۳ بهمن ۱۳۸۵، ۱۸:۵۴

الزامهای نظری رسانه(2)

تأثیرات متقابل رسانه و انسان

تأثیرات متقابل رسانه و انسان

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: در نوشتار زیر که بخش دوم مقاله ای است که کارل لیدلمایر از دانشگاه اینبروک در باب نسبت فلسفه تکنولوژی و فلسفه رسانه نگاشته سعی می شود تأثیرات متفاوت رسانه و انسان به بحث گذاشته شوند.

به گزارش خبرنگار مهر، آنچه که معمولا نادر است یک تمایز شفاف بین تکنولوژی به عنوان یک علم، فرآیند توسعه تکنولوژیکی و محصولات تکنولوژی است. دلیل این ابهام این است که این تمایز شفاف و روشن تنها بعد از اینکه قلمرو تکنولوژی تعریف شد می تواند صورت گیرد نه قبل از آن. دترمینیسم تکنولوژیک با ابزارگرایی تنها برای ارایه یک مثال، ممکن است به سادگی بر جنبه های مختلف مفهوم تکنولوژی تاکید کند.

تعریفی از حوزه تکنولوژی به منظور ایجاد درجه از آزادی که ما باید از طریق آن توسعه تکنولوژیکی را کنترل می کنیم لازم است. دترمینیسم تکنولوژیک و ابزار گرایی به طور آشکارا پاسخهای متفاوتی را به ما می دهند.

در بحث مختصر زیر راجع به نظریه ای در رسانه، دو بعد باید از هم متمایز شوند

الف.  ایده بنیادی نظریه رسانه  در گفته مشهور مارشال مک لوهان خلاصه می شود مبنی بر اینکه رسانه پیام است. این گفته به طور کلی حاکی از این است که ساختارهای ذهن ما از طریق رسانه های مختلفی که به کار می بریم منتقل می شوند.

ب. با قبول ایده بند الف ما باید به طور دقیق با یک گام بیشتر تأثیرات ویژه رسانه های مختلف را به ساختار ذهنمان شرح دهیم. اگر نظریه رسانه مورد نظر باشد آن ساختارها بسته به رسانه به کار گرفته شده متفاوت خواهند بود و همچنین بستر به دانشمندان درگیر در آن تا جایی که تازگی نظریه به عنوان یک علم مد نظر باشد متفاوت خواهد بود.

با توجه به محدودیتهای این مقاله من همه این تمایز ها را به طور مفصل شرح نمی دهم. در عوض آن را خلاصه وار ذکر خواهم کرد.

به جای معرفی یک نسخه کامل، من 1- از یک روش نمونه اصل سریع به منظور روشن کردن امکان تاثیر به کارگیری رسانه به ساختارهای ادراکی استفاده خواهم کرد. 2- برای بررسی این نمونه نخستین ویژه به عنوان جایگزینی برای نمونه کلی تلاش خواهیم کرد و 3- این نمونه کلی را برای رسانه الکترونیکی به کار خواهم گرفت.

1- به عنوان یک نمونه نخستین برای هدف تحقیق اسامی نظریه رسانه، من به نظریه بدوی  هاولاک مبنی بر تاثیر نوشتن به ساختارهای ادراکی که نزد یونانیان قدیم رایج بوده اشاره خواهم کرد. havelock به منظور بررسی این تاثیرتوجه ما را به یک کارکرد اساسی رسانه یعنی ذخیره دانش انسانی و حفظ سنت انسانی جلب می کند. در فرهنگهای منحصرا شفاهی این کار را باید از طریق گفتن یک داستان انجام شود. برای حفظ کردن چیزی آن چیز باید در قالب یک عمل قرار گیرد. در اینجا من برای مثال از کلمات میمون و موز استفاده می کنم. من این دو کلمه را ممکن است به شخصی بدهم. در اقدام برای نگهداری در حافظه هدف خلق یک داستان است مثلا مانند جمله میمون موز می خورد به خاطر فقدان نوشتار، فرهنگهای شفاهی یا زبانی باید از سنتشان با یک روش روایی و نقلی که همیشه محدود به یک شرایط عینی و منحصر به فرد است حفاظت کنند.

بدنبال تز هاولاک  سبک تغییر ساختارهای ادارکی را نیز تغییر داد.هاولاک انقلابهای ادراکی را نیز ذکر می کند. الف ) یک تغییر ناشی از تفکر عینی و موضعی به سوی اندیشه قیاسی، نحو تغییر یافته ناشی از عملکرد شعری از یک گفتمان به سوی یک گفتمان رسمی تر، مفهومی تر و انتزاعی تر.

ب) جدایی بین دانستن و دانسته بین خارج و داخل و افزایش آگاهی از استقلال خود به خود جدایی

ج)- آغاز اصل اخلاقی.

2- اگر ما بخواهیم یک درسی کلی از هاولاک  ترسیم کنیم نیازی به در نظر گرفتن صفات ویژه ادراکی نداریم و وظیفه ما پیدا کردن یک الگو است که در کل قادر به مشخص کردن یک انقلاب رسانه باشد.

به منظور انجام این وظیفه یک نشانه خاصی از هاولاک درباره تغییر ناشی از سنت زبانی یا شفاهی به نوشتاری ضروری است.  فرآیند نوشتاری کردن که در تمدن یونان اتفاق افتاده از خارج نیامد. هاولاک  تاکید می کند این خود یونانیها بودند که این تغییر را به عهده گرفتند نه استعمارگران از فرهنگ های دیگر. بنابراین روح شفاهی زبان هنوز در طول فرایند نوشتاری کردن حضور داشت علاوه بر این، یونانیها از سنت شفاهی زبانشان تنها در لحظه نابودی این سنت آگاه شدند. تجربه سنت شفاهی آنها در لحظاتی که این سنت شروع به ناپدید شدن کرد افتاق افتاد.

درسی کلی که می توانیم از ملاحظات هاولاک در این باره یاد بگیریم این است: نه تنها در تغییر ناشی از سنت شفاهی به نوشتاری، بلکه در هر انقلاب رسانه، سطح توسعه قبلی می تواند تنها در لحظه سقوط این سطح و از طریق روشناییهای سطح توسعه بالاتر فهیمده می شود. از این طریق این فرض بدست می آید که سطوح توسعه قبل نوع بشر تنها از طریق روشنایی سطوح توسعه بالاتر قابل فهم است.

دو اظهار نظر دیگر در مورد یک انقلاب در یک رسانه ممکن است در دستور کار باشد. باید آشکار شود که هیچ زمینه ای برای این فرض که این انقلاب در یک لحظه در یک زمان خاصی اتفاق می افتد وجود ندارد.

باید در نظر داشته باشیم که تاثیر استفاده مان از رسانه به ساختارهای ذهنمنان نباید به عنوان یک خیابان یک طرفه تعبیر شود.

3) اکنون به نکته سوم می رسیم آنچه در زیر می خوانید اظهار نظرهای کلی درباره تاثیر رسانه به ساختار ذهنی ما را، اینکه رسانه های الکترونیکی چه تاثیری بر جای می گذارند مورد بررسی قرار می دهد. در این مقاله من تنها می توانم بعضی از مسائل اساسی را مطرح کنم. پیش از همه چیز باید تفاوت بین نقش اساسی و خطرات تکنولوژی قدیم را در مقایسه با تکنولوژی کامپیوتری دریابیم.

در می یابیم با تکنولوژی قدیم مانند صنعت ذغال سنگ تکنولوژی کامپیوتری یک تکنولوژی نرم محسوب می شود. معمولا کامیپوتر به عنوان تهدیدی از خارج تلقی نمی شود. این شراکت جدید بین کامپیوتر وانسان است که مشکلات جدیدی به وجود می آورد. همانطور که مایکل هیم، بیان می کند خطر تکنولوژی در عوض شدن انسانها نهفته است که در آن اعمال و آرزوهای انسان به کلی دگرگون می شود. به استفاده از تکنولوژی کامپیوتر به ویژه ساختار برتر اینترنت و رسانه های گروهی یک تغییر رادیکال روزانه ذهنی و کاری برای ما اتفاق می افتد.اجازه بدهید فقط این پیشرفت را مورد بررسی قرار دهیم. قبل از همه یک تغییر هستی شناسانه یعنی تغییر در دنیایی که زیر پای ماست.

اینکه چگونه این پیشرفت می تواند در آینده نزدیک روند رو به رشد داشته باشد توسط (گیبسون) درکتاب جنجال بر انگیزش با نام nrurocancer نشان داده شده است. این ویلیام گیبسون بود که فضای دیجیتالی را معرفی کرد. در حوزه به کارگیری رسانه های الکترونیکی جدید علیرغم طرفداران بسیار زیاد آن تفاوت بین طبیعی و مصنوعی واقعیت و دروغ مادی وغیر مادی کم رنگ می شود.

 تاثیرات نظریه رسانه بر فلسفه تکنولوژی

هم اکنون ما می توانیم از فرضیات مربوط به تاثیرات رسانه های الکترونیک به عنوان مثال برای توضیح نگرشی که ما می توانیم با بکارگیری نظریه رسانه در دیدگاه  کلاسیک فلسفه تکنولوژی به کار گیریم استفاده کنیم.

با در نظر گرفتن دامنه معنایی واژه تکنولوژی من به دو دیدگاه تاکید دارم. دترمینیزم تکنولوژیک از یک طرف و نظریه وابستگی  تکنولوژی از طرف دیگر. بر اساس دیدگاه اول تنها نگرش ممکن درباره افزایش غیر مادی کردن زیست جهان ما نوعی  قهرمان پروری تراژیک است. در حالی که بر اساس گزینه دوم ما می توانیم این نگرش را به سادگی و بر اساس تغییرات شرایط اجتماعی رد کنیم. جواب این نا همگونی به تعریف دامنه نفوذ تکنولوژی بستگی دارد. مطابق این تعریف می توان در نظریه رسانه به برخی نقاط روشن رسید. اساسا نظریه یک رسانه حد واسط بین دو دیدگاه کاملا متضاد می باشد.

الف ) بعد از اینکه یک انقلاب رسانه ای رخ داد دیگر هیچ راه برگشتی به سمت موقعیت پیشین وجود ندارد. در این مقطع ما تنها می توانیم درباره پیشرفتهای بعدی که در سایه درخشش تحول کنونی به وجود خواهد آمد بحث کنیم.آنگاه هر گونه رد کردن نتایج و تاثیرات انقلاب رسانه ای غیر ممکن خواهد بود. به نظر می رسد که این فرضیات می تواند دیدگاه دترمینیزم تکنولوژی را حمایت کند اما یک انقلاب رسانه ای یک فرصت نیز می باشد.

ب ) تغییرات هستی شناسانه در رسانه های الکترونیک ممکن است آگاهی ما را نسبت به سئولات تئوریکی که قبلا به فلسفه شکاکانه محدود می شد دقیق تر کند. سوالات اساسی متافیزیکی یک پایه فنی به خود می گیرند. در بیشتر مواقعی که اختلاف بین دیدگاههای طبیعی و مصنوعی بسیار کم رنگ می شود آگاهی جدید در مورد امکان وقوع توسعه بوجود می آید. کار ما این نیست که این توسعه را دوباره تکرار کنیم بلکه فقط لازم است که از آن آگاه باشیم. (این آگاهی می تواند بسیار مهم باشد به عنوان مثال در تکنولوژی ژنتیکی) اما اکنون این آگاهی یک مداخله محسوب می شود مداخله بر اساس برداشتی که روانشناسان از آن به عمل می آورند.

ج) اظهار نظر آخری ممکن است در دستور کار باشد همانطور که قبلا ذکر کردم تاثیر استفاده از رسانه به ساختارهای ادراکی ما نباید به عنوان یک خیابان یک طرفه تعبیر شود. علاوه بر این تغییرات در ساختار ذهن ما تنها از طریق استفاده از رسانه می توانند تقویت شود. بنابراین بهتر است که این تغییر به عنوان یک تغییر تدریجی تفسیر شود نه به عنوان یک جایگزین کلی. پاسخ نظریه رسانه به مسئله دترمینیسم تکنولوژیک از یک طرف و تز وابسته از طرف دیگر همه یا هیچ  نیست. آنچه که برای ما باقی می ماند تاکید بر چیزهای مختلف در داخل یک انقلاب فرهنگی است؛ انقلابی که هرگز از یک موضع بی طرف نگاه نمی کند و جزو همیشگی پیشرفت ماست.

کد خبر 438424

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha