به گزارش خبرنگار مهر، خبرنگار شبکه الجزیره قطر در ابتدای گفتگو با طالبزاده گفت: "سینما در ایران آینهای صادق است که اوضاع را منعکس میکند. امام خمینی (ره) گفتند سینما قادر به اصلاح کشور است، اما همچنین میتواند کشور و جامعه را به فساد بکشاند." پس از پخش گزیدهای از برخی فیلمهای سینمای ایران ، گفتگوی خبرنگار الجزیره با کارگردان "مسیح" آغاز شد.
* خبرنگار الجزیره: سینمای ایران سه مرحله اساسی را پشت سر گذاشته؛ انقلاب، جنگ و دوران پس از جنگ. آیا انتقال سینما در این سه مرحله آسان بود؟
- نادر طالبزاده: نه این انتقال آسان نبود. در مرحله اول هنگامی که انقلاب پیروز شد بلافاصله تصور میرفت ما سینما نخواهیم داشت. هیچکس نمیدانست چه اتفاقی خواهد افتاد. یکی از بحثهای جالب سینما بود. سینما از همان روز اول مورد توجه قرار گرفت و این سه مرحله یعنی انقلاب و بلافاصله جنگ و بعد سینمای فعلی تقریبا همه همزمان پیش رفت. یعنی بلافاصله پس از انقلاب توجهی خاص به سینما و تا اندازهای مدارس سینمایی شد.
برخی فیلمهای انقلابی ساخته شد، چون انقلاب خیلی سریع اتفاق افتاد که فرصت نشد درباره آن فیلم ساخته شود. این نکته را یادآوری میکنم که بلافاصله پس از انقلاب اسلامی، جنگ شروع شد و صدام به ایران حمله کرد. ما درگیر جنگ شدیم. پس از سالهای سوم و چهارم جنگ فیلمهای جنگی ساخته شد. این هم یک سبک فیلمسازی بود. اواخر جنگ یک سبک جدید از سینمای انسانگرا آغاز شد که در غرب شهرتی خاص داشت.
* اگر اندکی به مرحله موسوم به مرحله دینی پس از انقلاب نگاه کنیم، آیا امکان مشاهده فیلمها از یک سبک و نوع خاص در طول سالهای متمادی وجود دارد؟
- نه اصلا. مردم ایران از قبل از انقلاب عادت داشتند به تماشای سینمای هند، ایتالیا فرانسه و اروپا. سینما از همان اوایل وارد ایران شد. مردم ایران یک ذائقه خاص داشتند. بلافاصله پس از انقلاب اسلامی در کنار سینمای مذهبی، همزمان با آغاز انقلاب، یک نوع سینمای سالم سکولار به وجود آمد و تا امروز هم این سینما وجود دارد و مردم ذائقهشان باز است. اینطور نیست که همه آنها فیلم مذهبی دوست داشته باشند. یک قشر این فیلمها را دوست دارد.
ولی به نظر من اشتها برای فیلمهای دینی نه در میان مردم ایران، بلکه در جهان نیز وجود دارد. هر فیلمی با هر موضوع تاریخی دینی مخاطب جهانی دارد. ایران هم در این زمینه کار میکند و فیلمهایی میسازد که علاوه بر مخاطب ایرانی، مخاطب جهانی با پیام خاص سینمایی با زاویه دید اسلامی داشته باشد. سینمای ایران در کشورهای اسلامی جایگاهی منحصربفرد دارد. منظورم این است که سینمای مذهبی مانند دیگر انواع سینماها در ایران مشتری دارد و این نیست که فقط دینی باشد.
* سینمای ایران فقط دینی نیست ... بلافاصله جنگ رخ داد و سینمای جنگ آغاز شد. پس از جنگ عراق علیه ایران، آیا هدف و ایده این فیلمها بسیج مردم بود یا تنها طرح قصههایی از واقعیت جنگ؟
- چارچوبی هست که باید باشد؛ سینمای ایران باید به حجاب اهمیت بدهد، خشونت و ابتذال نباید باشد، سینمای پروپاگاندایی نباشد، ما چارچوبهای زیادی داریم در سینمای خودمان. استقلال فکری هم داریم. فیلمهایی هست که در ایران ساخته میشود و در اروپا نمایش داده میشود، اما در ایران نه. مثل ابوالفضل جلیلی که فیلمهایش را با مشارکت فرانسه و شبکه دو تلویزون ایران ساخت، اما در ایران نمایش داده نشد. چنین سناریوهایی وجود دارد. آزادی نسبی وجود دارد. دولت سناریو نمیدهد. اکثر کارگردانان از بخش خصوصی هستند.
* سینمای ایران امروز به جریانی به نام واقعگرایی نو وابسته است که در غرب هم وجود دارد. چگونه سینمای ایران را از سینمای وابسته به این جریان تشخیص میدهیم؟ به عبارت دیگر، سینمای ایران چه خصوصیتی دارد که اگر هنگام دیدن فیلم حتی اگر زبان آن را ندانیم میفهمیم این فیلمها ایرانی هستند؟
- به نظر من سینمای ایران چند ویژگی دارد؛ اول اینکه سینمایی ساده متاثر از سینمای اروپا و به ویژه ایتالیاست. سینمای ایران چون مروج خشونت و ابتذال نیست بلافاصله در خارج مورد استقبال قرار میگیرد. یک فیلم هندی هر چند زیبا و هنری و ساده باشد و خشونت در آن نباشد، اما حتما مسائل جنسی در آن وجود دارد. اما در فیلمهای ایران چنین مسائلی وجود ندارد. به اعتقاد من سینماگران ایران خوب تلاش میکنند و دنبال آن هستند که هم مخاطب در ایران داشته باشند و هم در خارج. کارگردان ایرانی به این فکر میکند چطور فیلمهایی بسازد که هم در ایران موفق باشند و هم در خارج.
سینمای ایران در جشنوارههای مختلف در خارج ایران شرکت کرده است. مثلا من در جشنواره مونترال شرکت کردم. در اسپانیا شرکت کردم و دیدم مخاطب آمریکای شمالی و اروپایی چرا فیلمهای ایرانی را این اندازه دوست دارد. چون این نوع سینما در غرب نیست. شما به شبکههای تلویزیونی در خلیج فارس نگاه کنید. MBC یک و دو و سه و چهار که فیلمهای آمریکایی را پخش میکنند که هیچ شباهتی به سینمای ایران ندارد. چون سینمای ایران ویژگی خاصی دارد که همچنان پس از 28 سال از پیروزی انقلاب آن را حفظ کرده تا همچنان برای مخاطب شرقی و غربی جذاب باشد.
* به جشنوارههای بزرگ جهانی اشاره کردید. حضور فیلمهای ایرانی در این جشنوارهها و کسب جایزه تقریبا در تمام این جشنوارهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
- در ایران تقریبا 80 فیلم در سال تولید میشود که بیش از انگلیس و فرانسه است. هفتاد درصد جمعیت ما زیر 30 سال هستند. مدارس سینمایی زیادی داریم. ایران یک کشور سیاسی و عقیدتی است. همه سیاسی هستند. فرهنگ سیاسی دارد. طنز سیاسی هم دارد. کشوری است که در خبرها مورد توجه است. کشوری که مورد تجاوز قرار گرفت و از خود دفاع کرد؛ از 1985 به بعد سینمای ما با قدرت وارد جشنوارهها شد و آینهای از انقلاب اسلامی بود. تا جایی که رسانههای صهیونیستی از آغاز انقلاب اسلامی به مقابله با این سینما برخاستد و حتی امروز ما را تروریست میخوانند.
این برای مخاطب خیلی جذاب است. اینکه رسانههای کشورهای دشمن میگویند و اینکه از سینمای ایران خارج و در جشنوارهها نمایش داده میشود متضاد است. بحث دیگر اینکه ما پیش از انقلاب اسلامی ایران سینمای مبتذل داشتیم. بعد از انقلاب سینماگران جوان زیادی پیدا کردیم و شاید به خاطر پیام روحانی انقلاب. فیلم روحانی برای مخاطب جهانی جذاب است. برای جشنوارههای بینالمللی واقعا جذاب است. حتی اگر سیاست امروز جشنوارهها ضدایرانی باشد و بگویند فیلم ایرانی نمیخواهند. جالب است که دهها کتاب در آمریکا درباره سینمای ایران نوشته شده است.
* آیا دلیل جذابیت سینمای ایران در غرب به ویژه در جشنوارههای بزرگ همانطور که خیلیها میگویند ارائه تصویر دلخواه غرب از ایران است؛ یعنی موضوع سیاسی است و ضرورتا هنری نیست؟
ـ سئوال خوبی است. برخی تلاش میکنند با ارائه این فیلمها بفهمند ذائقه غرب چیست و این نشان میدهد که میخواهند سینمای ایران را نقد کنند. هر کشوری مشکلات دارد، اما سینماگران نقاطی را پیدا میکنند که به لحاظ تصویری جذاب است. شما میدانید در ایران بیش از 30 قومیت مختلف با شرایط متفاوت زندگی میکنند و این یکی از جذابیتهای سینمای ایران است. بنابراین ما مشکلی در این زمینه نداریم. برخی فیلمسازان فکر میکنند مثلا مخاطب فرانسوی این مسائل را دوست دارد. از اینجا میفهمیم که کسی سینمای ایران را کنترل نمیکند.
نظر شما