یادداشت مهمان، میلاد سعیدی: در دنیای امروز موضوعی که بیشتر از همه خودنمایی میکند، اخبار ناراحتکننده دربارهی زندگی آدمها، مشکلات محیط زیست و اوضاع آشفتهی جهان است. اما وقتی درباره همهی اینها، انواع و اقسام جرم و جنایت در دنیا، جنگ در کشورهای مختلف و انواع مشکلات اقتصادی و اجتماعی میشنویم، تنها چیزی که در حفظ روحیه هرکدام از ما تأثیر ویژه دارد و باعث میشود همه ما برای زنده ماندن و زندگی تلاش کنیم، واژهی کوچک اما زیبای «امید» است.
امید مولد احساسات و مبنای جذابیت زندگی است. امید تنها چیزی است که در تاریکی و میان همهی چیزهای بد مثل یک نقطهی نور در ذهن هرکسی میدرخشد.
به عقیده اسنایدر، امید نوعی روند فکری و دارای دو جزء تفکر عامل (ارادههای هدفمند) و مسیرها (طرحهای هدفمند) است و هر دو بعد از طریق رفتارهای هدفمند در تشکیل و تعیین میزان امید ضروری و موجب سازگاری و سلامت جسمی و روانی است.
مسیرها جزء شناختی امید و نشاندهنده توان فرد در خلق راه های معقول برای دستیابی به اهداف است. تفکر عامل، جزء انگیزشی امید و نشاندهنده برداشت شخصی در مورد توانایی برای رسیدن به اهداف گذشته، حال و آینده است.
تفکر عامل، یعنی اعتقاد به این مطلب که فرد میتواند از طریق راههای فرضی بهسوی هدفی مشخص حرکت کند و بدان دست یابد. بهویژه در زمان رویارویی با موانع وجود تفکر عامل، درراه اندازی انگیزه لازم برای قدم گذاشتن در مسیرهای دیگر حائز اهمیت است. اسنایدر معتقد است زمانی که افراد درراه دستیابی به اهداف خود به بنبست میرسند اهداف معمولی زندگی خود را رها میکنند و خودکشی را که یک هدف نامناسب استفاده برمیگزینند. چون امید بهعنوان احساس دستیابی موفقیتآمیز به اهداف زندگی در نظر گرفته میشود، باورهای فرد را برای مقابله بهتر تقویت میکند که این خود تمایل به خودکشی را کاهش میدهد.
به طور کلی میتوان گفت که امید حاصل دو چیز ساده است یکی انتخاب های خود انسان است که بر پایه اختیار و مسئولیتی است که در ید قدرت اوست و دیگری شرایط اجتماعی است، اما در مقابل شرایط سخت اجتماعی دو کار می توان انجام داد؛ یکی پذیرش مشکلات و باخت است و دیگری ایستادن و با مشکلات مبارزه کردن؛ حال باید دید که انسان عصر ما کدام را انتخاب می کند؟
کارشناس ارشد مشاوره خانواده دانشگاه علامه طباطبایی
نظر شما