خبرگزاری مهر، گروه بین الملل- مریم خرمائی: برگزاری نابهنگام همهپرسی کردستان عراق و عدم برنامه ریزی حزب حاکم برای تحولاتی که بعد از این اقدام رقم خواهد خورد، عملا تحقق ایده استقلال را برای میان مدت و حتی دراز مدت غیرممکن کرد. در این میان، عدم توانایی مسعود بارزانی به همراه کردن احزاب مخالف با خود و اشتباه محاسباتی وی در برآورد قدرت دولت مرکزی عراق تا حد زیادی در ناکامی حزب دموکرات کردستان موثر بود.
در همین راستا در نشستی که در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاریها در غرفه مهر با حضور کارشناسان مسائل بین الملل و حوزه اقلیم کردستان عراق برگزار شد، به بررسی دلایل اصلی ناکامی بارزانی، نحوه اعمال نفوذ ترکیه و محدودیتهای آنکارا در جبهه گیری علیه همهپرسی و چشم انداز آینده اقلیم کردستان عراق بعد از شکست بارزانی خواهیم پرداخت.
این نشست با حضور دکتر «شعیب بهمن» پژوهشگر مسائل اوراسیا در موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، «ابراهیم فراهانی» کارشناس مسائل اقلیم کردستان عراق و دکتر «مهدی نبوی» کارشناس موسسه آینده پژوهی جهان اسلام برگزار شد.
*سلسله تحولات اخیر در عرصه سیاسی عراق به ویژه طرح اربیل برای تعلیق نتایج همهپرسی در ازای توقف عملیات نظامی نیروهای عراقی، نشان می دهد که مقامات اقلیم کردستان از اهداف خود در حال عقب نشینی هستند. چه عواملی را در عقب نشینی تدریجی اقلیم کردستان از مواضع گذشته خود سهیم می دانید؟
مهدی نبوی: به طور خلاصه میتوان گفت بارزانی گرفتار ۳ دام شد که عبارتند از اشتباه اطلاعاتی (miss information)، اشتباه در فهم مسائل (miss understanding) و اشتباه محاسباتی (miss calculation). در اولین مرحله باید گفت که بارزانی فهم غلطی از نیروهای خود و همچنین سایر گروههای سیاسی اقلیم داشت. وی فکر نمیکرد صدای مخالفین که در زمان برگزاری همهپرسی چندان بلند نبود و در موج آرمانگرایی کردها گم شده بود، ناگهان در برخورد با مشکلاتی مثل روبرو شدن با ارتش عراق تا این اندازه بلند شود.
درواقع، وی از انگیزه نیروهای خودی (کردها) اطلاعات اشتباهی داشت و فکر میکرد میتواند حول محور آرمانگرایانه استقلال کردستان آنها را با یکدیگر متحد کند؛ حال آنکه در واقع این اتفاق نیفتاد.
نکته دوم فهم غلط بارزانی از وزن سیاسی خودش یا به عبارت بهتر وزن استراتژیک کردها در منطقه بود. وزن کردها تا حدی از بابت مقابله با داعش، در منطقه بالا رفته بود. اما نه آنقدر که در برابر بازیگران منطقهای، فرامنطقهای و حتی دولت عراق توان ایستادگی داشته باشد و همه اینها نشان از فهم غلط بارزانی از شرایط منطقهای داشت.
نکته سوم برآورد غلط بارزانی از میزان توان دولت مرکزی و حمایت قدرتهای خارجی بود. بارزانی فکر نمیکرد آمریکا وقتی پای عمل به میان بیاید، حمایت خود را از کردها دریغ کند. وی حتی تصور نمیکرد ایران بتواند تا این اندازه خوب صحنه را مدیریت کرده و کنار دولت بغداد بایستد.
این ۳ اشتباه موجب شد بارزانی تصور کند الان زمان مناسبی برای برگزاری همهپرسی است. تصور بارزانی این بود که با توجه به عقب نشینی داعش ممکن است دولت بغداد قدرت بیشتری پیدا کند. از سوی دیگر دوره تمدید شده ریاست بارزانی بر اقلیم کردستان عراق نیز رو به اتمام بود و او میخواست پرچم استقلالخواهی کردستان به دست او افراشته شود و تا صدها سال دیگر این میراث برای خاندان بارزانی باقی بماند. یکی دیگر از مشکلات بارزانی بحث مربوط به فساد مالی و اداری بود تا جایی که حتی پارلمان کردستان هم نمیداند نفتی که در اختیار کردها بود، به کجا میرود.
همه این مسائل موجب شد تا بارزانی پله پله به خطای استراتژیک بزرگ خود یعنی برگزاری همهپرسی جامه عمل بپوشاند. به قول معروف وی برگ برنده خود را خیلی راحت سوزاند.
شعیب بهمن: ظاهرا شکست بارزانی به چند دلیل اتفاق افتاد. اول اینکه وی در همسو کردن تمام گروهها و جریانهای سیاسی داخل اقلیم ناکام ماند. این مسئله به مرور زمان موجب شکاف میان حزب دموکرات کردستان و ۲ حزب اتحادیه میهنی و گوران شد. شاید این بزرگترین ضعف بارزانی بود چرا که سایر گروهها فکر میکردند اصرار وی برای همهپرسی بیش از آنکه در راستای استقلال باشد برای تثبیت جایگاه و قدرت شخصی بود. همین امر باعث شد که اگرچه احزاب مخالف در دقیقه ۹۰ با برگزاری همهپرسی موافقت کردند، بلافاصله پس از همهپرسی دچار واگرایی شدند.
در بعد منطقهای و فرامنطقهای هم باید گفت عملا هیچ کشوری از این همهپرسی حمایت نکرد و بعدها هم ایران، عراق و ترکیه همگرایی خوبی با یکدیگر داشتند. در آغاز به نظر میرسید شاید عراق توان یا رغبت کافی برای برخورد با این مسئله را ندارد و بیشتر ترجیح میداد ایران و ترکیه وارد عمل شوند و حتی انتظار داشت آمریکا برای تغییر نظر کردها اعمال فشار کند. یکی از دلایل منفعل بودن عراق تا قبل از همه پرسی شاید این بود که فکر میکرد نهایتا بارزانی از تصمیم خود منصرف خواهد شد. اما بعد از برگزاری همهپرسی ایران، عراق و ترکیه دست به اقدامی هماهنگ زده و بازی بارزانی را به هم زدند. با از دست دادن کرکوک نه تنها بحث استقلال و خودمختاری کردستان در بازه زمانی میان مدت و حتی طولانی مدت به کنار رفت، بلکه موقعیت سیاسی بارزانی هم به خطر افتاد.
در نتیجه میتوان گفت در داخل عدم همراهی و هماهنگی جریانهای سیاسی و از خارج، هماهنگی میان بازیگران منطقهای و عدم پشتیبانی بازیگران فرامنطقهای از همهپرسی، موجب شکست طرح بارزانی شد.
درباره عدم حمایت کشورهای فرامنطقهای هم باید گفت آمریکاییها تصور میکردند جدایی اقلیم از عراق در برهه زمانی فعلی درست نیست چرا که در حال حاضر دولت بغداد تحت تسلط شیعیان است و به این ترتیب عراق بیش از گذشته تحت نفوذ ایران قرار میگرفت. این مسئله در درازمدت برای آمریکا خطرناک است چرا که به هر حال بخشهای نفت خیز عراق نیز تحت کنترل دولت مرکزی است.
هرچند، پشت پرده اخباری منتشر میشد مبنی بر اینکه آمریکاییها در نهایت از همهپرسی حمایت میکنند حال آنکه در عمل این اتفاق نیفتاد. عدم حمایت آشکار موجب شد بارزانی نتواند آن اعتبار لازم را به دست بیاورد. شاید بتوان گفت آمریکاییها توان بازیگری خود را در این مرحله از دست دادند و حتی در بحث عملیات کرکوک غافلگیر شدند.
ابراهیم فراهانی: جنگ ۱۹۹۱ خلیج فارس (حمله عراق به کویت)، موجب ائتلاف کردها و آمریکاییها علیه عراق شد. بعدها در منطقه پرواز ممنوعی که سازمان ملل برای کردها در نظر گرفت، ۲ استان اربیل و دهوک به اقلیم رسید. در آن زمان سلیمانیه جزء منطقه پرواز ممنوع نبود. نهایت آنکه تا ۲۰۰۳ کردها فقط ۳ استان اربیل، دهوک و سلیمانیه را در اختیار داشتند. در واقع از ۲۰۱۴ به بعد و با حمله داعش به موصل و سنجار، بارزانی با پیشرویهایی که انجام داد موفق به تصرف مناطق مورد مناقشه شد.
شاید اگر کردها در همان ۳ منطقه ابتدایی همهپرسی برگزار میکردند، دولت بغداد اهمیت چندانی نمیداد حال آنکه مشکل بر سر مناطق نفتخیز مورد مناقشه بود. تاکید میکنم بدون اثبات کنترل بر مناطق مورد مناقشه، استقلال اقلیم به معنای واقعی وجود ندارد.
در سال ۲۰۰۵ تنها گروهی که مطابق با قانون اساسی عراق حق فدرالیسم گرفت کردها بودند. قرار شد کردها یکی از وزارتخانههای مهم را در اختیار بگیرند و اولین وزارتخانهای را هم که گرفتند وزارت خارجه بود که به «هوشیار زیباری» رسید. دومین امتیاز تشکیل ارتش غیرمستقل بود و سومین مورد هم که با مخالفت آیت الله سیستانی مواجه شد و در قانون اساسی قید نشد، افزودن بندی مبنی بر حق تعیین سرنوشت (استقلال) بود.
شعار بارزانی این بود که «تا وقتی حقمان را بدهند، آزادانه اتحاد میکنیم». به همین دلیل وی مدعی بود چون در سال ۲۰۱۴ بودجه اقلیم قطع شد، پس کردها حق اعلام استقلال دارند.
در سالهای بعد وقتی داعش وارد موصل شد، بارزانی ادعا کرد حالا ما دیگر با دولت عراق هیچ مرز مشترکی نداریم، بلکه ۱۰۵۰ متر مرز مشترک با داعش داریم. جالب آنکه ترکیه هم این موضوع را قبول میکند چون قبل از انتخابات پارلمانی ۷ ژوئن ۲۰۱۵ است و هنوز با «پ ک ک» مذاکره میکند و با دولت «نوری المالکی» نخستوزیر سابق عراق هم مخالف است. اما بعد از انتخابات ۲۰۱۵ که در جریان آن حزب حاکم عدالت و توسعه اکثریت پارلمانی ترکیه را از دست داد و در عوض حزب کردی دموکراتیک خلقها به موفقیت چشمگیری در ارتقاء جایگاه خود دست یافت، دولت آنکارا احساس خطر کرد و فهمید بارزانی مهره خوبی نیست چراکه نه توان مهار پ ک ک را داشت و نه حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (پ ی د). ترکیه با کردها مشکل امنیتی دارد و کارت بارزانی دیگر برای آنها حکم کارت برنده را ندارد. علاوه بر این، حالا دولت بغداد عوض شده و نوری المالکی جای خود را به حیدرالعبادی داده است.
*با وجود انتقاد شدید از همه پرسی استقلال اقلیم کردستان و نتایج آن، ترکیه عملا از اعمال تحریم های اقتصادی شدید علیه اربیل برای تحت فشار قرار دادن آن خودداری کرد. ارزیابی شما از موضع اعلامی و اعمالی ترکیه در قبال اربیل چیست؟
ابراهیم فراهانی: نگاه ما نگاه امنیتی است. ما هیچگاه به اقلیم نگاه اقتصادی نداشتهایم. مثلا از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ درآمد ما از اقلیم و سرمایهگذاریمان در این منطقه بسیار ناچیز است حال آنکه شاید بتوان گفت که ترکیه در همین حوزه ۲۰ تا ۳۰ برابر بیشتر از ایران سرمایهگذاری داشته است. ترکیه دنبال نفت اقلیم بود که به صورت قاچاق عرضه میشد و ارزانتر تمام میشد. علاوه بر این، پرداخت هزینه قاچاق از طریق پولشویی انجام میگیرد. علت اینکه ترکیه در مسئله همهپرسی تهدیدهای خود را عملی نکرد سرمایهگذاری هنگفت در این منطقه بود. تمام خانواده «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری ترکیه در اقلیم سهم دارند.
پس برخلاف ایران، نگاه ترکیه به اقلیم اقتصادی است و نه امنیتی. در عوض، ترکیه به حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (پ ی د) به چشم خطر نگاه میکند. آنکارا این تضمین را از بغداد گرفته که نفت باید مثل سابق از خط لوله کرکوک-جیحان عبور کند و امتیازدهی به ترکیه به همین جا ختم نمیشود.
ترکیه از توانایی بازی با کارت های خود برخوردار است و توانایی چرخش را دارد و این قضیه را در دعوی و آشتی مجدد با روسیه اثبات کرد.
مهدی نبوی: جدا از منافع اقتصادی که ترکیه در اقلیم دنبال میکند باید مسائل دیگری را نیز در نظر بگیریم. نخست آنکه مرز ترکیه با کردها خیلی زیاد است که حدود ۵۰۰ کیلومتر با اقلیم کردستان عراق است و ۸۰۰ کیلومتر هم با کردهای سوری. مجموع این مرز ۱۳۰۰ کیلومتر است. درست است که کردها اختلافات زیادی دارند اما وقتی این مسئله را در پازلی بزرگتر ببینید، به هر حال اینها یک جامعه کردی را تشکیل میدهند و حتی ترکیه با کردهای داخل کشور هم مشکل زیادی دارد. ترکیه بیش از ۱۴ میلیون کرد دارد و سالهای سال با پ ک ک درگیر جنگ بوده است. در صورت بروز کوچکترین اختلاف، ترکیه با مشکل اداره این مرز ۱۳۰۰ کیلومتری مواجه میشود.
اما درباره اینکه چرا ایران قویتر وارد شده باید گفت جایگاه عراق برای ایران بسیار بسیار مهمتر است. از نظر ما عراق یکپارچه بخشی از زنجیره مقاومت است و شکست این زنجیره هزینه بسیار بالایی برای ما دارد. حتی اگر عراق تجزیه شود، ترکیه با مشکل جدی مواجه نمیشود. برای همین هم ترکیه سعی کرد هزینه خود را در این جریان تا حد ممکن کاهش دهد. در حال حاضر هم توان عملی ایران در صحنه تحولات عراق به ویژه اقلیم خیلی بالاتر از ترکیه است.
شعیب بهمن: مسئله استقلال کردستان عراق بیش از آنکه با امنیت ملی ایران در ارتباط باشد با امنیت ملی ترکیه در ارتباط است چراکه از میان کشورهای چهارگانه (ایران، عراق، ترکیه و سوریه) کردها فقط در ایران جزئی از ملت به شمار میرند و از اقوام اصیل تلقی میشوند اما در سایر کشورها نه با اعراب و نه با ترکها قابل جمع هستند. با این حال ترکیه در صحنه تحولات داخلی عراق از ابزار کافی برای بازی برخوردار نبود. در واقع همیشه بین آنکارا و بغداد تنش و تشنج وجود داشته است. بنابراین، برخلاف ایران، ترکیه از نفوذ کافی برای ایفای نقش برخوردار نبود. به همین دلیل، در عرصه تحولات میدانی عراق، تاثیرگذارترین نیرو ایران است.
ابراهیم فراهانی: در قضیه کردهای عراق و سوریه باید ۲ بازیگر دیگر را هم در نظر گرفت که یکی روسیه و دیگری عربستان سعودی است. بازی به این صورت است که ترکیه از آستانه ۶ برای گرفتن شهر «عفرین» سوریه استفاده کرد. یعنی در اینجا ترکیه علاوه بر «ادلب» خواهان تسلط بر عفرین هم هست. حفاظت عفرین از سمت غرب به نوعی دست روسیه است. در این میان، کردها برای گریز از تهدید ترکیه با واگذاری فرودگاه شمال حلب به روسیه موافقت کردند. با اعزام نیروها و تجهیزات روسی به این فرودگاه و نزدیکی آن به الحمیمیم و لاذقیه، روسیه عملا حفاظت از منطقه را به دست گرفت و به نوعی از کارت تهدید ترکیه استفاده کرد تا حق قیومیت خود را به کردها القا کند. در قضیه اقلیم هم نگاه روسیه کاملا اقتصاد محور است و قراردادهای نفتی کلانی با کردها دارد.
در این بین، عربستان هم بازیگر مهمی است. ریاض از مسئله قطر دلخور است چراکه به هر حال ایران اجازه حصر کامل قطر را نداد و ترکیه هم در این میان کمک کرد. به همین بهانه، عربستان به دنبال حمایت از کردها است. شاید جالب باشد بدانید برای اولین بار پ ک ک امسال (۲۰۱۷) سالگرد تاسیس خود را در مدینه جشن گرفت. ترس ترکیه از بابت نفوذ عربستان در اقلیم، همدستی آن با پ ی د و در نهایت نفوذ در الرقه است که میتواند به معنای پرداخت هزینه بازسازی این استان باشد. پس عربستان به دلیل ناکامی که در قطر داشت الان به دنبال حمایت از پ ک ک، پ ی د و نفوذ به الرقه است.
*آیا می توان سلسله اتفاقاتی را که متعاقب همه پرسی استقلال اقلیم کردستان به وقوع پیوست، به مثابه پایان سیاسی مسعود بارزانی در اقلیم کردستان در نظر گرفت؟ به عبارت دیگر، با کنار رفتن بارزانی چه نوع حکومتی در اقیلم روی کار خواهد آمد و دورنمای ایده استقلال کردها چگونه خواهد بود؟
مهدی نبوی: بارزانی هزینه ای برای کردستان ایجاد کرد که حتی با کنار رفتن بارزانی جبران نخواهد شد. هزینه تکبر و اشتباه محاسباتی بارزانی را مردم کردستان باید پرداخت کنند. بزرگترین هزینه هم این است که در حال حاضر اقلیم کردستان عراق در موضوع ضعف قرار گرفته است. اقلیم کردستان ۲ کارت برنده داشت که عبارت بودند از برگزاری همهپرسی در زمان مناسب و تسلط بر کرکوک و منابع نفتی آن. واقعیت این است که وی هر ۲ کارت را باخت. اقیلم می توانست با تعویق همهپرسی از موضع قدرت با بغداد وارد مذاکره شود اما حالا باید از موضع ضعف و تنها برای حفظ بقای خود (از دست ندادن اختیارات سال ۲۰۰۳) پای میز مذاکره بنشیند. رفتن یا ماندن بارزانی عملا هیچ تغییری در ضعفی که برای اقلیم به میراث گذاشت، نخواهد داد.
حالا بهتر است نگاهی هم به اختلافات داخلی اقلیم داشته باشیم. می دانید که ۲ حزب اصلی اقیلم شامل دموکرات کردستان (طرفداران بارزانی) و اتحادیه میهنی (طرفداران طالبانی) از قدیم الایام با یکدیگر در رقابت بودهاند. حالا این همهپرسی نه تنها نتوانست مرکز ثقلی برای ایجاد اتحاد میان گروههای مختلف باشد، بلکه شکاف میان آنها را عمیقتر کرد و به این ترتیب صدای بخشی از کردستان عراق که تا امروز تحت سیطره بارزانی خفه شده بود، بار دیگر جان گرفت.
به این ترتیب، بعید است که در کوتاهمدت میان گروههای کردی وحدت ایجاد شود. ما در آینده شاهد تشدید رقابت سلیمانیه و اربیل خواهیم بود. البته باید دقت داشته باشید که حوزه نفوذ سنتی احزاب کردی همچنان حفظ میشود و نباید انتظار داشته باشید که اربیل دست اتحادیه میهنی بیفتد. بارزانی علیرغم همه اشتباهات، نفوذ سنتی و مرجعیت سیاسی خود را حفظ میکند و اربیل همچنان در اختیار خاندان بارزانی و حزب دموکرات کردستان باقی خواهد ماند. اما به همان نسبت جایگاه سلیمانیه و اتحادیه میهنی در تحولات کردستان بیشتر خواهد شد. حتی حزب «گوران» با توجه به اینکه از ابتدا مخالفت علنی خود را با همهپرسی اعلام کرده بود، ارتقاء جایگاه پیدا خواهد کرد.
نتیجه آنکه در کردستان بعد از بارزانی، ما شاهد تشدید رقابت بین احزاب کردی و افزایش وزن سلیمانیه در تحولات کردستان عراق خواهیم بود به ویژه که از تعامل بهتری با ایران و عراق برخوردار است. کردستان فعلا از شوک و پسلرزههای این همهپرسی خارج نخواهد شد. در میان مدت، اقلیم سرخوردگی اجتماعی که با شکست نتیجه همهپرسی عایدش شد، یدک خواهد کشید و زمان میبرد که بتواند دوباره جایگاه خود را در صحنه سیاسی عراق پیدا بکند.
شعیب بهمن: ایده استقلال طلبی بین کردها ایده جدیدی نیست که به شخص بارزانی نسبت داده بشود. در برهههای زمانی مختلف، کردها برای تحقق این ایده تلاش کردهاند به ویژه در عراق با توجه به شرایط طایفهای که بر این کشور حاکم است. کما اینکه در جریان همهپرسی هم جریان های سیاسی مختلف با اصل استقلال مخالف نبودند بلکه با زمان برگزاری همهپرسی و سودی که قرار بود به این ترتیب نصیب بارزانی شود، مخالف بودند. بنابراین، بعید است با کنارهگیری بارزانی این ایده از میان برود با این حال بدون کرکوک اصولا استقلال هیچ معنایی برای کردها نخواهد داشت. بنابراین میتوان پیش بینی کرد که در آینده کوتاه مدت، میان مدت و حتی بلند مدت کردها توانایی حرکت به سوی این ایده را ندارند مگر اینکه واقعا نظم حاکم بر منطقه کاملا تغییر پیدا کند و به این ترتیب بار دیگر یک فرصت تاریخی برای کردها ایجاد شود.
در حال حاضر به نظر میرسد با کنار رفتن بارزانی، دولت جدیدی که تشکیل میشود ضعیفتر از گذشته باشد. این دولت باید بیش از گذشته گوش به فرمان بغداد باشد. به این ترتیب، کردستان عراق وابسته تر خواهد شد و بغداد بیش از گذشته اعمال حاکمیت خواهد کرد.
ابراهیم فراهانی: در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۹۱، اربیل و دهوک به بارزانی رسید و سلیمانیه هم نصیب «جلال طالبانی» شد. از این دوره به بعد اختلاف و چندپارگی احزاب کردی که به واسطه آرمان استقلال طلبی کنار گذاشته شده بود، در ۲ مرحله شامل جنگ حزبی ۱۹۹۶ و تمدید ریاست بارزانی در سال ۲۰۱۵، نمود پیدا کرد. اما نباید فکر کنید که با کنار رفتن بارزانی به عنوان نماد حزب دموکرات کردستان، این حزب از هم میپاشد.
حال سوال این است که جای بارزانی چه کسی عهده دار رهبری حزب میشود؟ پاسخ احتمالی «نیچروان» برادرزاده بارزانی است چراکه هم مدرن فکر میکند و هم طبق اخباری که بعد از همهپرسی منتشر شد، یکی از مخالفان برگزاری همهپرسی در زمان ۲۵ سپتامبر بوده است.
اما نگاهی هم به حزب اتحادیه میهنی بیندازیم. مشکل این حزب این است که در عمل دچار شکاف درونی است. از یک طرف «هیرو ابراهیم» همسر جلال طالبانی و پسرش «بافل» قرار دارند که مخالف بارزانی هستند و از سوی دیگر «کوسرت رسول» جانشین طالبانی قرار دارد که همچنان به بارزانی وفادار است.
بنابراین، می توان گفت در حزب دموکراتیک کردستان، اگرچه انحصار طلبی خانواده بارزانی شکسته میشود اما راه برای ورود جانشین احتمالی وی باز است حال آنکه تثبیت قدرت برای جانشین طالبانی در حزب اتحادیه میهنی بسیار دشوارتر خواهد بود.
ترکیه علیرغم همه کشمکشها با اقلیم، دست از حمایت حزب دموکرات کردستان بر نخواهد داشت و به طور سنتی ما شاهد تداوم حمایت ایران از اتحادیه میهنی و حمایت ترکیه از حزب دموکرات کردستان خواهیم بود.
یکی از دلایل عدم حمایت آمریکا از همهپرسی اقلیم، انتخابات پارلمانی ۲۰۱۸ عراق (اردیبهشت ۹۸) است. آمریکا تمایلی به از دست دادن دولت بغداد نداشت چون ساختار حکومت بعدی عراق برای آمریکا بسیار مهم است.
نظر شما