۱۲ آبان ۱۳۸۸، ۱۳:۰۶

دهقانی فیروزآبادی:

چارچوب تحلیلی جیمز روزنا برای تحلیل سیاست خارجی ایران مناسب است

چارچوب تحلیلی جیمز روزنا برای تحلیل سیاست خارجی ایران مناسب است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: چارچوب مفهومی جیمز روزنا از قابلیت بالایی برای تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است.

استاد روابط بین‌الملل دانشگاه علامه طباطبائی که به سبب انتشار کتاب "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"  با خبرنگار مهر گفتگو می‌کرد، در پاسخ به این سوال که در کتاب اخیر خود تحت عنوان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از چه رویکرد نظری‌ای بهره جسته‌اید، گفت: در کتاب "سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران" از چارچوب مفهومی جیمز روزنا برای ارزیابی و تحلیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهره گرفته شده است. بحث من در این کتاب ارائه یک نظریه تلفیقی نیست بلکه ارائه چارچوبی مفهومی است که به لحاظ روشی و منطقی امکان توضیح متغیرها را در سطوح مختلف داشته باشد.

وی افزود: باید توجه داشت که یکی از مهمترین کارکردهای نظریه، تفکیک متغیرهای مهم از غیر مهم است. به عنوان مثال اگر چارچوب نظری و مفهومی ما نئورئالیسم باشد یعنی تاکید بر متغیرهای سیستمیک، ساختاری و نظام بین‌الملل است. اگر چارچوب نظری ما نظریه تصمیم‌گیری باشد تمرکز بر متغیرهای فردی (تصمیم‌گیرندگان) است. لذا وقتی ما چارچوبی نظری خاص را بر می‌گزینیم به یک سری متغیرهای خاص تمرکز می‌کنیم و آن متغیرها را مورد توجه و بررسی قرار می‌دهیم.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه خاطر نشان کرد: یکی از کارهایی که روزنا انجام داده ارائه چارچوبی است تا بر اساس آن بتوان متغیرهایی را از سطوح گوناگون تحلیلی به کار گرفت. در چارچوب تحلیلی و نظری روزنا یک سری متغیرها در چارچوب فردی، نقشی، حکومتی، ملی(ویژگی‌های جامعه فارغ از حکومت) و بین‌المللی و سیستمیک مورد توجه قرار می‌گیرد.

وی گفت: چون این اثر یک کتاب درسی است هدف ارائه طرح یک نظریه نبوده است. در پایان فصل اول کتاب، مشاهده می‌شود که نظریه‌های گوناگونی در مورد تحلیل سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار گرفته است و متغیرهایی که توسط این نظریه‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد بیان شده است. با ملاحظه متغیرهای مورد بررسی مشاهده می‌شود که همه این متغیرهای برای بررسی سیاست خارجی ایران لازم هستند ولی هیچ متغیری برای تحلیل به تنهایی کافی نیستند.

دهقانی تصریح کرد: چارچوب روزنا این امکان را به صورت روشمند به ما می‌دهد تا مجموعه‌ای از متغیرها را در سه سطح فردی، ملی و بین‌المللی اعم از مادی و معنایی بتوان برای تحلیل سیاست خارجی ایران مورد بررسی قرار داد. این پنج دسته از منابع که توسط روزنا بیان شده، متشکل از متغیرهای فراوانی است. متغیرهای فردی ناظر به ویژگی‌های شخصیتی تصمیم‌گیرندگان است. این ویژگیها که مورد توجه نظریات تصمیم‌گیری است برای تحلیل و ارزیابی سیاست خارجی کشورها و از جمله ایران کافی نیست. ولی از طرف دیگر به طور قطع تصمیم‌گیرندگان در سیاست خارجی ایران نقش دارند.

مولف کتاب "تحول گفتمانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"، افزود: پس وقتی در این چارچوب ویژگی‌های فردی تصمیم‌گیرندگان را به کار می‌بریم به این معنا نیست که سیاست خارجی ایران فقط معلول تصمیم‌گیری تصمیم‌گیرندگان است. ولی هر یک از تصمیم‌گیرندگان به لحاظ جامعه‌پذیری، جایگاه اجتماعی، ویژگی شخصیتی و تجربه تاریخی و سیاسی نگاه متفاوتی به سیاست و حکومت دارند. البته این به آن معنا نیست که وقتی تصمیم‌گیرندگان در جایگاه تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند تحت تاثیر عوامل دیگری قرار نداشته باشند. پس سیاست خارجی متاثر از تصمیم‌گیرندگان است ولی این متغیر یک دسته از منابع را تشکیل می‌دهد.

استاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه یادآور شد: متغیر دوم مورد توجه روزنا، منابع نقشی است. باید توجه داشت یک رابطه معکوس بین شخصیت و نقش وجود دارد. نقش به معنای انتظارات خاصی که از هر پست و منصبی می‌رود است. در واقع دایره صلاحیتهای و اختیارات آن پست را نقش می‌نامند. همانطور که مشخص است نقش محدودیتهای انتخابی و رفتاری ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر نقش انتخابها و گزینه‌های تصمیم‌گیرنده را محدود می‌کند. علی رغم اینکه شخصیتها متفاوت است ولی در پست و مقامی که قرار می‌گیرند مجبور به ایفای نقش در آن پست و مقام هستند. لذا پست و نقش ویژگی‌های شخصیتی را محدود می‌کند.

وی تصریح کرد: هر چه که شخصیت قدرتمند باشد تاثیر نقش کمتر است و هر چه شخصیت ضعیفتر باشد میزان تاثیرگذاری نقش بیشتر است. اینکه شخصیت چه تعریفی در مورد نقش بدهد می‌تواند تاثیر متفاوتی در سیاست خارجی داشته باشد. برخی از تصمیم‌گیرندگان حتی در دایره و محدوده صلاحیتها و اختیارات نقش هم نمی‌توانند نقش ایفا کنند. برخی دیگر با توجه به ارائه یک تعریف موسع از نقش حتی الامکان سعی می‌کنند تا از آن محدودیتها فراتر روند. البته این به معنای آن نیست که فرد می‌تواند فراتر از اختیارات تعریف شده برود. لذا نقش باعث استمرار در سیاست خارجی می‌شود. این در حالی است که ویژگی‌های شخصیتی تغییر می‌کنند.

 وی افزود: اگر چه ممکن است سیاست خارجی ایران به معنای آرمانی نهادینه نشده باشد ولی نقشها و پستها تعریف شده است و تصمیم‌گیرنده در آن چارچوب عمل می‌کند. متغیرهای حکومتی هم ناظر بر نظریه‌هایی است که تاکیدشان بر ویژگی‌های ملی است، مثل نظریه صلح دموکراتیک. بحث اصلی این است که نوع نظام سیاسی بر سیاست خارجی تاثیرگذار است. لذا یک دسته از متغیرهایی که در سیاست خارجی ایران باید مورد توجه قرار گیرد، متغیرهای حکومتی است. یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ماهوی و ساختاری و بوروکراتیک چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می‌گذارد.

دهقانی تصریح کرد:  برخی کل  سیاست خارجی ایران را تابع نظام سیاسی ایران می‌دانند. این موضوع به نظر من درست نیست چرا که برخی رفتارهای سیاست خارجی ایران پیش از انقلاب نیز در دوره بعد از انقلاب نیز تکرار شده است. ولی از طرف دیگر بسیاری از رفتارهای سیاست خارجی ایران نیز تغییر کرده است. پس نظام سیاسی عاملی مهم در تحلیل سیاست خارجی است ولی تنها عامل تعیین کننده نیست. پس آنجا که بحث از هویت در سیاست خارجی می‌شود باید به سنخ نظام سیاسی نیز توجه کرد.

مؤلف کتاب "چارچوبی مفهومی برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران"، تاکید کرد: دسته چهارم متغیرها مربوط به ویژگی‌های ملی می‌شود. این متغیرها ناظر به جامعه ایران فارغ از حکومت است. جامعه ایران به لحاظ فرهنگی، اجتماعی ویژگی‌های خاص خود را دارد. مثلا جامعه ایران تکثرگراست و از قومیتهای گوناگون تشکیل شده است و این موضوع بر سیاست خارجی ایران تاثیر می‌گذارد. ژئوپلیتیک ایران نیز بر سیاست خارجی تاثیر می‌گذارد. اینکه ایران یک کشور بین‌المللی است و در منطقه حساسی قرار گرفته بر سیاست خارجی‌اش تاثیر می‌گذارد.

وی یادآور شد: لذا نمی‌توان سیاست خارجی ایران را فارغ از ژئوپلیتیک و پیشینه تاریخی آن بررسی کرد. ایران کشوری است با پیشینه تاریخی چند هزار ساله و تجارب گوناگون. کشور ایران شاهد شکستها، افتخارات و تحقیرهایی بوده که در سیاست خارجی کنونی نیز تاثیر می‌گذارد. باید در نظر داشت که کشور به مثابه فرد می‌ماند که تجارب زندگی شخصی‌اش بر نوع رفتارهایش تاثیر می‌گذارد.

وی افزود: آخرین نوع متغیرها، متغیرهای بین‌المللی هستند. البته توجه به این متغیر به معنای پذیرش جبرگرایی ساختاری که معتقد است سیاست خارجی معلول سیستم و ساختار نظام بین‌الملل است، نیست. بلکه منظور این است که بخشی از عوامل تعیین کننده در سیاست خارجی معطوف به این متغیرهای ساختاری است. به عنوان مثال تردیدی نیست که سیاست خارجی ایران در زمان دو قطبی و پس از آن تفاوتهایی با هم داشته است. البته این به معنای آن نیست که این سیاستها کاملا دگرگون شده است. در بررسی این متغیر باید توجه داشت که مثلا چگونه ساختار دو قطبی، سیاست خارجی ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد و اینکه چگونه نظام منطقه‌ای خلیج فارس بر سیاست خارجی ایران تاثیر می‌گذارد.

دهقانی خاطر نشان کرد: تحولات اتفاق افتاده در کشورهای دیگر نیز بر سیاست خارجی ایران تاثیر می‌گذارد. مثلا سقوط حکومت صدام حسین در عراق و طالبان در افغانستان بر سیاست خارجی ما تاثیر می‌گذارد. باید توجه داشت که در همه مقاطع تاثیر این پنج عامل یکسان نیست. ممکن است در یک موضوع و یک منطقه و در مقابل یک کشور، یکی از این متغیرها پر رنگ‌تر باشد. به عنوان مثال ممکن است در قبال یک کشور یا یک منطقه ایدئولوژی پر رنگ‌تر باشد و در مقابل یک منطقه و کشور دیگر ژئوپلیتیک پر رنگ‌تر باشد.

وی در پاسخ به این سوال که ویژگی‌های این چارچوب تحلیلی چیست، گفت: این چارچوب ما را قادر می‌سازد که در موضوعات و موارد گوناگون سیاست خارجی ایران را مورد بررسی قرار دهیم و بررسی کنیم که در آن مورد خاص از بین این دسته از پنج منابع کدام متغیر تاثیر بیشتر و کدام متغیر تاثیر کمتر دارد. از مجموع این بررسی‌ها می‌توانیم به صورت استقرایی به یک تعمیم برسیم. به عنوان مثال اگر از مجموع 50 مورد از رفتار سیاست خارجی ایران در 30 مورد، ایدئولوژی مهم بوده باشد یا ساختار نظام بین‌الملل، در آن صورت می‌توان نتیجه گرفت که سیاست خارجی ایران بیشتر تحت تاثیر ایدئولوژی و نظام بین‌الملل است.

وی در پاسخ به این سوال که آیا به کارگیری متغیرهای گوناگون، کار تحقیقاتی را دشوار نمی‌سازد، گفت: باید این متغیرها را به آزمون گذاشت. باید توجه داشت که ممکن است این چارچوب نیز ناشی از یک تجربه و فرایند استقرایی به دست آمده باشد که در این صورت باید به حوزه کارکردی توجه داشت و باید دید این چارچوب به چه میزان قدرت تبیین دارد و در عمل کدام یک از این متغیرها مهمتر است.

وی در پاسخ به این سوال که ممکن است تفسیرپذیر بودن هر کدام از این متغیرها رسیدن به استقرا را دشوار سازد و اتفاق نظری در مورد یک متغیر در مطالعه یک مورد وجود نداشته باشد، گفت: این موضوع در علوم انسانی اجتناب ناپذیر است. باید توجه داشت که کار علمی سخت و زمان‌بر است. به عنوان مثال برخی می‌گویند که چرا ما به عنوان مثال نمی‌توانیم در طی 30 سال به یک نظریه برسیم، باید گفت که 30 سال در تاریخ علم زمان چندان زیادی برای انباشت مفاهیم نیست. ممکن است نیاز باشد تا 100 سال تحقیق کنیم و آنرا به کار گیریم تا به یک نظریه برسیم.

وی تاکید کرد: باید توجه داشت که رسیدن به نظریه و توسعه علمی نیازمند نقد و بررسی و تبادل نظر میان اندیشمندان است. یکی از آفتهای علوم سیاسی و روابط بین‌الملل این است که هر محقق و صاحبنظر به صورت انفرادی کار می‌کند و کارهای او مورد توجه دیگران قرار نمی‌گیرد. این موضوع به توسعه علمی کمک نمی‌کند و علم انباشتی به وجود نمی‌آید و نمی‌توان به آنچه که انقلاب کوهنی نامیده می‌شود، رسید. رسیدن به انباشت علمی زمانی حاصل می‌شود که موضوعات مختلف، از منظرهای مختلف و توسط افراد مختلف مورد بررسی قرار گیرد و به یک اشتراکاتی رسید.

وی در پاسخ به این سوال که به کارگیری نظریه‌های گوناگون در مطالعات شما چه مزایایی دارد، گفت: مطالعاتی که من در مورد سیاست خارجی ایران انجام داده‌ام و نظریه‌های گوناگونی را که برای مطالعه مورد توجه قرار داده‌ام به این منظور بوده که مورد مطالعه و نقد و بررسی دیگران قرار گیرد و از رهگذر آن به چارچوب و نظریه‌ای (در صورت امکان) رسید. باید توجه داشت که یکی از مسائل مطرح در مورد نظریه، کاربست و به کارگیری نظریه است و نه صرفا مطالعه صرف آن. کاربست نظریه این امکان را فراهم می‌سازد که محقق دریابد که می‌شود از منظرهای گوناگون به مطالعه سیاست خارجی ایران پرداخت. رسیدن به نظریه برای تحلیل سیاست خارجی ایران تلاش تمامی اعضای جامعه علمی را می‌طلبد. علم بومی زمانی حاصل می‌شود که دانشمندان بومی تلاش کنند و نظرات گوناگون را ارائه دهند تا به این موضوع که امکان رسیدن به یک نظریه وجود دارد دست یافت.

کد خبر 976307

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha