پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۱ مرداد ۱۳۸۳، ۱۱:۴۹

دكتر فرزان سجودي در گفت وگو با "مهر" (1)

در پژوهشهاي نشانه شناختي با فقر منابع مواجه هستيم

در پژوهشهاي نشانه شناختي با فقر منابع مواجه هستيم

خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه : ما ايرانيان نه تنها نقشي در گستره تحولات نشانه شناسي در سده بيستم نداشتيم، بلكه حتي چنان كه بايد و شايد با نشانه شناسي آشنا هم نشده ايم و در اين زمينه با فقر منابع نيز مواجه ايم . آنچه كه در پي مي آيد قسمت اول گفت وگو با دكتر فرزان سجودي درباره نشانه شناسي و گستره اين دانش است .

 

*خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه :  در ابتدا درباره واژه نشانه شناسي و گستره اين علم توضيحاتي ارايه بفرماييد ؟

- دكتر فرزان سجودي : در اوايل اين قرن دو نفر واژه نشانه شناسي را به مفهومي كه امروز ما بكار مي بريم مطرح كردند . سوسور يكي از اين افراد است كه از كلمه سميولوژي استفاده مي كند و ديگري چارلز سندرس پيرس است كه از كلمه سميوتيك  استفاده مي كند . سوسور و پيرس اين مسائل را در ابعاد تازه اي به كار بردند. سوسور در كتاب " دوره زبان شناسي عمومي" اشاره نسبتا مختصري به علم نشانه شناسي دارد ولي اين اشاره او با كليت نظام فكري سوسور كاملا انطباق و انسجام دارد و به همين دليل هم زمينه ساز رشد نشانه شناسي در دوره هاي بعد مي شود. اين مسئله به اين معناست كه سوسور زبان را نظام نشانه اي مي داند، يعني قبل از هر چيز به واسطه دلالت و دلالت نشانه هاي زباني يعني دلالت دال و مدلول در نشانه هاي زباني وارد عرصه زبان شناسي مي شود. وقتي كه مي گوييم زبان را نظامي نشانه اي مي داند يعني اين كه با يك نظام سروكار دارد كه وراي اين گفتار ما قرار دارد . گفتار ما تجلي يا در واقع به امكانات تبديل كردن آن نظام بالقوه است، يعني انتخاب و ممكن كردن يك ارتباط كلامي از طريق به فعل رساندن امكانات نظام زباني است . به نظر سوسور نشانه شناسي علمي است فراگيرتر از زبان شناسي و زبان شناسي شاخه اي از نشانه شناسي است. براي اين كه تنها نظام نشانه اي موجود، زبان نيست بلكه در جوامع انساني علاوه بر نظام هاي زباني، نظام هاي ديگري هم هستند كه مثل زبان از طريق دلالت نشانه اي ارتباط برقرار مي كند.  سوسور بر اين باور است كه نشانه شناسي علمي است كه به بررسي چگونگي عملكرد نشانه ها در درون جامعه مي پردازد. 

*آيا نشانه شناسي به شيوه اي و با نگاهي متفاوت از وضع موجود كه توصيف كرديد داريم ؟

- بله، ما يك نگاه ديگري هم به نشانه شناسي داريم و آن نشانه شناسي آمريكايي است كه پيرس منطقدان آن را بنيانگذاري كرده كه  نوع نگاهش به نشانه شناسي كمي با سوسور متفاوت است . دستاورد عمده پيرس كه امروز ما به آن توجه مي كنيم و براي ما مهم است فرايندي است كه به آن نشانگي مي گويد . اين فرآيند نشانگي در حقيقت فرآيند عمل كردن توليد معناست كه يك نشانه چطور عمل مي كند و دلالت مي كند تا معنا به وجود بيايد. فرق نظام فكري پيرس با سوسور در اين است كه نظام فكري سوسور ساختار گرايانه است كه به اصطلاح انسان را از عرصه كاركرد نظام بيرون مي گذارد. مي گويد ما نظام هاي فراگير اجتماعي داريم كه از جمله آنها زبان  است كه انسان درون آن نظام به وجود مي آيد و انسان خيلي نمي تواند در فرديت خودش آن نظام را تغيير بدهد، لذا نظام يك هستي اجتماعي است پس در نتيجه انسان زدايي مي كند و نظام را بر انسان غالب مي كند. اين نظام است كه سلطه دارد و درون آن نظام نشانه هاي سلبي معنا پيدا مي كند. اما سيستم فكري پيرس سه گانه است و در اين نظام پيرسي سه عامل دخالت دارد: يكي نمود است ، چيزي شبيه مفهوم دال سوسوري ، يعني اين كه نشانه اي است كه دلالت مي كند بر چيزي ؛ دوم، تفسير نموده است كه در ذهن مخاطب شكل مي گيرد . در اينجا پاي يك عامل انساني به ميان كشيده شده . در نظام سوسوري دال و مدلول يك رابطه قطعي همزمان در درون نظام زبان و نظام نشانه اي است . اينجا وقتي كه نمود داريد در مقابلش يك تفسيري داريد كه اين تفسير در واقع معنايي است كه در ذهن مخاطب شكل مي گيرد ؛ و سرانجام ، يك موضوع يا ابژه داريد كه به عبارت ديگر آن چيزي است كه نمود به آن اشاره مي كند.

پس سوسور نه با جهان مصداقي كارداشت و نه فرد در مقابل اجتماع برايش مهم بود. اينجا ما با نظامي سروكار داريم كه هم تفسير در ذهن مخاطب  شكل مي گيرد و هم اين كه ابژه دارد . يعني اين كه موضوعي دارد كه فرآيند معناسازي به آن ارجاع مي دهد. .نوع تفكر پيرس در سمانتيك تفاوتهايي با نشانه شناسي ساختارگرايي سوسوري دارد و دستاورد ديگر پيرس اين است كه يك طبقه بندي از نشانه ها ارايه مي دهد و نشانه ها را به سه گروه طبقه بندي مي كند: نشانه هاي شمايلي ، نشانه هاي نمايه اي و نشانه هاي نمادين يا سمبليك.  اين دستاورد پيرس، كه نشانه هاي نمادين زباني به مفهومي كه پيرس مي گفت در گروه سوم يعني نشانه هاي نمادين پيرس قرارمي گيرد كه  كاملا قراردادي هستند وهيچ رابطه علي و معلولي يا تصويري و شمايلي باموضوعشان ندارند و در نهايت اين كه خط فكري پيرس در نشانه شناسي آمريكايي راه خودش را ادامه داد.

* آيا نظر اين افراد اين است كه نشانه قرارداد است؟

- قوت قراردادي  بودن نشانه ها را شما در درجه اول در سوسور مي بينيد ، اما در پيرس ما با يك پيوستاري از انگيختگي به سمت قراردادي بودن سروكار داريم. يعني نشانه شمايلي بيشترين انگيختگي را دارد و مثلا برابري عكس با صاحب عكس بيشترين انگيختگي را دارد و نشانه نمادين بيشترين جنبه قراردادي بودن و كمترين وجه انگيختگي را دارد. اما نشانه شناسان امروزي عموما معتقدند كه همه نشانه ها اعم از اين كه نقش دلالتشان شمايلي و نمايه اي و سمبليك باشد در نفس خودشان قراردادي هستند . يعني حتي يك عكس كه نمونه اعلاي نشانه شمايلي است باز ناشي از اطلاع ما از قراردادهاي نظام رمز عكاسي است.  پس خود به خود همه نشانه ها در ذات خودشان نوعا قراردادي هستند. نشانه هاي راهنمايي و رانندگي نوع بارز و آشكاري از نشانه هاي شمايلي قراردادي هستند و اين نشانه هاي شمايلي وجه شمايل خودشان را بر اساس قراردادهاي فرهنگي و اجتماعي بدست مي آورند. 

 

کد خبر 104962

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha