گراهام فولر بررسی کرد؛

گسترش نفوذ عربستان و موانع منطقه‌ای/ نشانه‌های تاریک در خلیج فارس

گسترش نفوذ عربستان و موانع منطقه‌ای/ نشانه‌های تاریک در خلیج فارس

نویسنده و تحلیل گر آمریکایی در مقاله ای با عنوان «نشانه های تاریک در خلیج فارس» به بررسی سلطه طلبی عربستان و موانع منطقه ای آن با توجه به موضع گیریهای کشورهای همسایه می پردازد.

به گزارش خبرگزاری مهر، «گراهام ای. فولر» نویسنده آمریکایی و تحلیل گر امور سیاسی و متخصص در حوزه «افراط گرایی اسلامی» در مقاله ای با عنوان «نشانه های تاریک در خلیج فارس» به بررسی سلطه طلبی عربستان سعودی و موانع منطقه ای آن با توجه به گرایش و تمایزات هریک از کشورهای حاشیه خلیج فارس می پردازد.

گراهام فولر می نویسد: «هجمه سیاسی و اقتصادی ائتلاف تحت رهبری عربستان علیه قطر تاکنون در به زانو درآوردن مقامات دوحه در برابر خواست خود موفقیتی کسب نکرده است. از آن مهم تر، این هجوم سیاسی و اقتصادی نشانه های شومی را برای آینده ژئوپلیتیکی در شبه جزیره عربی رقم زده است. این آینده بیشتر شامل حال عربستان سعودی می شود که این روزها تمایل و اشتیاقی سلطه جویانه و نوظهور را نسبت به کسب هژمونی در شبه جزیره عربستان به معرض نمایش می گذارد.

عربستان سعودی در حال حاضر رهبر دوفاکتو یک بلوک ضد انقلابی- یا حتی یک بلوک ضد تکاملی- است که خود را وقفِ سرکوب هر جریان پر آشوب تغییر رژیم کرده که در بهار عربی ۲۰۱۱ شاهد آن بودیم.

واقعیت نگران کننده تر آن است که ظاهراً عربستان سعودی با هدف تحقق نوعی از «سرنوشت محتوم» (Manifest Destiny) وهابی، در فرآیند طولانی مدتِ گسترش نفوذ و اقتدار خود و در نهایت کنترل بی چون و چرا بر سرتاسر شبه جزیره عربستان درگیر شده است.

عربستان سعودی یکی از مروجان اصلی تفاسیر کوته فکرانه و متعصبانه وهابی- سلفی از اسلام در یک محدوده جغرافیایی از انگلستان گرفته تا اندونزی و یا آفریقای جنوبی است. ریاض از مدارس و مساجدی که تقریباً همواره توجیه گر ایدئولوژیکی تروریسم هستند، حمایت مالی کرده است.

عربستان سعودی که با اختلافی بسیار بزرگترین کشور عربی حاشیه خلیج فارس بشمار می رود، مدتهاست تلاش می کند بر کشورها و شیخ نشینهای کوچک حاشیه خلیج فارس- از عمان در جنوب گرفته تا امارات متحده عربی در شمال، جزیره بحرین در فاصله چند مایلی سواحل عربستان و شبه جزیره بسیار کوچک و خودمختار قطر- سلطه و نفوذ یابد. کویت نیز که در بخش بالایی منطقه خلیج فارس قرار دارد، از نظر مبادی و اصول به این گروه از کشورهای عربی و عضوِ شورای همکاری خلیج فارس تعلق دارد؛ اما تقریباً بطور موفقیت آمیزی توانسته از اعمال فشارهای عربستان سعودی فاصله بگیرد.

یمن نیز با یک فرهنگ فعال سیاسی در جنوب غربی شبه جزیره عربستان، قرنهاست در برابر سلطه سعودیها سرسختانه ایستادگی کرده است و همچنان به مبارزه و مقاومت خود ادامه می دهد».

این تحلیل گر امور سیاسی در ادامه می افزاید: «اما به تازگی، اوضاع در شبه جزیره عربستان در حال تغییر است؛ برای نمونه، اخیراً سیاست جانشینی در عربستان سعودی با ظهور شاهزاده ای جوان و متهور به نام «محمد بن سلمان» رو به اضمحلال رفته است. این شاهزاده سعودی یک سیاست خارجی جدید و تهاجمی را در پیش گرفته که در حال فاصله گیری از دیپلماسی آرام و پنهانی پادشاهان پیشین سعودی به نفع یک سیاست خارجی ماجراجویانه، نظامی محور و نسنجیده است.

از نشانه های اولیه این بازی جدید محمد بن سلمان می توان به راه اندازی جنگ علیه یمن در سال ۲۰۱۵ به بهانه کاستن از نفوذ ایران در این کشور اشاره کرد. البته این واقعیت نیز وجود دارد که عربستان سعودی همواره از استقلال و خودمختار یمن- علی الظاهر با پارلمانی منتخب- بیزار است. یمن در حال حاضر از سوی عربستان و امارات متحده عربی و با حمایت لجستیکی آمریکا مورد تهاجم نظامی بی رحمانه ای قرار گرفته که به تلفات و ویرانی گسترده و شیوع بیماری [وبا] منجر شده است.

اما در آنسوی این معادله، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس قرار دارند که به واسطه تولیدکنندگان تسلیحات در آمریکا، انگلیس، فرانسه و حتی روسیه خود را کاملاً تجهیز کرده اند. تا به امروز نیز خرید این جنگ افزارهای جدید عموماً به مثابه بیعانه و پیش پرداختی بوده است که تضمین می کند کشورهای غربی برای نجات شیخ نشینهای عرب حاشیه خلیج فارس از یک بحران احتمالی دست به کار خواهند شد. حال پرسشی که مطرح می شود این است که چه نوع بحرانی؟ یک بحران خارجی؟ یک بحران از جانب اسرائیل؟ یا ازجانب روسیه و یا ایران؟

گفتنی است که پادشاهی عربستان از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ به طور ویژه ای بر ایران (و اسلام شیعی) به عنوان بزرگترین تهدید برای امنیت منطقه خلیج فارس انگشت گذاشت. این در حالی است که ایران هرگز به خاک هیچ یک از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تجاوز نکرده است.

در چارچوب سخت افزار نظامی، ائتلاف تحت رهبری سعودیها با تکیه بر تجهیزات نظامی جدید و غربی خود و در تقابل با قدرت ایران بر منطقه خلیج فارس مسلط است. اما در مقابل، ایران نیز از یک بنیه و هویت فرهنگی قدرتمند برخوردار است. هرچند ریاض ممکن است ایران و شیعه گرایی را به مثابه تهدیدات اصلی در منطقه خلیج فارس جار بزند، حاکمان کشورهای کوچکتر حاشیه خلیج فارس هم اکنون برای ترس از جسارت و گستاخی روبه رشد عربستان سعودی تحت حاکمیت پادشاه جوان و جدید این کشور دلایل کافی در دست دارند.

این یک دلیل مهم برای بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس است تا همواره نسبت به امضای طرحهای عربستان برای کنترل متمرکز نظامی در منطقه اکراه داشته و از امحای حق حاکمیت خود در برابر قدرت عربستان بیمناک باشند.

حال بحران کنونی در روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با قطر حامل خطراتی بی سابقه برای پادشاهی های کوچک حاشیه خلیج فارس است. اولتیماتوم مشترک و توهین آمیز عربستان سعودی- امارات متحده عربی به دوحه در ماه مه، در واقع از قطر می خواهد که از تمام ادعاهای حاکمیتی خود دست بردارد و به امریه دیکتاتوروار عربستان سعودی در حوزه سیاست خارجی گردن نهد. این بحران همچنین شامل وضع تحریمهایی ویرانگر علیه قطر با هدف وادار ساختن این کشور کوچک به تطبیق کامل سیاستهای مستقلانه خود با عربستان سعودی و امارات متحده عربی است.

در این میان، یک نکته قابل توجه آن است که کویت با برخورداری از یک دموکراسی نیم بند و به عنوان دورترین کشور حاشیه خلیج فارس به ریاض، تثبیت شده ترین کشور منطقه برای حفظ استقلال از ریاض است. این کشور هم با ایران و هم با عراق پیوندهای طولانی مدتی دارد. در واقع، کویت برای حفظ حاکمیت خود ناگزیر است به طور مداوم یک کنش متوازن کننده حساس را میان سه کشور- ایران، عراق و عربستان سعودی- اداره و مدیریت کند.

بحرین، جزیره ای با فاصله چندمایلی از سواحل عربستان در حال حاضر به دلیل حضور نیروهای نظامی سعودی برای سرپانگه داشتن رژیم سنی و مورد محاصره این کشور، تحت کنترل دوفاکتو عربستان سعودی است. 

علاوه بر این، عمان- کشوری نسبتاً بزرگتر از بحرین در ساحل جنوبی خلیج فارس- به لحاظ تاریخی و فرهنگی بطور کامل متمایز از سایر پادشاهی های شبه جزیره عربستان بوده است؛ این کشور ظرف سالهای گذشته به طور محتاطانه و در عین حال قاطعانه در راستای دوری گزینی آشکار از جاه طلبیهای هژمونیک ریاض اقدام کرده است.

یمن به لحاظ فرهنگی متمایزترین کشور عربی در شبه جزیره عربستان است- یک ملت نیرومند اما بسیار فقیر ساکن در کوهستان و بی بهره از نفت با ادراکی روشن از هویت مجزا و فرهنگ تاریخی باستانی خود که به مثابه سدی در برابر تمام سلطه های خارجی عمل می کند. یمن هرگز پاره ای از یک دولت بسیار بزرگ در آینده شبه جزیره عربستان نخواهد بود. تلاشهای طولانی مدت عربستان سعودی برای مهار خودمختاری و استقلال یمن طی نیم قرن گذشته بی ثمر بوده است. حتی امروزه جنگ وحشیانه عربستان علیه یمن- این بار به بهانه بازدارندگی در برابر تهدید ایران- در روند ویران سازی این کشور و ملت آن از طریق گرسنگی و بیماری ادامه دارد. اما سیاستهای محمد بن سلمان نمایانگر یک شکست سیاسی بزرگ است.

اکثر امیرنشینهای حاشیه شبه جزیره عربستان برای اولویتهای گذشته سعودیها احترام قائل بوده و عموماً با بسیاری از سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس که مورد حمایت عربستان سعودی بود، موافقت کرده اند. حال باید در مورد رجزخوانی پیرامون جبرگرایی تاریخی احتیاط به خرج داد، اما این موضوع با صحبت درباره یک سرنوشت محتوم سعودی- وهابی (هم در حوزه ارضی و هم در حوزه ایدئولوژیک) برای تحت کنترل درآوردن سراسر شبه جزیره عربستان بی ارتباط نیست. عربستان سعودی از ثروت و تسلیحات لازم برای تحقق این هدف برخوردار است.

تنها دو چیز میان توسعه طلبی سعودی و الحاق شیخ نشین های کوچک خلیج فارس قرار می گیرد. یکی از آنها، نقض گسترده قوانین بین الملل در پی اجرای این الحاق سرزمینی در پیشگاه دادگاه افکار جهانی است. مورد دیگر، منافع سایر کشورهای بزرگ منطقه- ایران، عراق و ترکیه- در جلوگیری از توسعه طلبی عربستان است.

مصر نیز معمولاً با این اقدامات عربستان سعودی قویاً مخالفت می کرد؛ اما هم اکنون بسیار فقیر و به لحاظ مدیریتی بی صلاحیت است و در نتیجه، در صورت پیشنهاد پول نقد از سوی عربستان، احتمالاً از سیاست توسعه طلبی ارضی سعودیهاچشم پوشی می کند.

اکثر شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس به لحاظ ترکیب جمعیتی آسیب پذیر بوده و دارای جمعیت بومی اندکی هستند. در برخی از آنها ۸۵ درصد از ساکنان را مهاجرین- هم متخصصان غربی و هم کارمندان و کارگران عرب و جنوب آسیا- تشکیل می دهند.

یک چنین کشور مسلح، جاه طلب و برخوردار از تفکرات وهابی چه نوع سیاستی را در سراسر شبه جزیره عربستان گسترش خواهد داد؟

این تفکرات مسلماً خطرناک و نامطمئن است. اما سرعت وقوع رویدادها در منطقه بسیار بالاست و اقدامات در جهت کنترل هژمونیک و دو فاکتو پادشاهی سعودی بر شبه جزیره عربستان بسیار واقعی تر از گذشته شده است».

کد خبر 4059420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha