۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۵۲

استاد دانشگاه تهران:

نیایش عاشقانه چه نیایشی است؟/ویژگی های زندگی معنادار

نیایش عاشقانه چه نیایشی است؟/ویژگی های زندگی معنادار

علی‌زمانی گفت: زندگی معنادار، زندگی جهت‌داری است که ارزش زیستن دارد و دارای محوریت و انتظام است و در آن، آفرینش و خلاقیت وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری مهر، امیرعباس علی‌زمانی، استاد فلسفه دین دانشگاه تهران، در نشست «نیایش عاشقانه و معنای زندگی»، از سلسله نشست‌های «آتش آه» که به صورت مجازی  برگزار می‌شود، سخنرانی کرد.

وی بیان کرد: باید ببینیم نیایش عاشقانه چه نیایشی است و چه تأثیری بر زندگی معنادار دارد؛ یعنی این نیایش چطور می‌تواند زندگی کم‌معنا را معنادار کند و چطور در زندگی معنادار، نیایش از یک نیایش کاسب‌کارانه تبدیل به یک نیایش عاشقانه می‌شود. مولانا در غزل زیبایی به این مسئله اشاره دارد و می‌گوید: «ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می‌کنم، تو کعبه‌ای هرجا روم قصد مقامت می‌کنم/ هرجا که هستی حاضری از دور در ما ناظری، شب خانه روشن می‌شود چون یاد نامت می‌کنم/ گَه همچو باز آشنا بر دست تو پر می‌زنم، گَه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می‌کنم/ گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می‌زنم، ور حاضری پس من چرا در سینه دامت می‌کنم/ دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنیست، زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می‌کنم/ ای آفتاب از دور تو بر ما فرستی نور تو، ای جان هر مهجور تو جان را غلامت می‌کنم/ من آینه دل را ز تو این جا صقالی می‌دهم، من گوش خود را دفتر لطف کلامت می‌کنم/ در گوش تو در هوش تو و اندر دل پرجوش تو، این‌ها چه باشد تو منی وین وصف عامت می‌کنم/ ای دل نه اندر ماجرا می‌گفت آن دلبر تو را، هر چند از تو کم شود از خود تمامت می‌کنم، ای چاره در من چاره گر حیران شو و نظاره‌گر ... ».

این استاد دانشگاه گفت: نکته دیگر اینکه، همان طور که به تعبیر مولانا: «مرگ هرکس ای پسر هم‌رنگ او است»، در باب نیایش نیز داستان چنین است و نیایش هر کسی هم‌رنگ او است و مولانا می‌گفت «خلق در بازار یکسان می‌روند، آن یکی در ذوق و دیگر دردمند/ همچنان در مرگ یکسان می‌رویم، نیم در خسران و نیمی خسرویم». نیایش ما آدمیان نیز به رنگ ما است و متناسب با وجود و دنیا و علائق ما است و در مجموع باید گفت: «کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ» و به تعبیر مولانا: «هر کسی را سیرتی بنهاده‌ام، هر کسی را اصطلاحی داده‌ام». بنابراین، به گونه‌های مختلف با خدا نیایش می‌کنیم؛ نیایش شبان، متعلق به دنیای عاشقانه است و نیایش موسی(ع) نیز متناسب با دنیای او است و هر کسی متناسب با دنیای خود با خدا سخن می‌گوید. مولانا در جای دیگری می‌گوید: «آن دعای بی خودان خود دیگرست، آن دعا زو نیست گفت داورست/ آن دعا حق می‌کند چون او فناست، آن دعا و آن اجابت از خداست» و یا می‌گوید: «هم طلب از تست و هم آن نیکوی، ما کییم اول توی آخر توی/ هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش، ما همه لاشیم با چندین تراش».

علی‌زمانی در ادامه افزود: در این نوع از نیایش در حقیقت به معنای واقعی کلمه، حتی نیایش از سوی معشوق برانگیخته می‌شود و در نیایش عاشقانه، نیایش، بهانه‌ای برای عشق‌ورزی است و نیایش گفت‌وگو، خواستن، دعاکردن و جلوه‌ای از آن عشقی است که عاشق به معشوق دارد و ابراز عشق است. همچنین مولانا در داستان طوطی و بازرگان نیز می‌گوید: «کو یکی مرغی ضعیفی بی‌گناه، و اندرون او سلیمان با سپاه/ چون بنالد زار بی‌شکر و گله، افتد اندر هفت گردون غلغله/ هر دمش صد نامه صد پیک از خدا، یا ربی زو شصت لبیک از خدا».

وی تصریح کرد: دعای انسان‌ها متناسب با وضعیت وجودی آنها و حال، نگاه و ظرفیت وجودی آنها و همچنین علایق و مرتبه آنها است. همان طور که امام علی(ع) می‌گفت: «إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا». دعای امام(ع) نیز متناسب با شخصیت او است و در دعای کمیل نیز یک دعای عاشقانه را می‌بینیم که می‌گوید: «صَبَرْتُ عَلَی عَذابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَی فِراقِکَ و َهَبْنِی صَبَرْتُ عَلی حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَی کَرامَتِک». در مقابل، با گونه دیگری از نیایش روبه‌رو هستیم؛ نیایشی که به صورت عامیانه و سطح متوسط و متناسب با دینداری مصلحت‌سنجانه رخ می‌دهد. این نیایش، نیایشی است که از خدا چیزی می‌خواهیم و ما غایتی داریم و می‌خواهیم به آن برسیم که می‌تواند بدهی، بیماری و ... باشد و به تعبیری، فرد حاجتی دارد که در این صورت، نیایش ارزش ابزاری دارد. اگر از طریق دیگری می‌توانسیم آن غایت را به دست آوریم به دنبال نیایش نمی‌رفتیم و نیایش صرفاً به نوعی محصول درماندگی ما است و یک نگاه کاسب‌کارانه در این نوع نیایش است.

علی‌زمانی بیان کرد: البته این نوع نیایش کردن عوامانه، بهتر از نیایش نکردن است. بیشتر مردم غرق در زندگی هرروزی هستند و فلاسفه اگزیستانسیال به خوبی یاد داده‌اند که اکثر آدمیان به دنبال برطرف کردن نیازهای جزئی هستند و در مدار بسته عرف، نیازها و غرائض به سر می‌برند و دینداری اینها نیز در همین قلمرو معنا پیدا می‌کند. بنابراین، این نوع نیایش، نیاشی است که ارزش ابزاری دارد و نه ارزش ذاتی. اما در نیایش عاشقانه، نیایش بدون چشم‌داشت و برخاسته از یک حس است و چون آن حس در ما وجود دارد، به سخن درمی‌آییم و تقاضا می‌کنیم؛ تقاضایی که درخواست و رسیدن نیست، بلکه رهانیدن، باز کردن و ستاندن است.

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: مولانا این مسئله را در داستان ابلیس و گفت‌وگوی او با خدا بیان می‌کند. وقتی ابلیس مطرود می‌شود، از خدا مهلت می‌خواهد و خدا به او مهلت می‌دهد. در اینجا مولانا می‌گوید: «از خدا غیر خدا را خواستن، ظن افزونیست و کلی کاستن/ خاصه عمری غرق در بیگانگی، در حضور شیر روبه‌شانگی/ عمر بیشم ده که تا پس‌تر روم، مهلم افزون کن که تا کمتر شوم/ تا که لعنت را نشانه او بود، بد کسی باشد که لعنت‌جو بود/ عمر خوش در قرب جان پروردنست، عمر زاغ از بهر سرگین خوردنست».

وی بیان کرد: اینکه شما از عشق خود، غیرعشق را بخواهید و در حقیقت معشوق ابزار باشد، عشق ابزاری خواهد بود که در دنیای مدرن نیز این رویه وجود دارد و ما معشوق را برای بدنش می‌خواهیم و نگاه ما به عشق، یک نگاه زیبایی‌شناسانه به مفهوم حسی است و وقتی بدن تغییر می‌کند، عشق ما نیز تغییر می‌کند، اما در نیایش عاشقانه چیزی نمی‌خواهیم، بلکه می‌خواهیم از خود رها شویم و به حضور برسیم و ما معشوق را می‌خواهیم؛ یعنی به معشوق می‌گوییم تو را می‌خواهم، چون تو را دوست دارم و تو را دوست دارم، چون ارزش‌هایی داری که دوست‌داشتنی هستی، اما در عشق کاسب‌کارانه، چون به او حاجت دارم او را می‌خوانم.

این استاد دانشگاه بیان کرد: در نیایش عاشقانه، خودِ ارتباط مهم است و خود عشق موضوعیت دارد و دیالوگ مهم است. نیایش عاشقانه برخلاف نیایش عامیه، دوسویه است و نه یکسویه و خود نیایش، عشق و معشوق اهمیت دارد، اما در نیایش عامیانه و سطحی، امر دیگری مهم است. در نیایش عاشقانه اصل، گشودگی خدا به سوی انسان و گشودگی انسان به سوی خدا است و این نیایش محصول این دو سو استوار می‌شود و خودِ گفت‌وگو، جان را سیراب می‌کند. در یک گفت‌وگویی که کسی با خدا نیایش می‌کند اما مدتی لبیکی نمی‌شنود آمده است: «آن یکی الله می‌گفتی شبی، تا که شیرین می‌شد از ذکرش لبی/ گفت شیطان آخر ای بسیارگو، این همه الله را لبیک کو/ می‌نیاید یک جواب از پیش تخت، چند الله می‌زنی با روی سخت/ او شکسته‌دل شد و بنهاد سر، دید در خواب او خضر را در خضر/ گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ای، چون پشیمانی از آن کش خوانده‌ای/ گفت لبیکم نمی‌آید جواب، زان همی‌ترسم که باشم رد باب/ گفت آن الله تو لبیک ماست، و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست». بنابراین سخن گفتن با معشوق یک نوع توفیق و نتیجه است.

وی تصریح کرد: حال باید ارتباط این نیایش با زندگی معنادار را مورد توجه قرار دهیم. زندگی معنادار، زندگی جهت‌داری است که ارزش زیستن دارد و دارای محوریت و انتظام است و در آن، آفرینش و خلاقیت وجود دارد. همچنین این زندگی، زندگی‌ای است که در آن، انسان تازه می‌شود و سرزندگی در آن وجود دارد که نقطه مقابل زندگی بی‌معنا است که پراکنده و سرشار از تناقض است و در آن جهت‌گیری وجود ندارد و زندگی‌ای است که در آن انسان‌ها گرفتار غم و امور زوال پذیر هستند و زندگی‌ای است که به دلیل محدودیت سقفی که این زندگی دارد، زندگی گرفتار ملالت و پوچی است.

علی‌زمانی گفت: یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های زندگی معنادار، فراتر رفتن است. زندگی معنادار زندگی‌ای است که از زندگی هرروزی فراتر می‌رویم. فلاسفه اگزیستانسیال فرق بین زندگی اصیل و غیراصیل را بیان کرده‌اند. در زندگی هرروزه، به دنبال نیازهای جزئی هستیم و تابع عادتیم و آنچه برای ما مهم است رسیدن به غایت‌های جزئی است و در این نوع زندگی، عقل جزئی نقش‌آفرین است. اما برای رسیدن به یک زندگی معنادار نیازمند فراروی هستیم و مهم‌ترین ویژگی زندگی معنادار عبارت از تعالی است. به تعبیر مولانا که می‌گوید: «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید، در این عشق چو مردید همه روح پذیرید/ بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید، کز این خاک برآیید سماوات بگیرید/ بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید، که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید/ یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان، چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید». فراتر رفتن، تعالی و گشودن افق‌های جدید و کسب تجربه‌های تازه، جان زندگی معنادار است.

وی در ادامه افزود: ما در نیایش عاشقانه به دنبال ستاندن نیستیم، بلکه به دنبال بخشیدن هستیم. تعبیر مولانا این است که «دست گیر از دست ما ما را بخر، پرده را بر دار و پرده ما مدر». در این نیایش، مولانا چیزی از خدا نمی‌خواهد، بلکه رهایی از کهنگی و پوسیدگی و تکرار و ملالت را درخواست می‌کند. بنابراین در زندگی معنادار به دنبال آزادی و رهایی هستیم و نیایش عاشقانه نیز به ما در فراروی کمک می‌کند و خواستن، رهایی از خود و شکستن این خودِ گرفتار روزمره و فراتر رفتن را آموزش می‌دهد.

کد خبر 5212150

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha