به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات آگه هفتمین چاپ کتاب «جامعهی نمایش» نوشته گی دبور و ترجمه بهروز صفدری را با شمارگان ۲۲۰ نسخه، ۲۸۰ صفحه و بهای ۴۹ هزار تومان منتشر کرد. این ترجمه برای نخستین بار سال ۱۳۸۲ منتشر شده بود. چاپ پیشین (ششم) آن نیز سال ۹۸ با شمارگان ۲۲۰ نسخه در دسترس مخاطبان قرار گرفت. این کتاب همچنین با ترجمه گودرز میرانی هم (به توسط انتشارات علمی و فرهنگی) منتشر شده است.
«جامعه نمایش» شامل ۹ فصل به ترتیب با این عناوین است: «جدایی محتوم»، «کالا همچون نمایش»، «وحدت و افتراق در ظاهر»، «پرولتاریا همچون سوژه و همچون بازنمود»، «زمان و تاریخ»، «زمان نمایشی»، «آمایش سرزمین»، «نفی و مصرف در فرهنگ» و «ایدئولوژی مادیت یافته». پیوست ترجمه بهروز صفدری «تفسیرهایی در باب جامعه نمایش» است.
گی دبور، تئورسین چپ فرانسوی در سال ۱۹۳۱ در پاریس به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۴ درگذشت. کتاب «جامعهی نمایش» که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، مهمترین اثر اوست و یکی از مشهورترین آثاری که نظریه سیتواسیونیستی را بیان کرده است، نظریه جنبشی که قاطعترین نقش را اگر نه در ایجاد رویدادهای مه ۶۸ فرانسه، دستکم در ارائه محتوای رادیکال آن داشته است. بهروز صفدری سیتواسیونیست را به «موقعیت ساز» ترجمه کرده است.
به باور پییر یولیس بَرانک در کتابِ In Situs مفهوم «نمایش» نقطه کانونی تئوری انتقادی سیتواسیونیستهاست، مفهومی که توسط گی دبور کشف شد اما اعضای مختلفِ انترناسیونال سیتواسیونیست، از آغاز و تا امروز ان را به کار بردند. درکِ این مفهوم با بسیاری خلطمعناها و برداشتهای غلط، از همان دوره گی دبور، مواجه شد. انتشار کتاب «جامعه نمایش» برای نخستین بار این مفهوم را در اثری بهنهایت غنی، چه از لحاظِ سازوبرگ تئوریک و چه از نظر استنادهای تاریخی، به صورتی نظاممند ارائه میدهد.
البته دبور از سوءتفسیرهای مربوط به مفهوم «نمایش» آگاهی داشت. میتوان گفت که از لحاظی این امری مقدّر و ناگزیر بود که اندیشهای که شرحی مفصل از جهان ماست برای اکثریتِ روشنفکران دوران او، همچنانکه دورانِ ما، قابلفهم نباشد. به همینسان، مفهومی که برای درک پوچی و مهمل بودن جوامع در صد ساله اخیر اینهمه کلیدِ نظری عرضه میکند لاجرم از دید قشر روشنفکران ناروشن به نظر میرسد، جسورترین این روشنفکران به طور کلی در مفهوم نمایش چیزی جز افشای «زیادهرویهای نمایش» ندیدند و «نمایش» را به به یکی از مرئیترین و ناخوشایندترین نشانگان آن فروکاستند، در حالی که منظور از مفهوم نمایش پاسخ دادن به یک مساله نظری مشخص است: شکل تاریخی «از خودبیگانگی در جوامعِ معاصر». (نقل قولها از ترجمه بخشی از In Situs برانک به قلم صفدری درج شده است.)
دبور اعتقاد دارد که تمام زندگی جوامعی که در آنها مناسبات مدرن تولید حاکم است، به صورت انباشت بیکرانی از نمایشها تجلی مییابد. هر آنچه مستقیماً زیسته میشد، به بازنمود تقلیل پیدا میکند. جامعه نمایش از آن رو جامعه نمایش است که همه چیز در آن به کالا به مثابه تصویر و برای تصویر بدل شده است.
پیدایش جامعه نمایش را باید در پیدایش جامعه کالایی جستوجو کرد. به نظر مارکس، در نظام کالایی اشیا نه آن گونه که واقعاً هستند، بلکه همواره به عنوان بازنمود چیزهای دیگر ظاهر میشوند. به عبارتی کالا آن چیزی نیست که ارزشش به خود وابسته باشد. کالا ابژهای است که به چیز دیگری فراتر از خود ارجاع میدهد. بنابراین کالا هرگز ابژه صرف نیست، بلکه همواره در هیأت نمود ظاهر میشود.
دبور بجز مارکس تحت تاثیر گئورگ لوکاچ، فیلسوف برجسته مجارستانی نیز بود. او در فصل دوم از کتاب «جامعه نمایش» به مفهوم «شی شدگی» لوکاچ پرداخته است؛ شی شدگی به مفهوم خارج شدن کالا از وحدت و یکپارچگی، هنگامی که نشانه به جای آن مینشیند است. این فصل در واقع در تلاش اساسی برای پیوند نظریه شی شدگی لوکاچ و تحلیل او از نشانههاست. به عبارت دیگر وفور کالا در جامعه سرمایهداری جدایی انسان از کالا را تشدید کرده به گونهای که انسان با نشانه کالا بیش از خود کالا آشناست و کالا مصرف میشود برای ایجاد یک تصویر.
نظریه شی شدگی بسط اندیشههای مارکس در نظریه از خودبیگانگی است. مارکس ازخودبیگانگی را در حد طبقه کارگر و روابط تولید مطرح کرد ولی لوکاچ به این مفهوم عمومیت داد و دامنه آن را به روابط اجتماعی کشاند. مارکس شی شدگی را در روابط تولید نظریهپردازی کرده بود اما اکنون شی شدگی از حوزه تولید به حوزه مصرف آمده است. به عبارتی بهتر، شی شدگی در زمان ما به دنیای اشیاء مصرفی و آگاهی کاذب و سطحی تبدیل شده است.
نظر شما