۲۰ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۵

یادداشت؛

حکمرانی مردمی و تحول گرا یا حکمرانی محفلی و وارداتی؟

حکمرانی مردمی و تحول گرا یا حکمرانی محفلی و وارداتی؟

شالوده اصلی مدیریت مردمی و انقلابی، کادرسازی و تربیت نیروی ماهر داخلی است که نماد آن شناسایی جوانان و مدیریت و اعتماد به آنها دردوران دفاع مقدس است که این رویکرد منجر به فتح خرمشهر می شود.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست-محمد اسکندری؛ مدیریت یعنی بکارگیری مؤثر از منابع انسانی، مادی و علمی در برنامه ریزی، سازمان دهی و بسیج منابع برای دستیابی به یک هدف خاص. در واقع شاخص‌های اصلی مدیریت کارآمد عبارتند از منابع انسانی و مادی یک کشور. پس از انقلاب اسلامی و مشخصاً جنگ تحمیلی دو نوع رویکرد متفاوت در میان مدیران و متفکران کشور وجود داشته است؛ مدیریت مردمی با رویکرد استفاده از ظرفیت‌های علمی، مادی و نیروی متخصص و ماهر داخلی و مدیریت وارداتی عمدتاً بدون در نظر گرفتن پتانسیل‌های داخل کشور.

در اندیشه مدیریت و حکمرانی محفلی_وارداتی، نیروی انسانی جوان و متخصص کشور مغفول واقع می‌شود و به جای تکیه بر منابع و پتانسیل‌های عظیم کشور، رویکرد وارداتی غالب است. حال آنکه در مدیریت مردمی تحولگرا و انقلابی اندیشه اصلی بر مبنای مدیریت جهادی پایه ریزی شده است. مدیریت جهادی یعنی خودباوری و اعتماد به نفس در استفاده از جوانان و نیروی انسانی کشور، دوری از تقلید کورکورانه، مسئولیت پذیری و استقلال در فکر و عمل، حرکت مبتنی بر علم، دوری از مصرف گرایی، اشرافی گری و سستی، نگاه نقادانه از سوی اهل فن و توکل به خداست. در یک کلام مشارکت مردمی و عزم ملی در این نوع حکمرانی، لازمه پیشرفت و توسعه کشور است. در واقع تفاوت اصلی حکمرانی مردمی و وارداتی، توجه به ظرفیت عظیم نیروی انسانی و منابع داخلی است.

در سالیان اخیر اندیشه حکمرانی محفلی و وارداتی در میان مدیران ارشد کشور موجب عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی کشور شده است. این خسارت از چند منظر قابل بررسی است که مهمترین آن مهاجرت نیروی انسانی جوان و متخصص کشور به کشورهای پیشرفته است. در واقع عدم کادرسازی و استفاده از جوانان شایسته و متعدد و گمنام کشور همزمان با شعار ما نمی‌توانیم، موجب یاس و ناامیدی سرمایه عظیم منابع انسانی کشور شده است. استفاده از یک حقله بسته از مدیران ناکارآمد وابسته به جریان‌های حزبی و رانتی و عدم تربیت و ارتقا مدیران شایسته نیز از دیگر خسارت‌های اندیشه یاد شده است. واردات بی رویه بدون تولید دانش فنی و بومی سازی و بی توجهی به واحدهای تحقیق و توسعه، موجب عقب ماندگی صنعتی کشور شده است که مثال شاخص آن صنایع خودروسازی است که با بازگشت تحریم‌ها و تغییر قیمت ارز و عدم ورود قطعات خارجی نتوانسته پس از چند دهه سرمایه گذاری بعنوان یک صنعت کارآمد در میان جامعه علمی و اجتماعی کشور نمود پیدا کند. عدم توجه و تکمیل زنجیره تولید در صنایع مختلف نظیر فولاد، غذایی و کشاورزی و خوراک دام و طیور (زنده به گور کردن جوجه‌های ۱ روزه) و خام فروشی نفت و عدم توجه به تولید ارزش افزوده از صنایع بالا دستی و پایین دستی صنعت عظیم پتروشیمی، از دیگر نتایج نفوذ این اندیشه در میان مدیران ارشد کشور بوده است. عدم واگذاری مدیریت امور اقتصادی به مردم به معنای واقعی از نقاط ضعف اصلی این اندیشه لیبرالی است. در عرصه سیاسی شعار اصلی این اندیشه عادی سازی و تنش زدایی و مذاکره با غرب است که نتیجه آن منجر به برجامی می‌شود که پس از خروج یک کشور و عدم استقلال کشورهایی اروپایی منجر به تغییرات شدید نرخ ارز و تورم سرسام آور و خسارت‌های اقتصادی می‌شود.

و اما از طرف دیگر شالوده اصلی مدیریت مردمی و انقلابی، کادرسازی و تربیت جوانان و نیروی ماهر داخلی است که نماد آن شناسایی جوانان و مدیریت و اعتماد به آنها دردوران دفاع مقدس است که این رویکرد منجربه فتح خرمشهر می‌شود. حسن باقری، قاسم سلیمانی، محمدباقر قالیباف، طهرانی مقدم و باکری و … محصول توجه نگاه حکمرانی مردمی به ظرفیت عظیم نیروی انسانی کشور است.

همچنین در مدیریت مردمی و با در نظر گرفتن مدیریت صحیح علمی، مطالعه شکست‌ها و ناکامی‌ها و تجمیع ظرفیت‌های داخلی کشور منجر به ساخت و تولید انبوه انواع پهپادها، موشک‌های نقطه زن و کشتی‌ها در عرصه نظامی گری شده است. مثال دیگر آن ساخت پتروپالایشگاه ها توسط مهندسین جوان و گمنام کشور و تولید بنزین و صادرات آن به کشورهای دور و نزدیک است. واگذاری امور اقتصادی به مردم و مشارکت آنها در سرمایه گذاری (واگذاری سهام شرکت‌ها در بورس) و مدیریت شرکت‌ها (شکستن حلقه انحصاری بسته مدیران ناکارآمد) مبنای اصلی این نوع حکمرانی در مدیریت اقتصادی کشور است. در عرصه سیاسی روحیه جهادی و ایستادگی در برابر تهدیدها و حس اعتماد به نفس و توکل بر خدا در این نوع اندیشه منجر به توقف نفت کش متخلف انگیسی در آب‌های خلیج فارس، واقعه عین الاسد و در ادامه آن دریانوردی در دریای کارائیب است. حکمرانی مردمی مخالف مذاکره و عادی سازی روابط با غرب و شرق نیست بلکه مخالف غفلت از منابع عظیم نیروی انسانی، ظرفیت‌های مادی و معنوی موجود در کشور و متوقف کردن و گره زدن توسعه علمی، اقتصادی و فرهنگی کشور به دنیای خارج با رویکرد تقلید کورکورانه و عدم توجه به بومی سازی است.
اکنون باز گردیم به پرسش ابتدایی مقاله حاضر: حکمرانی مردمی و تحول گرا یا حکمرانی محفلی و وارداتی؟ حال مردم و نخبگان با رویکرد مطاله گری و پرسش از مسئولان و انتخاب افراد اصلح در انتخابات، می‌توانند موجب تقویت و ضعف یکی از رویکردهای مدیریتی فوق در کشور شده و سبب توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در آینده نزدیک بشوند.

کد خبر 4945098

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha