۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱۵:۴۱

روایت مجله مهر از ویژگی‌های شخصیتی آیت‌الله فاطمی‌نیا؛

چرا مرحوم فاطمی‌نیا بین مردم محبوب بودند؟

چرا مرحوم فاطمی‌نیا بین مردم محبوب بودند؟

آیت‌الله فاطمی‌نیا از جمله روحانیون و منبری‌هایی بودند که عجیب در دل مردم و نیز خواص جامعه جا باز کرده بودند. در این گزارش به چند ویژگی آن روحانی خوش‌سخن و مردمی اشاره کرده‌ایم.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: نیمه‌های دیشب بود که خبر رحلت آیت‌الله سیدعبدالله فاطمی‌نیا، روحانی خوش‌لحن، صمیمی، فاضل و مردمی کشورمان منتشر شد و همگان را در غم از دست دادن ایشان مصیبت‌زده کرد. بدون شک مردم ایران یکی از پناهگاه‌های معنوی و دینی خودشان را از دست دادند و همه در این غم شریک هستند. اما چه ویژگی‌هایی بود که آیت‌الله فاطمی‌نیا را در نزد همگان محبوب و صاحب سخن کرده بود؟

می‌گفت وقتی کتابفروشی می‌بینم زانواهایم سست می‌شود!

حجت الاسلام مصطفی امینی‌خواه با بیان اینکه آقای فاطمی‌نیا ترکیبی از ویژگی‌های متنوع و برجسته بود، بیان کرد: اولین ویژگی اینکه ایشان خیلی متقن و مستند صحبت می‌کرد. همیشه با خرافات و مطالب ضعیف و ساختگی مخالفت جدی داشت و همیشه مقابل این مطالب گارد و موضع سفت و سخت داشت. کدام حرف‌ها؟ حرف‌هایی که گاهی در منابر و روضه‌ها مطرح می‌شود و به جایی هم بند نیست. همیشه خیلی صریح و شفاف نسبت به این مطالب هجمه داشت. خودش هم بسیار اهل مطالعه بود. می‌فرمود من وقتی از جلوی کتابفروشی‌ها رد می‌شوم زانوهام سست می‌شود. کتابخانه خیلی بزرگی داشت و دائماً اهل مطالعه و تحقیق بود. بر اثر همین مطالعات بود که مطالب‌اش دائماً به روز می‌شد و اطلاعاتش دائماً در حال افزایش بود.

با مریدبازی و دکان‌بازی مخالف بود

امینی‌خواه توجه به سیره علما، مراجع و بزرگان را دیگر ویژگی آیت‌الله فاطمی‌نیا برشمرد و ادامه داد: ایشان بسیار به بزرگان و اولیا خدا علاقه‌مند بود، به آنها احترام می‌گذاشت و نسبت به آنها متواضع بود. در منابر و کلماتش سیره بزرگان بسیار مطرح می‌شد؛ از بزرگانی همچون پدرشان، علامه طباطبایی، علامه بهاءالدینی، آیت الله بهجت و دیگر اساتیدشان. جالب اینکه روز فوت ایشان شاید از بابت علاقه‌ای که به آیت‌الله بهجت داشتند، با سالگرد ایشان همزمان شد. نقل خاطرات جالب، بدیع و تنبه‌آمیز در کلماتش و استفاده درست از این خاطرات بسیار جذاب بود و ایشان را متفاوت می‌کرد. خاطراتی که می‌گفت هم جنبه عملی و رفتاری داشت، نه صرفاً جنبه قطب‌سازی و بزرگ کردن و دم و دستگاه راه انداختن. ایشان به شدت با مریدبازی و دم و دستگاه و دکان و به قول خودشان با «فروشگاه ساختن» مخالف بود. به همین دلیل بسیار با این مسائل برخورد داشت. می‌فرمود حتی مراجعه به علما و اولیا هم باید بر اساس رابطه و علم باشد. خود ایشان خاطره جالبی داشت و می‌فرمود «من از یک استادی که خیلی مورد اعتمادم بود قضیه‌ای در باب تناسخ شنیدم. می‌فرمود اگر درس طلبگی و آن مطالب متقن علمی در دستم نبود، من همه چیز را بر باد داده بودم. دو تا مکاشفه و تأثیرپذیری از دو تا آدم برجسته در این حوزه‌ها داشت باعث می‌شد پایه‌های اعتقادی من سست شود و همه چیز را از دست بدهم». به همین خاطر بود که همیشه تأکید داشت پایه‌های اعتقادی انسان باید برهانی، استدلالی و یقینی باشد، نه بر اساس عرفان و مکاشفه و این چیزها. خودش هم تکیه خیلی زیادی به استدلال داشت.

درباره رهبری و نظام با کسی تعارف نداشت

این استاد حوزه و دانشگاه افزود: دیگر ویژگی که در ایشان ممتاز است، این است که ایشان مصداق آیه «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسِیباً» بود که در قرآن در وصف مبلغین مطرح شده است. به همین خاطر اصلاً اعتنا نداشت به اینکه مخاطبین و طرفداران و دوستدارانش ریزش کنند. اگر احساس می‌کرد باید درباره مسائل مختلف روز جامعه موضع بگیرد حتماً موضع می‌گرفت. با اینکه بعضی از این مواضع خصوصاً در قضیه آقای امجد برای او هزینه داشت. خب آقای امجد رفیق قدیمی ایشان بود و آقای فاطمی‌نیا بسیار به آقای امجد علاقه داشت و بسیار ایشان را تأیید می‌کرد. ولی در قضایای سال‌های اخیر و بعد از زاویه گرفتن آقای امجد از انقلاب و رهبری، ایشان سفت و سخت مقابل مسیر و منش آقای امجد ایستاد، تا جایی که فرمود مخالفت با رهبری بالاترین معصیت و از شراب‌خواری بدتر است. این موضع‌گیری که آقای فاطمی‌نیا داشت خیلی چیز عجیبی بود، چون علاقه و صمیمیتی که بین ایشان و آقای امجد بود واقعاً زیاد بود. با اینهمه ایشان در چنین مسائلی تعارف نداشت. ضمن اینکه خیلی از پامنبری‌های ایشان بالاشهری بودند و خودشان هم به لحاظ خانوادگی بالاشهری بودند. این اقتضا می‌کند که انسان کم کم فضای سیاسی‌اش عوض شود و از آن فضاهای محیطی متأثر شود، ولی ایشان از این اتفاقات مبرا بود.

آیت‌الله فاطمی‌نیا، منبری و مبلغ تراز اسلام

امینی‌خواه با بیان اینکه «آقای فاطمی‌نیا مرد وظیفه، مرد دین و مرد فقاهت بود» ادامه داد: ایشان به آن چیزی که حق می‌پنداشت التزام داشت. همچنین التزام داشت آن چیزی که حق می‌پندارد، بر اساس ضوابط، بر اساس شاخصه‌ها و با استدلال و برهان و متن شریعت و قرآن و عترت باشد. در کنار همه این ویژگی‌ها لحن ایشان لحن گیرایی بود. بیانش بیان اخلاقی و معنوی بود، و خود ایشان انسانی بود که تأثیرات حرف‌شان در ایشان دیده می‌شد. یعنی خود ایشان از آن چیزی که می‌گوید متأثر بود. علاوه بر اینها آقای فاطمی‌نیا یک روضه‌خوان جدی و کامل و خوب بود. به شدت علاقه‌مند به اهل بیت (ع) بود. کلامش نسبت به اهل بیت (ع) کلام نافذ و اثرگذاری بود. مخصوصاً روضه‌های ایشان در ایام فاطمیه و شهادت حضرت زهرا (س) بسیار ویژه و اثرگذار بود.

وی در پایان افزود: بنده کوچک‌تر از آنم که ایشان را توصیف کنم ولی می‌توانیم ایشان را به عنوان یک مبلغ و منبری تراز معرفی کنیم. یعنی از این به بعد باید اهل منبر را با آقای فاطمی‌نیا مقایسه کرد و فهمید که مبلغین چقدر این ویژگی‌ها و شاخصه‌ها را دارند.

خبرگزاری مهر را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید 

کد خبر 5491439

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • حسین IR ۰۰:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷
      1 1
      سلام علیکم به همین خاطر بود که همیشه تأکید داشت پایه‌های اعتقادی انسان باید برهانی، استدلالی و یقینی باشد، نه بر اساس عرفان و مکاشفه و این چیزها. خودش هم تکیه خیلی زیادی به استدلال داشت. این با حکمت صدرایی در تضاد نیست؟ یعنی مکاشفه هیچ جایگاهی نداره؟ علت ایجاد شبهه تناسخ برای ایشون مکاشفه بوده؟!
    • رؤیا IR ۰۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷
      1 0
      روح مطهر ایشان مهمان محضر مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. ایشان از شدت محبت به خلق سر ریز می‌کردند و در زلال چشم ها و کلامشان جاری می‌شدند. چقدر سخت است از دادن چنین انسانهایی که هیچ چیز جایشان را پر نمیکند‌‌.
    • رؤیا IR ۰۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۷
      1 0
      روح مطهر ایشان مهمان محضر مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. ایشان از شدت محبت به خلق سر ریز می‌کردند و در زلال چشم ها و کلامشان جاری می‌شدند. چقدر سخت است از دادن چنین انسانهایی که هیچ چیز جایشان را پر نمیکند‌‌.