به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین نشست از سری نشست های عصر روشن، روز پنجشنبه اول مهر با حضور محمدرضا تقی دخت و علیرضا بهرامی، با محوریت بررسی و تحلیل شعر دفاع مقدس برگزار شد.
در ابتدای این نشست شاعرانی چون حافظ موسوی، داریوش معمار، رسول یونان و حسن گوهرپور به شعر خوانی پرداختند.
سپس محمدرضا تقیدخت گفت: برای شعر جنگ باید مقدمه و پیشینه ای در نظر گرفت و اصولاً با عبارتی چون شعر انقلاب اسلامی و مشابه آن مخالفم. بلکه شعر انقلاب را به عنوان یک مرحله قبل از شعر جنگ باید دقیق تر و با عنوان شعر دوران انقلاب بررسی کنیم.
وی افزود: شعر قبل از انقلاب در جریان های شعر پیشرو در حال حرکت بود و در حال تجربه فضای جدیدی از نظر محتوا و صورت بود. انقلاب اسلامی به دلیل عقیده و ایدئولوژی شعر را در مسیر جدیدی قرار داد و محتوا به محتوای ایدئولوژیک و صورت و ساختار نیز به قالب های نئوکلاسیکی بازگشت. در مورد خوبی یا بدی این واقعه اختلاف نظر وجود دارد اما سوال اساسی که باید از خود بپرسیم این است که اگر جنگ رخ نمی داد، شعر انقلاب در چه مسیری می افتاد؟
تقیدخت با بیان اینکه در حال حاضر در یک فضای بی تعریفی از شعر جنگ به سر می بریم، گفت: بدون توجه به تبعات بد و منفی جنگ، این رخداد موجب ایجاد موضوع و مضمون در شعر پس از انقلاب شد و در جریان قالب شعری پس از انقلاب تنها جریان اصیل را می توان همین شعر جنگ دانست و مابقی جریان ها به نوعی دچار سردرگمی در قالب و محتوا بودند.
تعریف مشخصی برای بررسی شعر جنگ ارائه شود
این شاعر گفت: سالهاست عناوین مختلفی برای این موضوع به کار برده می شود و به نظرم باید برای عناوین تعریف مشخصی داشته باشیم نه این که از خود مضامین من عندی ارائه دهیم. در حال حاضر عبارات " شعر جنگ "، " شعر دفاع مقدس" و "شعر پایداری " مطرح می شوند که هر کدام معانی مستقلی دارند. تعریف کاملی هم وجود دارد که این سه تعریف را در برمیگیرد و ان تعریف زمانی است.
تقیدخت در ادامه عنوان کرد:"شعر جنگ" تعریفی است بر اشعار تبار شناسی و توصیف جنگ. این نوع شعر را به صورت خاص توصیف موارد سخت افزاری جنگ می دانم. این شعر به شدت عینی است. در آن نه ایدئولوژی به چشم می خورد نه ارزش داوری دارد. بلکه چهره عریان و بی روح جنگ را بی پرده توصیف می کند. این بخش اثرگذارترین این سه تعریف است چون مستقیما احساس خواننده را درگیر خواهد کرد.
استاد دانشگاه تهران سپس با تعریف "شعر دفاع مقدس" گفت: این واژه یک واژه ترکیبی است و به معنی دفاع از یک سری معتقدات است.در این نوع شعر موضوع جنگ کمتر حالت عینی دارد و هر توصیفی از آن در سایه یک هدف بزرگ و همان دفاع از معتقدات صورت میگیرد. اگر کسی جانباز شود یا شهید شود به خاطر اعتقاداتش بوده و توصیف او در فضایی ایدئولوژیک جا خواهد داشت.
وی ادامه داد: این نوع شعر، پاسداری معتقدانه از ارزش هاست و بخشی از موضوعات آن از جنگ گرفته می شود و برخی دیگر از اعتقادات و عقیده.
تقیدخت گفت: اما "شعر پایداری" سابقه تاریخی دارد و به زمان اولین سروده های شعر فارسی باز می گردد. مفاهیم عمومی مانند دفاع از وطن، دفاع از خاک، دفاع از ناموس، مقابله با ظلم و بیرون راندن دشمن از خانه در این نوع شعر به چشم میخورد و شامل یک جهان بینی عمومی است که در اشعار اکثر کشورهای دنیا نیز دیده می شود.
وی افزود: این شعر نسبت به شعر جنگ کمتر عینی بوده و بیشتر دارای مایه های حماسی است و تخیل در آن موج می زند. موضوعات را هم از جنگ می گیرد و آنها را به نقد و بررسی میگذارد.
شعر جنگ بعد از دوران دفاع مقدس افول کرد
این نویسنده با بیان این که بعد از جنگ تحمیلی، ادبیات جگ، دفاع مقدس و پایداری افول کرد، گفت: این مساله هنوز به درستی آسیب شناسی نشده است و به نظرم هرچقدر هم که کنگره ادبی و جشنواره برگزار کنیم اگر شعر از بستر "جنگ" و پایداریاش فاصله بگیرد درک آن برای آیندگان دشوار خواهد بود. در حال حاضر شاعران جوانی که وارد این عرصه شدند شعرهایی سرودند که وامدار شعر جنگ و پایداری است و کارهای خوبی در این زمینه ارائه داده اند که این رویه باید ادامه داشته باشد.
کسانی داعیه دار ادبیات جنگ هستند که در جبهه نبوده اند
در ادامه این نشست، علیرضا بهرامی شاعر و روزنامهنگار با بیان این که صحبت درباره شعر و ادبیات جنگ روز به روز سخت تر می شود، گفت: متاسفانه امروز شاهدیم کسانی داعیه دار ادبیات جنگ هستند که اصلا در جبهه ها حضور نداشته اند و دیگر این که افرادی که در این عرصه فعالیت می کنند بیشترین منفعت را از قبل آن می برند. این دو مساله در کنار هم موجب جفای بزرگی به نویسندگان و محققان واقعی جنگ می شود.
بهرامی گفت: برای من بسیار دردناک بود وقتی که آقای احمد دهقان کتاب "من قاتل پسرتان هستم" را نوشت، فردی مثل من که اصلا در جنگ حضور نداشته نگاه آقای دهقانی را به جنگ مغرضانه عنوان کرد و گفت ایشان خدا را نمی شناسد. با توجه به روند فعلی به سمتی پیش می رویم که باید کتابهای جنگ متناسب با سلیقه یک جریان خاص و ممیزی نگاشته شوند. در این صورت از واقعیات جنگ فاصله گرفته می شود و آثار اصلی در حاشیه خواهند ماند.
وی این نگاه موجود را زیاده خواهانه توصیف کرد و گفت: این دید به آفرینش افرادی که نگاه متفاوت به جنگ دارند ضربه خواهد زد و درنتیجه مخاطب از دست خواهد رفت و این نوع ادبیات هم به تاریخ سپرده خواهد شد. تنها راه برون رفت از فضای فعلی تغییر دیدگاه جریان حاکم بر چاپ و نشر کتاب های جنگ است تا این ژانر ادبی دوباره به اوج بازگردد.
درادامه این نشست حافظ موسوی در واکنش به سخنان تقی دخت به بیان سخنانی پرداخت.
داریوش معمار نیز در این جلسه گفت: نگاهی که در کشور ما به جنگ می شود با دیگر کشورها متفاوت است و ما از جنبه های بد و ویرانگر جنگ غافل بوده ایم.
شاعر مجموعه " پارو زدن خاک" ادامه داد: من هم با این موضوع که جریان فعلی داعیه دار ادبیات جنگ ، در شرایط آن زمان حضور نداشته موافقم .
تقی دخت در پاسخ به مسائل مطرح شده گفت: با مسائلی که پیش از انقلاب به وقوع پیوست و جریان روشنفکری در حاشیه قرار گرفت، به نظرم عدم در اختیار داشتن تریبون توسط روشنفکران بهانه ای شد برای تنبلی و کم کاری آنها و در زمان جنگ تحمیلی فعالیت کمی را از این قشر فرهنگی شاهد بودیم.
وی گفت: متاسفانه امروز اگر بخواهی در موضع تعادل حرکت کنی و جانب کسی یا گروهی را نگیری، از دو طرف ضربه خواهی خورد و این مساله ای است که برای من چندین بار پیش آمده است. اما باید بدانیم که نیما بعد از سال های مدید مشکلتراشی که دانشگاهی ها برایش ایجاد کردند، در کنگره ادبی آن زمان سخن گفت. اما در خلال آن سال ها که بایکوت شده بود هیچ وقت از فعالیت دست بر نداشت و هنگامی هم که در کنگره حاضر شد مانند خورشید درخشید و بر ادبیات فارسی تاثیر نهاد.
محمدهاشم اکبریانی نیز در ادامه برنامه در نقد سخنان تقیدخت اظهار داشت: شما در بحث خود با ذکر این جمله که شعر جنگ نسبت به بقیه گونههای شعری که در حاشیه بودند وضع خوبی داشت، گونههای دیگر شعر را حاشیهای معرفی کردید .در صورتیکه شاعران گونههای دیگر شعری بسیار فعال بودند.
وی با بیان این نکته که سخنران برای اثبات گفتههای خود مبنی بر حاشیهای بودن شاعران شعر غیرجنگ به سخنان یکی از شاعران خارج از کشور استناد کردهاست افزود: اینکه یک شاعر چنین نظری داشته باشد دال بر اثبات یک حکم نیست. استقبال از شعر بسیاری از شاعران فعال آن دوره از جمله شاملو نشان از آن دارد که این گونههای شعری نه تنها در حاشیه نبودهاند که در متن قرار داشتهاند.
اکبریانی با اشاره به اینکه بعضی شعرهای همین شاعرانی که به زعم شما در حاشیه قرار داشتند در آن زمان دستبهدست میچرخید در توضیح بحث خود اضافه کرد: این شواهد همگی حاکی از آن است که این گونههای شعری در متن جامعه بودند و مخاطبان بسیاری داشتند.
نظر شما