۲۵ دی ۱۴۰۰، ۹:۲۳

یادداشت وارده؛

کدام دوران از حکمرانی بنی‌امیه درخشان بود؟

کدام دوران از حکمرانی بنی‌امیه درخشان بود؟

دوران حضور مسلمانان در سرزمین اندلس (که دوران حکومت بنی امیه یکی از ادوار مهم آن محسوب می‌شود) برگ زرینی در تاریخ تمدن اسلامی به شمار می‌رود. 

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: محمدجواد گودینی، استاد حوزه و دانشگاه، پژوهشگر تاریخ اسلام در تازه‌ترین یادداشت خود که برای انتشار در اختیار مهر قرار داده، نگاهی داشته به حکومت بنی امیه در آندلس. حکومتی که اتفاقا در دوران بنی عباس با هوش و درایت یکی از بازماندگان بنی‌امیه تشکیل شد و از نظر علم و فرهنگ هم درخشان بود.

گودینی نویسنده کتاب‌هایی چون «صعود و سقوط ادبیات سیاسی در عصر بنی‌امیه»، «تاملی بر زندگانی ابوالاسود دؤلی و شرح گزیده‌ی اشعارش»، «بررسی تحلیلی صلح امام حسن (ع) و آغاز خلافت اموی»، «چهل حدیث در ستایش حسن خلق»، «تحولات سیاسی عصر امامت حضرت سجاد (ع)»، «درآمدی بر زندگانی و سروده‌های صاحب بن عباد»، «بررسی و تحلیل زندگی سید حمیری و گزیده اشعارش»، «بررسی، شرح و تحلیل قصیده فرزدق در ستایش امام سجاد (ع)»، «تاملی بر زندگانی و سخنان امام حسن عسگری (ع)»، «چهل حدیث در فضایل حضرت فاطمه زهرا (س)»، «واکاوی زندگانی و سخنان عمربن‌عبدالعزیز» و… است.

مشروح این یادداشت را در ادامه بخوانید:

عبد الرحمن الداخل شخصیتی نامدار در تاریخ سده‌های نخست اسلامی است که با آغاز خلافت عباسی، توانست رهسپار سرزمین اندلس (اسپانیا و پرتغال امروزی) شود و دولت مستقلی را از خلافت عباسی در آن سرزمین تاسیس کند؛ دولتی که آغازگر استقلالِ از دستگاه خلافت در جهان اسلام شد و راه را برای دیگر دولت‌هایی که در آینده از خلافت عباسی اعلان استقلال کردند، هموار کرد.

عبدالرحمن بن معاویة بن هشام بن عبدالملک (نواده هشام بن عبدالملک از خلفای بنی امیه) هنگامی که خلافت اموی رو به زوال نهاد و عباسیان بر اریکه قدرت سوار شدند و انتقام سختی از بنی امیه ستاندند (سال ۱۳۲ هجری؛ سال سقوط بنی امیه) توانست از انتقام عباسیان گریخته و با کمک خویشاوندان مادری‌اش از شمال آفریقا راهی سرزمین اندلس شود. (صقر قریش عبدالرحمن الداخل، ص۱۵۳).

از آنجایی که عبدالرحمن نخستین شخصیت عالی رتبه اموی بود که داخل در سرزمین اندلس شد، او را «عبدالرحمن الداخل لقب دادند. همچنین به او «صقر قریش» نیز گفته‌اند؛ چرا که از دریا عبور کرد و مسافت بسیاری را پیمود و لشکریان را مهیا کرد و پس از آنکه دنیا از امویان وی گردانده بود، توانست با تدبیر و درایت، به قدرت رسیده و حکومتی مستقل تشکیل دهد.

پس از ورود عبد الرحمن به اندلس، یوسف فهری (حاکم اندلس که از زمان بنی امیه و اواخر خلافت امویان زمام امور را در آن سرزمین بر عهده داشت) کوشید با وی از در صلح درآمده و حتی پیشنهادهایی نیز برای وی داشت که عبدالرحمن از پذیرش آن امتناع ورزید. از این رو نبرد میان عبدالرحمن و یوسف فهری گریزناپذیر می‌نمود. پیرامون عبدالرحمن بن معاویه بن هشام را (که از شام به آفریقا و از آنجا به اندلس گریخته بود) دوستداران بنی امیه، گروه‌هایی از بربر و آفریقایی‌های علاقه‌مند به بنی امیه احاطه کرده بودند. عبدالرحمن با قدرت مدیریتی بالایی که از آن برخوردار بود، توانست یوسف فهری را در این پیکار شکست داده و وارد قُرطُبه (مرکز اندلس) شود و در ادامه دولتی مستقل را در سال ۱۳۸ هجری (۶ سال پس از سقوط خلافت اموی در دمشق) پایه ریزی کند. (الحضارة العربیة الاسلامیة فی الأندلس، ج۱ ص۷۲- ۶۹)

هنگامی که خبر پیروزی‌های عبدالرحمن الداخل و تسلط وی بر سرزمین اندلس و تشکیل دولت مستقل بنی امیه در سال ۱۳۸ هجری پخش شد، برخی از رجال و نامداران بنی امیه که هنوز باقی مانده و از تیغ عباسیان گریخته بودند، رهسپار اندلس شده و خود را به عبدالرحمن رساندند؛ عبدالرحمن نیز با گرمی از آنان که خویشاوندانش بودند، استقبال کرد و آنان را به خود نزدیک ساخت. یکی از این افراد اموی، «حبیب بن عبدالملک مروانی» نام داشت که از نسل ولید بن عبدالملک بود و در دوران امارت عبدالرحمن، به فرمانداری طُلیطَله منصوب شد و از مشاوران عبدالرحمن نیز در روزگار حکمرانی‌اش به شمار می‌رفت. (دراسات أندلسیة فی التاریخ و الحضارة، ص۵۰- ۴۹)

عبدالرحمن اهتمام بسیاری به عمران و آبادانی داشت و مسجد جامع قرطبه در سال ۱۶۸ هجری (۷۸۵ میلادی) به دستور او ساخته شد. وی را که از مردان نامور بنی امیه و چهره‌های شناخته شده تاریخ سده دوم هجری محسوب می‌شود، زمامداری باهوش و سیاستمدار توصیف کرده‌اند که با درایت و تدبیر به حکومت رسید؛ آن هم زمانی که خلافت امویان به سر رسیده بود و عباسیان با خشونت بسیار با بقایای بنی امیه رفتار می‌کردند. عبدالرحمن آن سان شخصیتی نامور بود که حتی دشمن سرسخت وی ابوجعفر منصور دوانیقی (دومین خلیفه عباسی) او را صَقر قریش (به معنای باز شکاری قریش) نامیده است.

حکومت عبدالرحمن در ابتدای زمامداری‌اش بر سرزمین اندلس، بر تعصب‌های عربی و اموی استوار بود و آنان را که در کنارش بودند، پست‌های کلیدی را در اختیارشان قرار داد. اما در ادامه کار و بویژه پس از خیزش‌های دنباله داری که علیه بزرگان قبایل به انجام رسید، عبدالرحمن در اعتماد کامل به اعراب و هواداران بنی امیه از نژاد عرب، تردید کرد و کوشید در کارها از بربرها (بومیان آفریقایی بویژه بومیان مغرب) بهره برداری کند. از این رو پیرامون عبدالرحمن را خیل انبوهی از بربرها، غلامان و موالی احاطه کردند و او نیز با کمک آنان به اداره حکومت خویش در اندلس می‌پرداخت.

حکومت امویان در اندلس، نزدیک به سه قرن به طول انجامید. پس از عبدالرحمن الداخل، فرزندان و نسلش همچون هشام بن عبدالرحمن، حَکَم بن هشام، عبدالرحمن بن حکم و... بر اندلس حکومت کردند و ۱۶ نفر از بنی امیه در این دوران به حکومت دست یافتند و بر تخت امارتِ اندلس تکیه زدند.

دولت امویان در اندلس را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

۱- مرحله نخست که از سال ۱۳۸ (تشکیل دولت امویان در اندلس به رهبری عبدالرحمن الداخل) تا سال ۳۱۶ هجری (۷۵۵ تا ۹۲۹ میلادی) است که امیران دولت بنی امیه، بدون آنکه مدعی خلافت باشند و خود را خلیفه بنامند، بر سرزمین اندلس حکمرانی کرده و دوران امارت خود را سپری می‌کردند.

۲- مرحله دوم حکومت بنی امیه، از سال ۳۱۶ هجری آغاز می‌شود و تا سال ۴۲۲ هجری ادامه یافت؛ در این دوران حاکمان بنی امیه خود را خلیفه نامیده و با عنوان خلافت بر اندلس حکومت می‌کردند. (تاریخ الأدب العربی، ج۴ ص۵۴).

دوران امویان در اندلس به سال ۴۲۲ هجری به سر رسید و این به معنای پایان قدرت خاندان اموی است. با سقوط امویان در اندلس، برای همیشه نام خاندان اموی از تاریخ محو شد و دوران بنی امیه به سر رسیده و تنها در صفحات تاریخ می‌توان نامی از آنان مشاهده کرد. (بحوث اسلامیة فی التاریخ و الحضارة و الآثار، ص۵۴۳)

عبدالرحمن الداخل که حکومت مستقلش در اندلس برای دوران نسبتا طولانی در این سرزمین برجای ماند، آغازگر استقلال از دستگاه خلافت محسوب شده و در تاریخ اندلس از اهمیت بسزایی برخوردار است. همچنین دوران حضور مسلمانان در سرزمین اندلس (که دوران حکومت بنی امیه یکی از ادوار مهم آن محسوب می‌شود) برگ زرینی در تاریخ تمدن اسلامی به شمار می‌رود. در این دوران که اروپا در دوران تاریک خود بسر می‌برد، دانشمندان مسلمان مشعل داران علم، فرهنگ، هنر و تمدن در بخش مهمی از اروپا (اسپانیای امروزی) بودند.

فهرست منابع

۱- ابومصطفی، کمال السید، دراسات أندلسیة فی التاریخ و الحضارة، مرکز الاسکندریة للکتاب ۱۹۹۶

۲- جیوسی، سلمی الخضراء (زیر نظر)، الحضارة العربیة الاسلامیة فی الأندلس، بیروت، مرکز دراسات الوحدة العربیة ۱۹۹۹

۳- سالم، عبدالعزیز، بحوث اسلامیة فی التاریخ و الحضارة و الآثار، بیروت، دار الغرب الاسلامی ۱۹۹۱

۴- فروخ، عمر، تاریخ الأدب العربی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷

۵- هاشمی، عبدالمنعم، صقر قریش عبد الرحمن الداخل، دار القمة ۲۰۰۶

کد خبر 5399337

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha