعی، جهانی و خود ملی‌مان است و به مقداری که ما به این آگاه می‌شویم و بدان زبان می‌بخشیم، مسئله‌مان صورت‌بندی می‌شود و به مقداری که این مسئله به‌صورت مفاهیم و زبان صورت‌بندی می‌شود، امکان پیدا می‌کنیم که زندگی را در مسالمت بیشتری، از راه گفت‌وگو و زبان، ادامه بدهیم. به همین دلیل تصورم این بوده که شرط بنیادی زیست‌پذیرکردن زندگی صورت‌بندی‌کردن صورت مسئله‌های آن است. شرط بنیادی زندگی انسانی داشتن و انسان‌ورزی‌کردن سخن گفتن و به‌سخن‌درآوردن موقعیت‌های ما است و من سعی کردم در این کتاب به‌نوعی اهمیت، ضرورت، ربط و راهبرد و چشم‌اندازهای این موضوع را از زبان فیلسوفان، جامعه‌شناسان، مورخان، اندیشمندان بیان بکنم.

فاضلی ادامه داد: این کتاب را با داستان‌های زندگی خودم از روستای‌مان، مصلح‌آباد، فراهان تا جایگاه مدرس و محقق و مدیر در دانشگاه و مراکز پژوهشی درآمیختم و سعی‌کردم مثل روزنامه‌نگار، داستان‌نویس یا رمان‌نویس از زندگی، ارتباط‌ها و تعامل‌هایم آشنایی‌زدایی بکنم و زندگی را در این متن به گردش دربیاورم تا خواننده‌ی من صمیمیتم را در این کار احساس کند. در عین اینکه مباحث این اثر لایه‌های میان‌رشته‌ای و فرارشته‌ای گوناگونی دارد، خواستم میان این دانش‌های گوناگون پل بزنم و دانه‌های این تسبیح دانش را در نخ مسئله و مسئله‌شناسی سو کنم و نشان بدهم که در فضای ایران چگونه می‌توان مسئله‌شناسی کرد.

او ادامه داد: از نظر من، فیلسوف و جامعه‌شناس و ادیب و همه‌ی آدم‌ها مسئله‌شناس‌اند. چراکه ماهیت زندگی مسئله‌شناسی است. من اینجا سعی کردم کارکردهای گوناگون مسئله‌شناسی مثل رواج گفت‌وگو، انسانی‌تر کردن زندگی و دامن زدن به خلاقیت و انواع کارکردهای رویکردهای مسئله‌شناسانه را توضیح بدهم. در عین‌حال، این مسئله‌شناسی را مسئله‌شناسی فرهنگی نامیدم تا بگویم مسئله‌شناس وقتی می‌تواند صورت‌بندی قابل‌قبولی از مسائل خود ارائه بکند که به تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، سنت، زبان خود چشم‌اندازی داشته باشد. بر این مسئله تأکید داشتم چراکه در فضای روشنفکری و دانشگاهی‌مان تا حدود زیادی تحت تأثیر زبان ترجمه و موقعیت حاشیه‌ای‌مان نسبت به جهان غرب آنجاکه مسئله‌شناسی می‌کنیم هم مسئله‌شناسی‌مان فرهنگی نیست؛ یعنی در بستر جامعه‌ی خودمان نمی‌نشینیم و به قول هایدگر اینجا و اکنون در جهان خودمان نیستیم. پس، کوشیدم هم توضیح بدهم که مسئله‌شناسی چگونه می‌تواند اینجا و اکنون باشد هم توضیح بدهم که خود روش و راهبرد روایت کردن مسئله‌شناسی مصداقی از مسئله‌شناسی فرهنگی است. به همین سبب، در این ضیافت یادگیری همچنان که من مهمان بودم، طیف وسیعی از دانشگاهیان، اندیشمندان، نویسندگان ایرانی از رضا داوری‌اردکانی و عبدالکریم سروش تا هادی خانیکی و مقصود فراستخواه حضور دارند.

این مؤلف و نویسنده بیان کرد: در این اثر نیز از نثری مردم‌نگارانه استفاده کردم که شکلی از داستان گفتن و زندگی‌نامه نوشتن به کمک مفاهیم فلسفه و علوم اجتماعی است. دیگر اینکه، کوشیدم نشان بدهم که مجموعه‌ی علوم انسانی اجتماعی برای جامعه سودمندند و چه‌بسا، به قول داوری‌اردکانی، علوم انسانی و اجتماعی بیش از اینکه کاربردی باشند، علوم سازنده‌اند. چراکه گاهی برای جامعه‌ی ما روشن نیست که مورخ، فیلسوف، جامعه‌شناس، اقتصاددان دقیقاً برای جامعه چه می‌کند. حتی گمان می‌کنم بخش بزرگی از بحران‌های دوران معاصر ما حاصل این بوده است که نتوانستیم به حد کافی دانش‌های انسانی و اجتماعی را جدی بگیریم. پس، با قصه‌ای که از زندگی به‌مثابه تلاشی برای فهم مسائل خود روایت کرده‌ام، کوشیدم کارویژه‌ی محققان را در شاخه‌های گوناگون علوم انسانی توضیح بدهم و این کتاب مصداقی از این کارویژه باشد.

وی ادامه داد: به اعتقاد خودم کار من مسئله‌شناسی است؛ یعنی اینکه اندیشه‌ها و چون‌وچراهای موجود در همه‌ی گروه‌های مردمی جامعه را باز بگویم. پس کتاب را با گفت‌وگوی با پدرم شروع کردم که کشاورزی روستایی است و از ربط علوم انسانی با زندگی می‌پرسد. در واقع، کوشیدم انسانی بودن دانش‌های انسانی را روایت بکنم و توضیح بدهم که علوم انسانی برای همه‌ی آدم‌ها و برای همه‌ی دردها و درگیری‌های انسان‌هاست، نه فقط برای نخبگان. در واقع، خودم را قصه‌گویی می‌دانم که تجربه‌ی سی‌ساله‌ی زندگی خود و قصه‌های گفته و خوانده و شنیده‌ی خود را بازمی‌گوید. باور دارم که وقتی این قصه‌ها با مفاهیم محکمی روایت شوند، عمق فهم‌پذیری زندگی اجتماعی را در ما بیشتر می‌کند. به‌بیان‌دیگر، این کتاب آن عمقی را که در میان لایه‌های پیدا و پنهان زندگی روزمره وجود دارد به متن تبدیل می‌کند. پس، چشم‌اندازی از زندگی هم دارد.

فاضلی تصریح کرد: من در برابر آن نگاهی که دائماً می‌خواهد زندگی را مهندسی و حل بکند، می‌خواستم نشان بدهم که بخش عظیمی از زندگی مسئله‌های فنی نیست و نمی‌شود به شیوه‌ی مهندسی حل بشود. بلکه، باید فهمیده شود، زبان پیدا بکند و گفت‌وگو شود. زندگی درون این گفت‌وگوها و دانش‌ها قرار می‌گیرد و به بیان فراستخواه ماهیت «بِینا» دارد؛ یعنی بین چیزها و در مرز چیزها قرار می‌گیرد. این کتاب داستانی از وضعیت بین‌الاذهانی، میان‌فرهنگی، میان‌رشته‌ای ما است. ما دائماً در تلاشیم گذری مرزی داشته باشیم و این دانش است که امکان می‌دهد در میان مرزها زندگی کنیم و در حال عبور از میان مرزهای چیزها قرار بگیریم. بدین معنا، «زندگی سراسر فهم مسئله است» با استفاده از تعبیر فرزین شکوه همان understanding یا تلاشی برای مستقر کردن خود در متن و بطن چیزها و به باور من از این راه اخلاقی‌تر کردن زندگی است.

کد خبر 5170232

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha