به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله العظمی سید کرامت الله ملک حسینی(ره) در سال 1303 هجری شمسی در روستای گوشه از توابع شهرستان بویراحمد در جوار حرم جدش، امامزاده قاسم (ع )، چشم به جهان گشود.
خانواده اش چندین قرن در اقلیم عشایر جنوب، پاسدار شرع نبوی و مروج دین و احکام الهی و مربی و در خدمت مردم نجیب و شریف منطقه و مأمن دادخواهان در مقابل ستم و مانع متجاوزین به حریم مظلومان بوده اند.
کودکی او مصادف بود با لشکر کشی رضا شاه پهلوی برای سرکوبی عشایر بویراحمد که منجر به شکست ارتش رضا شاهی به فرماندهی امیرلشکر شیبانی از عشایر بویراحمد در "تنگ تامرادی" شد.
در این زمان "سید کرامت الله" دو سالی را در روستای "چرکس دژکرد" می گذراند و پس از آن در روستای "تل خسروی یاسوج" که در آن زمان مقر حکومت نظامی کهگیلویه و بهبهان بود، سکنی می گزیند.
او تحصیلات خود را نزد پدر ارجمند خود که از علمای بزرگ و بنام منطقه بود، شروع کرد و پس از آن در روستای تلخسرو تحصیلات ابتدایی را ادامه داد.
سید کرامت الله، پس از پایان تحصیلات ابتدایی در سال1315 به شیراز عزیمت کرد و ضمن تحصیل دروس دبیرستانی، به فراگیری علوم دینی نیز پرداخت.
مقدمه علوم و ادبیات عرب را در خدمت پدربزرگوارش پی گرفت و سپس تحصیلات حوزوی خود را در سال 1320 در مدرسه منصوریه از محضر اساتید مسلمی چون حکیم احمد دارابی و آقامیرزا عبدالکریم یزدی ادامه داد.
تحصيلات "سید کرامت الله" در شيراز پنج سال طول کشید تا اينكه ايشان براي تكميل تحصيلات دینی خويش راهي حوزه علميه قم شد. حوزهاي كه در اين زمان معروفترين حوزه علميه جهان شيعه محسوب شده و علماي بسياري در علوم متنوع در آن به تدريس ميپرداختند.
وی از سال 1325 به قم عزیمت کرد و قریب به 16سال را در محضراستوانه های فقاهت و اساتید مبارز از جمله مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مرحوم آیت الله آقا سید محمد تقی خوانساری، مرحوم آیت الله حجت کوهکمری و مرحوم آیت الله سید داماد یزدی گذراند و حدود 9 سال در حوزه تدریس امام خمینی(ره) در مسجد محمدیه و مسجد سلماسی، مشغول به تحصیل شد و تقریرات درس او را به رشته تحریر در آورد که بدین جهت موردعنایت و توجه خاص حضرت امام (ره ) قرار می گرفت.
آیت الله ملک حسینی (ره) در بخشی از خاطرات خود در این خصوص آورده است: "مهمترين و اولين شخص در شكلگيري شخصيت اخلاقي و روحي من، پدرم (روحَ الله روحه) بود كه از عبادات و اذكار و اوراد و سرسختي در برابر عناصر طاغوت و صلابت اراده در راستگويي حتي اگر به ضرر او ميانجاميد و نيز احتياط او نسبت به مشتبهات، آثار عميقي در قلب من گذاشت كه البته ديدار عدهاي از اعلام شامخه قم و شيراز مكمل روحيه اين جانب گرديد. از همه بيشتر مرحوم امام خميني در محافل درسي و غير درسي در روحيه اين جانب تأثير بسيار نهادند، همچنين تحليلهاي علمي و دقت نظر ايشان در ورود و خروج مطالب، مهمترين عامل مؤثر در فكر اينجانب بود."
آیت الله سید کرامت الله ملک حسینی در سال 1340 به درجه اجتهاد نائل شد و در اواخر عمر با برکت آیت الله العظمی بروجردی به صلاحدید ایشان به شیراز عزیمت کرد و در مدرسه خان "امام قلی خان" به تدریس طلاب علوم دین پرداخت. مدرسهاي كه چهار قرن قبل مرحوم ملاصدرا در يكي از مَدرسهاي آن براي دوستداران حكمت، به تدريس فلسفه و حكمت و عرفان ميپرداخت.
او از سال 41 پس از خروش و قیام امام خمینی (ره ) و به تأسی از استاد خود به صف انقلابیون پیوست.
وی که یکی از مضروبان حادثه حمله رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه قم بود، به موجب بخش به دست آمده از اسنادساواک، ارگان امنیتی انتظامی سابق، به زعم آن ها از جمله خطرناکترین شاگردان امام واز افراطی ترین روحانیون تحت مراقبت بود.
این فقیه مجاهد در زمان حیات، خاطرات حادثه مدرسه فیضیه قم را اینگونه روایت کرده بود: "اواخر سال 1341 تظاهرات طلاب علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی رژِیم پهلوی آغازشد و به همین دلیل شاه نیروهای ساواکی بسیاری را با لباس مبدل برای تهدید و ارعاب به قم فرستاده بود. روز دوم عید نوروز 1342، مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) مرحوم آیت الله گلپایگانی اطلاعیه داده بودند که روضه در بعد از ظهر همان روز در مدرسه فیضیه برگزار شود. هنگامی که سخنرانی آقای آل طاها ازمنبریهای خوب قم، آغاز شد، یک نفر از جمعیت بدون اجازه صلوات فرستاد و ایشان سخنرانی را تمام کرد. سپس شیخ انصاری که از منبریهای معروف و زبده آن زمان در قم بود، شروع به سخنرانی کرد که ناگهان وسط سخنرانی یکی از ساواکیهای حاضر در مجلس که در نزدیکی منبر ایستاده بود، بدون کسب اجازه صلوات فرستاد. یکی از همان ساواکیهایی که در کنار منبر بود از منبر بالا رفت وگفت: "برای رضا خان و نظام صلوات بفرستید" اما کسی صلوات نفرستاد که در این هنگام ساواکیهایی که در قسمتهای مختلف جمعیت قرار گرفته و تعلیمات لازم را دیده بودند شروع به ضرب و شتم طلاب کردند."
با تعدادی از مازندرانیها و اصفهانیها برای مقابله باآنها حرکت کردیم و در وسط حیاط مدرسه ایستادیم که یکی از همین ساواکیها به سمت ما حرکت و اهانتی کرد و با پنجه بوکس به گونه چپ صورتم با شدت کوبید. من هم که آن روزها جوان بودم، مشت محکمی به گردن و صورتش زدم که پس از آن شش تا هفت نفر ازساواکیها بر سرم ریختند و کتکم زدند. پس از حادثه به مدرسه حجتیه رفتم، خونریزی زخم صورتم تا صبح ادامه داشت اما برایم زشت بود که به بیمارستان بروم. صبح به منزل امام رفتم. سپس امام فرمودند: «شما هم زخمی شدید؟» گفتم:«بلاوقتی عمومی باشد گواراست».
ارتباط آن فقیه مبارز با حضرت امام(ره) پس از این حادثه هم ادامه داشت به طوری که ايشان در اينباره گفته است:"با رهبر نهضت اسلامي چه در ايران و چه در عراق ارتباط داير بود، مخصوصاً در سال 1346 كه بعد از زيارت بيتاللهالحرام و انجام مناسك به سوريه عزيمت كرده و سپس به عراق مشرف شدم و خدمت ايشان در حرم مطهر حرم اباالفضلالعباس (سلام الله عليه) رسيدم. چهاردهم محرم 1346 به نجف اشرف رفتم و هر روز خدمت امام می رسیدم و از ديدار ايشان مستفيض و برخوردار ميگشتم. بعداً هم ارتباط به صورت مكاتبهاي برقرار بود و عدهاي از نامههاي امام به اين جانب از منزل و حجره تدريس در مدرسه علميهخان به وسيله ساواك اخذ شد و بعضي از آنها هم موجود است".
تعقیب مداوم و لحظه به لحظه در مسافرتها و بازدیدها به خصوص هنگام ورود به عرصه ایلات و عشایر، تعرض های مکرر به مدارس و بیت ایشان، متواری بودن 7ماهه، احضار و بازداشت و بازجوئیهای سخت گیرانه، تعطیل کردن مدرسه علمیه و حوزه تدریس توسط رژیم، همگی نمونه ای از سوابق مبارزاتی آیت الله ملک حسینی است که او را به عنوان یکی از عناصر اصلی مبارزه علیه طاغوت در جنوب کشور مطرح کرد.
در چند ماهه آخر حیات رژیم، در تجمعی که به دعوت ایشان و با حضورگسترده مردم در مسجد حبیب شیراز صورت گرفت، در حین سخنرانی تند و انقلابی سخنران مراسم، با یورش وحشیانه عمال رژیم از زمین و هوا که منجر به شهادت و مجروح شدن چندین نفر شد، دستگیر و به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد که پس از بروز واکنش شدید و اعلان جنگ عشایر بویراحمد به رژیم و اعتراضات آنها از زندان آزاد گردید.
پس از آزادی برای تسریع در روند شکل گیری مبارزات مردم و عشایر غیور کهگیلویه و بویراحمد به یاسوج آمد و به هدایت و پیگیری تظاهرات پرداخت.
در آستانه پیروزی انقلاب، امام خميني(ره) كه از نقش مهم عشاير و تأثير آیت الله ملكحسيني(ره) بر آنان آگاه بود در تماس تلفني از "نوفل لوشاتو" به ايشان در زمينه هماهنگی بيشتر روحانيت و عشایر و جلوگيري از اغتشاش و نيز پشتيباني از انقلاب توصيههايي بيان داشت.
همچنین حدود 20 روز قبل از پیروزی انقلاب حضرت امام از فرانسه طی نامه ای وی را مامور حفظ امنیت منطقه و گرفتن بهانه از اشخاص ماجراجو کرد.
برای تحلیلگران تاریخ انقلاب این نکته حقیقتی انکارناپذیر است که حضور غیرتمندانه آیت الله ملک حسینی(ره) موجب اتصال عشایر جنوب به بدنه انقلاب و یکی از عوامل ناکامی رژیم ستم شاهی بود.
حدود شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضرت امام طی حکمی وی را موظف به تشکیل دادگاه و اجرای حکم شرع و ایجاد آرامش و امنیت به هرنحو که صلاح بداند و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و ارشاد مردم و خنثی کردن توطئه های دشمنان اسلام کرد.
آيتالله العظمي ملكحسيني (ره) پس از پيروزي انقلاب با تمام قوا در راه تحقق آرمانهاي امام خميني(ره) تلاش کرد و تلاش در راه اتحاد نيروهاي داخلي و از بين بردن آثار منفي دوران فلاكتبار و فساد انگيزپهلوي، از ابتداييترين اقدامات ايشان بود.
آن ابوالشهید پیش از این پيرامون فعاليتهاي ايام پيروزي انقلاب گفته است: "مردم منطقه و عشاير وفاداريشان را نسبت به جمهوري اسلامي ابراز كردند. مردم به حفظ آرامش و امنيت و اخلاص و ايمان و اعتقاد خود را به اسلام و جمهوري اسلامي بارز و ظاهر ساختند. آنچه كه فوقالعاده حائز اهميت بود اين بود كه با قدرت و توان بسيار نگذاشتيم اين منطقه مركز تاخت و تاز و تضارب آراء احزاب، گروهكها و معاندين دين قرار گيرد و اگر هم اندكي از منحرفان از جمله كمونيستها از نواحي كشور در اين سامان پيدا شدند با حسن تدبير و اعمال قدرت، اخراج شدند و زمينه را براي تشكيل مخربين و عناصر بيوطن و فاقد اعتقاد صحيح، زير و زبر ساختيم، الحق استان كهگيلويه و بويراحمد با اقتضاي خاصي كه داشت، سالمترين و وفادارترين منطقه كشور بوده است."
آیت الله العظمی ملک حسینی، این بزرگ مرد تاریخ جنوب سحرگاه جمعه 12آبان سال 1391و در آستانه عید ولایت مولایش امیر المومنین (ع) دار فانی را وداع گفت و در جوار جدش امام زاده شاه قاسم(ع) آرام گرفت.
رهبر معظم انقلاب سال گذشته در پیام تسلیتی که به مناسبت رحلت آن فقیه مبارز صادر فرمودند، آورده اند:"در طول دهها سال آشنایی و ارتباط با این عالم بزرگوار، همواره مجاهدت در راه حق و اهتمام بر خدمت به مردم و تلاش برای تعلیم و تربیت متعلمان و جویندگان، همراه با صدق و صفای کم نظیر را از خصوصیات بارز این روحانی بزرگوار شناختهام و اینگونه خصال نیکو و برجسته، در میزان الهی از برترین حسنات است."
در پیام تسلیت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید هم آمده است: "آن مرحوم در إعلای کلمه اسلام و إحیای امر اهل بیت علیهم السلام و دفع و نفی مبدعین و امربه معروف و نهی ازمنکر و خدمات علمی و اجتماعی و تربیت فضلا و طلاب مساعی جمیله و مواضع مشکوره داشت. فقدان آن عالم ربانی ثلمهای جبران ناپذیر و ضایعهای بزرگ و عمومی است."
آیت الله العظمى مکارم شیرازى هم در پیامی در خصوص شخصیت آن فقیه فقید آورده است: "این عالم خدوم و با شخصیت که از دوستان قدیمی ما بود درتمام دوران عمر گرانبهای خود برای دفاع از اسلام و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) تلاش وافر وجدیت فراوان داشت. عالمی آگاه و شجاع بود و از آغاز انقلاب اسلامی نیز با تمام توان در پیشرفت انقلاب در منطقه تأثیر فراوان داشت."
آیت الله العظمی نوری همدانی هم در پیام تسلیت خود در رابطه با آن عالم ربانی گفته است: "آیت الله آقای حاج سید کرامت الله ملک حسینی رضوان الله علیه عمر پربرکت خود را در راه تعلم و تعلیم علوم اهل بیت عصمت علیهم السلام و اداره حوزه علمیه و تربیت فضلا و طلاب محترم علوم دینی و ارشاد و نشر و تبلیغ معارف اسلامی و حضور بسیار متعهدانه و ثمر بخش در عرصه های انقلاب عزت بخش اسلامی و تقدیم فرزند برومند خویش در همین راه سپری کرد و به لقاء الله پیوست."
...............................
گزارش: شریف اسلامی
نظر شما