خبرگزاری مهر - مجله مهر: هر نیمهشب، در سکوت شهر مشهد، با دلی سرشار از شوق، از خواب برمیخیزد. لباس مخصوصش را به تن میکند، وضو میگیرد و در تاریکی شب، قدم به سوی بارگاه ملکوتی امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیهالسلام، میگذارد. پس از خواندن نماز صبح، از پلههای نقارهخانه بالا میرود و در آن جایگاه فیروزهای، خودش را پیدا میکند.
ابراهیم اقوام شکوهی، مرد ۶۳ سالهای است که از ۱۵ سالگی تا به امروز برنامه هرروزش همین است. او روزانه دو بار به حرم میرود، یکبار صبح و یکبار عصر قبل غروب آفتاب. و این سبک زندگی اوست. هر روز و هر روز و هر روز، مگر دوماه محرم و صفر تا پایان سوگ سومین روز ولی نعمتش، علی بن موسی الرضا علیهالسلام. امروز هم سومین روز آقا امام رضاست و او بعد از دو ماه و اندی دوری که به خاطر عزای امام حسین علیهالسلام، نقارهخانه تعطیل بوده است، پا به جایگاه نقارهخانه میگذارد و مینوازد.
برایم تعریف میکند که وقتی هر روز در ایام محرم و صفر هم به حرم میآمد، دربان به او میگفت: «حاج ابراهیم حالا که نقارهخانه تعطیل است؟» و او جواب میداده که «نمیشود که بدون سلام به امام رضا علیهالسلام روزمان بگذرد.»

نقارهخانه؛ نگینی فیروزهای در قلب حرم
بالای ایوان شرقی صحن انقلاب، نقارهخانه با کاشیهای فیروزهایاش چون نگینی در قلب حرم میدرخشد. این بنای دوطبقه، با معماری ظریف و نردههای پیرامونی، یکی از زیباترین جلوههای حرم است. طبقه زیرین، جایگاه طبلها و کرناهاست و طبقه بالا، جایی است که نوازندگان روحشان را با این نوای شادیبخش گره میزنند.
ریشههای نقارهزنی؛ از دربار شاهان تا بارگاه امام هشتم (ع)
قرنها پیش، در دربار شاهان، صدای نقاره نشانه اقتدار بود. هر بامداد و شامگاه، این نوا مردمان را به حضور فرامیخواند. اما در حرم امام رضا علیهالسلام، این سنت معنای دیگری دارد. چون ایشان عنوان ولایتعهدی داشتند و «سلطان» خوانده میشدند، نقارهزنی به آئینی برای ابراز ارادت به این امام همام تبدیل شد. اینجا، نقاره نه از قدرت زمینی، که از ولایت معنوی امامی سخن میگوید که پناهگاه غریبان و دادرس بیچارگان است.
نقارهزنی؛ آئینی که دلها را مینوازد
آغاز دقیق نقارهزنی در حرم در پرده تاریخ پنهان شده، اما همه میدانند هر روز دو نوبت، صبح و عصر، این نوا در حرم طنینانداز میشود و در لحظههای خاص، مانند شفای بیماری یا میلاد امامان، بیش از دو بار در روز نواخته میشود. ابراهیم اقوام شکوهی یکی از نقارهزنان حرم به خبرنگار مهر میگوید: «مفصلترین نقارهزنی را در روز تولد امام رضا (ع) داریم. یک ساعت پس از نوبت اول نقاره در صبح، نیم ساعت نقاره میزنیم. در این زمان، طی مراسم مفصلی، پرچم گنبد و روپوش ضریح تعویض میشود. روپوش ضریح را تکهتکه در جعبههای کوچک میگذارند و برای تبرک به شهرهای دیگر میفرستند.»

نوای کرنا و کوس؛ زمزمهای از ولایت
وقتی صدای نقاره در حرم میپیچد، گویی زمان برای لحظهای میایستد. طبلها، که به «کوس شادمانه» معروفاند، ذکری ندارند و تنها همراه کرناها نواخته میشوند. اما کرناها، ذکری سینهبهسینه دارند که نسلبهنسل حفظ شده است. سرنواز کرنایش را به سوی گنبد طلایی میگیرد و مینوازد: «سلطان دنیا و عقبی، علی بن موسی الرضا.» پسنوازان پاسخ میدهند: «امام رضا.» این گفتوگوی موسیقایی با ذکرهایی چون «مولی مولی مولی، علی بن موسی الرضا» و «دوران دوران، امام رضا دادرس بیچارگان» ادامه مییابد. هر ذکر، گویی عهدی است که ولایت معنوی امام را به دلها یادآوری میکند. وقتی پسنوازان کرناهایشان را بر زمین میگذارند، سرنواز میگوید: «فریاد رس»، و این نوا، گویی فریاد عشق به امامی است که همیشه در کنار عاشقانش است.
نقارهزنی برای شفا
از گذشتههای دور، بیماران پشت پنجره فولاد حرم دخیل میبستند و برای شفا دعا میکردند. اگر شفائی رخ میداد، مردم شادمان خدام را خبر میکردند تا نقارهنوازان این معجزه را اعلام کنند. ابراهیم اقوام شکوهی توضیح میدهد: «حالا ابتدا آزمایشها و معاینات پزشکی باید تأیید شود و اگر تأیید شد، به ما خبر میدهند تا برای نقارهزدن آماده شویم، البته نه در آن ساعت همیشگی، بلکه در ساعتی متفاوت مثلاً بعد از اذان ظهر تا توجهها را جلب کند تا همه از لطف بی حد و نامحدود امام رضا علیهالسلام آگاه شوند.»

میراثی که نسلبهنسل میچرخد
نقارهزنی در خاندان ابراهیم اقوام شکوهی موروثی است، گویی این عشق در خونشان جاری شده. او میگوید: «اجدادمان در نقارهخانه خدمت میکردند. عمویم، حاج احمد اقوام شکوهی، از نوجوانی من و برادرهایم را برای آموزش به اینجا میآورد. حالا هم پسرم برای کارآموزی با من میآید.» این تداوم، نشان از عشقی عمیق دارد که نقارهخانه را زنده نگه داشته و نوایش را جاودانه کرده است.
ابراهیم اقوام شکوهی میگوید: «اگر عمویم نبود و نسل بعد را آماده نمیکرد، امروز نقارهخوانی در مشهد هم مانند خیلی از شهرهای دیگر از بین میرفت و فقط به اعیاد و جشنها محدود میشد.»
نقارهخانه؛ پلی به سوی آسمان
وقتی از ابراهیم اقوام شکوهی در مورد بهترین خاطرهاش از دوران نقارهزنیاش میپرسم، میگوید: «وقتی شروع به نقارهزدن میکنیم، همه نگاهها به سمت آسمان میچرخد و انگار با این صدا، دلها به آسمان پیوند میخورد، این تجربه هر روزه، بهترین خاطره من از نقارهزنی است.»
همه برکت یک زندگی
در این روزگار گرانی و حسابوکتاب، میزان حقوق دریافتی او که در استخدام رسمی آستان قدس رضوی است برای کار دو شیفت و چهل و اندی ساله، دو میلیون و چهارصد است. خودش با تواضع میگوید: «این برای ماست که قدیمی هستیم، بقیه که کاملاً افتخاری خدمت میکنند.» اما ادامه میدهد: «این پول در کنار درآمد شخصیام به همه زندگی من برکت میدهد و باعث شده به هر چه میخواستم برسم.»
نقارهخانه، با نوای سحرانگیزش، همچنان در گوش زائران زمزمه میکند که اینجا، سرزمین عشق و ارادت به علی بن موسی الرضا علیهالسلام است. هر بار که ابراهیم اقوام شکوهی و همراهانش، کرنایشان را به سوی گنبد میگیرند و طبلها به صدا درمیآیند، این پیام به گوش همه میرسد: در این خاک، سلطنت معنوی امام هشتم جاودانه است.


نظر شما