۶ شهریور ۱۴۰۲، ۸:۴۴

لیلا گودرزیان فرد با مهر مطرح کرد؛

«عباس حرم» چگونه متولد شد؟

«عباس حرم» چگونه متولد شد؟

مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان تماس گرفت و گفت خانم گودرزیان فرد، یک سوژه داریم! راجع به شهید اصغر الیاسی! می‌نویسید؟

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: کتاب «عباس حرم» نوشته لیلا گودرزیان فرد با محوریت زندگی و خاطرات شهید اصغر الیاسی به‌تازگی توسط انتشارت حماسه ماندگار اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان منتشر و روانه بازار نشر شده است.

اصغر الیاسی هجدهم اسفند سال ۱۳۷۳ در خرمدشت از توابع شهر کرج به دنیا آمد. او اولین فرزند خانواده‌ای پنج نفره بود. پدرش تعزیه خوان بود. علی اصغر با مجلس تعزیه و عزای سید و سالار شهیدان انس و الفت داشت و از دوران خردسالی و کودکی راه پدر را در پیش گرفت و تعزیه خوان اهل بیت (ع) شد. به دلیل اینکه مادر بیرون از خانه مشغول به کار بود با اینکه چهار سال بیشتر نداشت از خواهر ۹ ماهه خود نگهداری می‌کرد و در کار خانه کمک حال مادر بود. از ۹ تا ۱۲ سالگی کنار مادر در گلخانه مشغول به کار بود و از ۱۲ سالگی شغل بنایی را تجربه کرد. در کلاس پنجم ابتدایی رتبه اول قرائت قرآن در شهرستان ساوجبلاغ را به دست آورد و همان سال در حوزه ابوذر غفاری عضو بسیج شد.

این‌شهید مؤذن، مکبر و مداح مسجد بود. در نوجوانی به بچه‌های حوزه و مسجد آموزش قرآن می‌داد. به ورزش هم علاقه داشت و در رشته ورزشی کشتی چند مدال باشگاهی و شهرستانی کسب کرد. در سال ۱۳۹۲ دیپلم فنی و حرفه‌ای گرفت و دوران سربازی را در سپاه نظرآباد گذراند. وارد سپاه شد تا بتواند به سوریه اعزام شود و از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند.

دو سال لشکر ده سیدالشهدا (ع) سپاه پاسداران حضور داشت و چهارم تیر ۱۳۹۷ برای اولین بار به سوریه اعزام شد. هنوز تابستان تمام نشده بود که در جنوب حلب در گشت و بازرسی مناطق اطراف حلب به همراه همرزمانش با خودرو گرفتار تله انفجاری شدند و الیاسی به همراه دوست و همرزمش فرهادطالبی به شهادت رسید. پیکر شهید الیاسی به ایران منتقل و در بهشت رقیه (س) شهرستان چهارباغ استان البرز به خاک سپرده شد.

لیلا گودرزیان‌فرد نویسنده کتاب «عباس حرم» در گفتگویی که به‌خاطر نگارش این‌کتاب با او داشتیم، درباره چگونگی تولد این‌کتاب به خبرنگار مهر گفت: ایام کرونا و میلاد امام رضا (ع) بود. نمی‌شد به زیارت برویم. خیلی دلم گرفته بود. گفتم امام رضا کاری کن حالِ دلم خوب بشود. بعد از این دردِ دِل با امام رضا (ع)، محمد برخوردار مدیر ادبیات و تاریخ دفاع مقدس اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان همدان تماس گرفت و گفت خانم گودرزیان فرد، یک سوژه داریم! راجع به شهید اصغر الیاسی، خواهر شهید هم اینجاست. می‌نویسید؟ کمی مکث کردم، به چند سوژه‌ای که در دست داشتم فکر کردم، قبول کردن این سوژه کارِ سختی بود، اما چون بعد از مناجاتم با امام رضا (ع) تماس گرفته شده بود، هدیه‌ای از امام رضا (ع) برای خوب شدنِ حالِ دلم دانستم و قبول کردم. چه چیزی قشنگ‌تر از اینکه بخواهم زندگی یک شهید مدافع حرم را روایت کنم.

وی ادامه داد: کتاب به اهتمام فاطمه الیاسی خواهر شهید و کمال امامی دوست، همرزم و داماد خانواده شهید نوشته شده است. من ساکن همدان هستم و خانواده شهید کرج، خانواده شهید همکاری خوبی داشتند. فاطمه الیاسی و کمال امامی مصاحبه‌ها را ضبط می‌کردند، برای من می‌فرستادند و من می‌نوشتم. نام جهادی شهید الیاسی «اصغر مقداد» بود و چون تعزیه خوان بود، در کرج به «سفیر محرم» معروف بود، ابتدای کار قرار بود اسم کتاب سفیر محرم باشد اما به دلیل سیرت زیبای شهید و همرزمانش که وی را به دلیل نقش‌هایش در تعزیه، عباس حرم صدا می‌زدند، اسم کتاب «عباس حرم» شد.

نویسنده «عباس حرم» گفت: خانواده ورزشکار و شهید مدافع حرم اصغر الیاسی با سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران دیداری داشتند و در این دیدار، سردار قاآنی بر کتاب عباس حرم که در وصف این شهید مدافع حرم است، تقریظی نوشته است. در متن این تقریظ آمده است:

یاد شهدای فداکار و عالی مقامی که در مسیر سربازی امام زمان (عج) به یاری مظلومین عالم و دفاع از حرم، جان شیرین خود را تقدیم محضر حضرت دوست کردند، دل‌ها را شاد و پرچم عزت و اسلام را بلندتر از گذشته نموده‌اند.
یاد همه آن‌ها گرامی مخصوصاً شهید گرانقدر اصغر الیاسی و عرض سلام به محضر خانواده محترم و بزرگوار آن‌ها انشاالله همیشه موفق باشید.
اسماعیل قاآنی
۹/۴/۱۴۰۱

«عباس حرم» چگونه متولد شد؟

گودرزیان فرد در ادامه گفت: زندگی اصغر الیاسی پر از فراز و نشیب بوده و این شهید در نهایت سختی بزرگ شده است. من برای نوشتن واژه واژه این کتاب اشک ریختم. پدرش بیماری داشت و تأمین هزینه‌های زندگی به عهده مادرش بود. علی اصغر پا به پای مادر کار می‌کند، در نبودِ مادر در خانه، خواهرش را بزرگ می‌کند.

وی با اشاره به یکی از گزیده خاطرات کتاب عباس حرم به نقل از مادر اصغر الیاسی گفت: خانه‌ای که می‌ساختیم نیمه کاره بود، حمام نداشت. در یک شب سرد و بارانی که برق‌ها هم قطع شده بود، اصغر دیر به خانه آمد. دَم دَر منتظرش بودم. از دور دیدَمش، رفتم سمتش که بگویم چرا دیر آمدی؟ نگران شدم، دیدم لباس‌هایش گِلی است. علی اصغر گفت: «سرکار بودم، امروز بارِ کاهو داشتیم، اضافه کار ماندم‌.» چون حمام نداشتیم آب داغ کردم تا اصغر دوش بگیرد، گفت: «مامان گرسنه ام. رفتم برایش غذا بیاورم که تا برگردم دیدم در خود مچاله شده و خوابیده است.»

گودرزیان فرد در پایان گفت: سنگِ مزارهای شهدای نُبُل الزهرا با همه شهدای دیگر فرق می‌کند. سنگ مَرمَر سفید است. شهید الیاسی به کمال امامی (همرزم و داماد خانواده) گفته بود اگر شهید شدم، دوست دارم سنگ مزارم شبیه سنگ مزار شهدای نُبُل باشد، کمال امامی می خندد و به اصغر می‌گوید: تو سنگ انگشتر انتخاب کن حالا سنگ مزار پیشکش، چند وقت بعد اصغر شهید می‌شود و سنگ مزارش را شبیه سنگ مزار شهدای نُبُل الزهرا انتخاب می‌کنند.

کد خبر 5872124

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha