۱۹ مرداد ۱۴۰۲، ۱۴:۰۱

نمایش‌های شنیدنی با مهر/ شرق بهشت-۱۲؛

وقتی پسر برای فرار از زندگی به جنگ می‌رود/ پدر خانواده درمانده شد

وقتی پسر برای فرار از زندگی به جنگ می‌رود/ پدر خانواده درمانده شد

نمایش رادیویی «شرق بهشت» به کارگردانی ایوب آقاخانی بر اساس رمان مطرح جان استاین بک تولید و پخش شده که دوازدهمین قسمت آن را می‌شنوید.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شرق بهشت» از آثار درخشان جان استاین بک نویسنده آمریکایی برنده جایزه نوبل است که زندگی پیچیده ۲ خانواده را روایت می‌کند. اقتباسی سینمایی از این رمان در سال ۱۹۵۵ با کارگردانی الیا کازان و بازی جیمز دین ساخته و پخش شد.

در میانه دهه ۹۰ نیز در پروژه «از رمان تا نمایش» رادیو اقتباسی قابل توجه از این رمان انجام و با کارگردانی ایوب آقاخانی هنرمند شناخته شده رادیو و تئاتر در قالب نمایش رادیویی تولید و پخش شد.

چنین رویکردی به ادبیات غرب و اقتباسی چنین وفادارانه از «شرق بهشت»، وامدار سنت دیرین نمایش‌های رادیویی یعنی پیوند مخاطب با نگین‌های ادبیات جهان بود.

مریم نشیبا چهره با سابقه رادیو به عنوان گوینده نمایش رادیویی «شرق بهشت» و آرش پارساخو به‌عنوان سردبیر این مجموعه حضور دارد.

محمدرضا قربانی نیز تنظیم این اثر را برای رادیو انجام داده است.

هنرمندان دوازدهمین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» به ترتیب ایفای نقش عبارتند از: مهرداد عشقیان، ایوب آقاخانی، رحمان باقریان، احمد گنجی.

افکتور: نرگس موسی‌پور، صدابردار: علی حاجی‌نوروزی، تهیه‌کننده: محمد مهاجر، دیگر عوامل این نمایش رادیویی هستند.

در این قسمت با مدت زمان ۲۳ دقیقه و ۱۴ ثانیه، کلانتر در خانه آدام تراسک است تا ماجرای وصیت‌نامه کتی را به آرون منتقل کند. آرون در خانه نیست ولی کارل در خانه حضور دارد. آدام از کارل پیگیر این می‌شود که آیا خبر دارد آرون کجاست زیرا ۲ روزی است به خانه نیامده است. کارل با بی‌حوصله‌گی به پدرش می‌گوید که از آرون بی‌خبر است.

کارل در حال سوزاندن ۱۵ هزار دلاری است که قصد هدیه دادن آن را به پدرش داشت. لی به دیدن کارل می‌آید و با او صحبت می‌کند و پیگیر آرون می‌شود. کارل از اینکه در حد آرون بدجنسی کرده ناراحت است. لی به کارل می‌گوید که مادرش شب پیش خودکشی کرده است. لی به کارل می‌گوید که خیلی خودخواه است. کارل ناراحت می‌شود و می‌گوید که با دیگران فرق دارد ولی لی می‌گوید که او بچه‌ای ضعیف است و فقط به دنبال جلب نظر دیگران است.

آدام بعدازظهر به پست‌خانه رفت در حالی که هیچ وقت بعدازظهرها نامه‌ای برای کسی نمی‌آمد. لی دلشوره دارد و وقتی آدام به خانه بر می‌گردد به هم ریخته است. آدام می‌گوید که در پست‌خانه از حال رفته و به زمین می‌افتد. نامه‌ای هم داشته که آن را در جیب خود گذاشته است. آدام می‌گوید که نامه را که در واقع کارت‌پستال است خوانده ولی محتوای آن را فراموش کرده است. لی کارت‌پستال را می‌خواند که در آن آرون نوشته به ارتش ملحق شده است.

آدام به لحاظ روحی به هم ریخته است. به لی می‌گوید دیگر چشم‌هایش به خوبی نمی‌بیند. آدام می‌گوید می‌داند که چرا یک جوان داوطلب رفتن به جنگ می‌شود.

با هم دوازدهمین قسمت نمایش رادیویی «شرق بهشت» را بشنویم.

کد خبر 5858325

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha