به گزارش خبرنگار مهر، دکتر بتول فخرالاسلام عصر امروز در آخرین روز از همایش ادبیات معاصر فارسی در دانشگاه تهران، با طرح اشتراکهای شعری سهراب سپهری و اقبال لاهوری گفت: اقبال و سهراب هر دو علاقه فراوانی به شرق داشتند و در شعر آنها این مسئله منعکس شده است. سهراب در عین اینکه از زندگی شکایت دارد اما تنها در بطن شعر به آن اشاره می کند؛ به خصوص در اشعارش با تعاریفی که از زندگی ارائه می دهد از عشقهای دادوستد گونه و سایر مصائب اجتماعی انتقاد می کند.
وی افزود: او با رسالتی اجتماعی نسبت به هنجارهای موجود در جامعه هشدار می داد؛ چنانچه در شعر "آب را گل نکنید" این مسئله مشهود است. اقبال نیز مانند او شاعری متعهد است ولی پافشاری بسیاری بر مذهب دارد و جهان بینی خاصی نسبت به دنیا در اشعارش دیده می شود. سهراب از گیاه و جانور و هستی وام می گیرد و به حالتی شعرگونه راه نیکو زیستن را به انسانها می آموزد. اقبال نیز در این زمینه با او هم داستان است.
دکتر بتول فخر الاسلام اضافه کرد: به طور کلی آب و باران در شعر و شعور هر دو شاعر جاری است. سهراب شعر خود را به صدای پای آب تشبیه می کند و اقبال نیز به مستانه گذر کردن آب غبطه می خورد. سهراب و اقبال هر دو به وحدت ادیان اعتقاد دارند.
وی ادامه داد: درونمایه اشعار این دو شاعر تنهایی و عشق است؛ با این تفاوت که سهراب تنهایی را محلی برای عبادت می داند و اقبال از آن می گریزد. دامنه عشق ورزی در شعر سهراب گسترده تر از اقبال است. سهراب به هرچه بر زمین و زمان است عشق می ورزد و حتی گاه به مخاطب اعتراض می کند که چرا هیچ چشمی عاشقانه به دنیا نگاه نمی کند.
این منتقد ادبی در پایان گفت: شعر اقبال و سهراب سرانجام به رفتن، خروشیدن، جوشش و دریا شدن می انجامد. آن دو در اشعار خود تا انتهای بودن را تجربه می کنند.
نظر شما