به گزارش خبرنگار مهر، دبیرخانه هشتمین دوره جایزه ادبی جلالآلاحمد روزگذشته نامزدهای دریافت این جایزه ادبی در بخش مجموعه داستان کوتاه را معرفی کرد. نگاهی هر چند کوتاه به این آثار نشان از سیطره میان مایگی و نیز ناتوانی نویسندگان این عرصه در کشف سوژههای بکر و نیز پرداخت داستانی آن ها دارد و در نهایت همین مساله منجر به انتخاب آثاری در این بخش شده است که کمتر می تواند ذهن و روان مخاطب خود را مشغول به متن خود کند.
خبرگزاری مهر در ادامه نگاهی به این آثار و موضوع آن انداخته است.
زیر پوست شهر
مجموعه داستان «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» نخستین اثر داستانی مهدی اسدزاده در قالب مجموعه داستان بود که از سوی نشر پیدایش منتشر شد. این مجموعه داستان در زمان انتشار و توزیع خود شاید آنچنان که باید مورد توجه جراید و رسانهها قرار نگرفت و معدود نقد و نظرهای منتشر شده بر این اثر نیز حاکی از پذیرش و استقبال منتقدان از آن نداشت.
اسدزاده در این کتاب و داستانهای کوتاه آن به سادهترین شکل بیانی، دغدغههای انسان معاصر در زیست خود درون جامعه شهری را به نمایش و چالش کشیده است. او در کتاب خود هشت داستان با زاویه دیدهای مختلف درباره چالشهای ذهنی انسان شهرنشین روایت کرده که هر کدام از آنها دارای زاویه دید و نگاهی تازه و متفاوت در پرداخت داستانی است.
تنهایی و ترس دو عنصر جدایی ناپذیر در داستانهای این مجموعه است تا جایی که در برخی از داستانهای این کتاب راوی از ترس و واهمه تنها ماندن در موقعیتی ویژه در نهایت تصمیم به خود ویرانگری و نابودی خود میگیرد و به همین خاطر برخی از منتقدان رویکرد داستانی اسدزاده را در این کتاب خلق نوعی نگاه روانشناسانه به انسان معاصر شهری در قالب داستان دانستهاند.
سرک کشیدن به زیر و بم تهران و نیز بازگویی برخی از احساسات نوستالژیک نویسنده درباره تهران که پیش از این بارها در داستانهایی از این دست دیده شده از دیگر موضوعاتی است که اسدزاده در داستانهای کوتاه خود در این کتاب به آن توجه ویژهای داشته است.
«آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» نه مجموعه داستانی افسرده که روایتی است که خواندنش تامل و فرصتی بیش از خواندن یک داستان سرگرم کننده میطلبد.
تجربه یخی نویسنده کویری
علی چنگیزی در میان جوانان نویسنده دهه هشتاد بیش از هر چیز با رمانهایش شناخته میشود اما با این حال وی در تجربه داستانی خود در حیطه نگارش داستان کوتاه پس از خلق دو رمان «پرسه زیر درختان تاغ» و «پنجاه درجه بالای صفر» و نگارش مجموعه داستان «بزهایی از بلور»، با تجربه ناشی از داوری شدن در چندین جایزه ادبی معتبر داخلی به سراغ انتشار دومین مجموعه داستان خود به نام «بزهایی از بلور» رفت که البته نتوانست اقبالی هم سنگ رمانهایش برای او به ارمغان بیاورد.
چنگیزی در این کتاب به جای خلق تعدادی داستان کوتاه سه داستان نسبتا کوتاه از خود را گنجانده است تا بار دیگر علاقه خود را به داستان بلند و رمان حتی در موقعیت خلق داستان کوتاه به اثبات برساند و شاید همین مساله را بتوان پاشنه آشیل این کار نیز دانست.
این داستانها برخلاف سنت همیشگی چنگیزی در استفاده از فضاهای کویری و گرم به عنوان کاراکتر داستانی از موقعیتی یخی و سرد به عنوان جغرافیای داستانی بهره برده و به گفته نویسنده ترکیبی است از سفر، خشونت و حرکت. از این منظر ورود نویسنده به فضاهای کمتر تجربه شده توسط وی می تواند برای او همانند حرکت به روی لبه تیغ تعبیر شود.
چنگیزی در این سه داستان نیز مشابه رمانهایش از فضای زیست شهری خارج شده و به دنبال تصویر کردن انسان در موقعیتهایی غیر از زیست در بافت شهری است. تجربه رمانهای وی حاکی از آن است که او در موقعیتی که قید و بند زمان و حجم نوشتاری برایش مطرح نیست به خوبی از عهده این کار بر میآید اما موفقیت تکرار این تجربه در فضای داستان کوتاه نیاز به تامل و بررسی بیشتری از سوی منتقدان دارد.
یک فنجان داستان با طعم تاریخ
«پلها» عنوان نخستین مجموعه داستان و اثر نوشتاری از احمد ابوالفتحی است که پس از انتشار با نقدهای مثبت فراوانی برای او همراه بوده است. او داستانهای خود در این مجموعه را با الهام از برخی شخصیتهای معاصر تاریخی مانند همچون میرعماد، هوشنگ سیحون و... نوشته و در آنها سعی کرده تا این شخصیت های تاریخی را از ورای ذهن شخصیتهای اصلی داستانش به زمانی جلوتر برساند و به اصطلاح معاصرشان کند که در نوع خود ایدهای جذاب و قابل اعتناست.
او در داستانهایش به وضوح نشان داده که شهر به معنای مختصات و جغرافیای رخ داد داستانهایش برای وی اهمیت زیادی دارد. به عبارت دیگر برای ابوالفتحی مهم است که روایتش در کدام جغرافیا و با چه شرایطی اقلیمی، فکری و زیستی در حال رخ دادن است. از این زاویه ابوالفتحی نیز در یافتن سوژههای داستانی خود نتوانسته خودش را از چنگ جغرافیای رخداد داستان نجات دهد و به نوعی در حیطه شهرنویسی گام نهاده است که تجربهای است تکراری.
وی در یکی از گفتگوهای خود پس از انتشار این مجموعه داستان در این باره عنوان داشته که حضور نهاوند و همدان در مجموعه شاید واکنشی به وضعیت تهرانمحور ادبیات داستانی این سالها هم باشد. شاید نوعی لجاجت در برابر جریان غالب تهران و به بهمین خاطر است که داستانهای من هم خیلی ربطی به تهران رایج این سالها ندارد.
در یک نگاه کلی رجعت نویسنده به تاریخ و شخصیتهای تاریخی که کما بیش در حال فراموشی هستند و رفت و برگشت های جذاب داستانی او برای ترسیم چهره آنها توانسته به این کتاب ارزش قابل توجهی ببخشد هرچند که باور منتقدان از نظر زبان و نثر در کار ابوالفتحی نمیتوان نکته تازه و قابل توجهی یافت.
خیلی ساده، خیلی سخت
سمفونی سه شنبهها دومین اثر داستانی و سومین کتاب منتشر شده از افسانه احمدی است. احمدی با وجود ذهن شاعرانه و تفاوت حیطه شعر و فضای داستان، در این کتاب تلاش چندانی نکرده تا قالب شاعرانه خود را از قالب داستان نویسش مجزا کند و به همین دلیل او خالق داستانهایی شده که گاه آنقدر با نگاهی شاعرانه و درون گرا به درون یک شخصیت و راوی سر میزند که کمتر مخاطب عادی میتواند از کنار آن عبور و یا با آن ارتباط برقرار کند و گاه آنقدر ساده و بی پیرایه روایت میشود که مخاطب به هیچ وجه حس نمیکند در مواجهه با این اثر با یک داستان روبرو است.
افسانه احمدی با این وجود بنا به گفته خودش در روایتهای داستانهای این کتاب، تعارض جبر و عجز، موقعیت هایی را فراهم آوردهاند که آدم های قصه سعی دارند از این موقعیتها به شکلی خاص بگریزند و تقابل این دو حس، تن دادن به جبر و یا گریختن از آن است که قصه زندگی این آدم ها را میسازد.
احمدی همچنین سعی کرده در داستانهای کوتاه خود نگاهی محوری به مقوله زن داشته باشد و به دور از هر نوع جانبداری و تعصب فمینیستی، به جایگاه اجتماعی زن در قاموس ذهنی خود تجسم ببخشد که تلاشی قابل تامل به نظر میرسد.
به باور برخی منتقدان نویسنده در این مجموعه داستان در عمده موقعیتهای روایی خود به شدت محافظهکارانه عمل کرده و به دلیل نداشتن جسارت طرح مباحث نتوانتسه داستانهایش را به اوج برساند و آنها را به طور عمده در نیمه رها کرده است.
ذره بین روی انسان در جنگ
مجید قیصری با وجود اینکه در حیطه رمان و داستان کوتاه همواره یکی از نویسندگان تاثیرگذار بوده است و آثار در خور اعتنایی خلق کرده است اما نام وی همواره با داستانکوتاه بیش از رمان عجین بوده است و گاه خودش نیز در مصاحبههایش بر این مساله اذعان داشته که ذهنی خلاق تر برای خلق داستان کوتاه دارد هرچند که هرگاه حس کرده سوژهای را باید به شکل رمان واکاوی کند، از این مساله استنکاف نداشته است.
«نگهبان تاریکی» مجلد نخست از سه گانه داستانی قیصری است که وی آن را منتشر کرده است و در آن به مانند سایر آثار داستانی سالهای اخیر خود نگاهی انسانی و تازه و البته مبتنی بر موقعیت و حادثه را به جنگ داشته است.
قیصری در نگهبان تاریکی همانند بسیاری از رمانها و داستان های کوتاهی که در حوزه جنگ نوشته است به سراغ لایههای پنهان و نگاه انسانگرایانه از جنگ رفته است و سعی میکند مخاطب خود را بی آنکه احساساتی کند با نگاهی نو و بدیع از مفهوم انسان مواجهه با جنگ روبرو کند.
به باور یکی از منتقدان صاحب نام قیصری در این کتاب مخاطبش را با آدمهایی روبهرو میکند که گرچه از جنگ لطمه دیدهاند و به دنبال صلح هستند تا جنگ اما به نوعی شرافت و انسانیت خود را لحاظ میکنند و بر همین باور او ارزش وجودی هر رزمنده حاضر در جنگ را در داستانهایش دیده است.
نظر شما