به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" با حضور روحالله حجازی کارگردان، علی طالبآبادی نویسنده، مهتاب کرامتی بازیگر، هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری، محمدرضا شفیعی تهیهکننده و سمیرا علائی جانشین تولید فیلم در خبرگزاری مهر برگزار شد. در بخش نخست این نشست درباره شکلگیری فیلمنامه، همکاری گروهی، نقش بازیگران و دیگر عوامل در شکلگیری متن صحبت کردیم.
* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: جناب طالبآبادی یکی از نقاط قابل توجه فیلم، فیلمنامه و فضایی است که در آن خلق میشود. بخشی از این فضا متاثر از ذهیت شما به عنوان نویسنده است. در ابتدا درباره ایده اولیه کار و همکاری خود با روحالله حجازی توضیح دهید.
علی طالبآبادی نویسنده فیلمنامه: چند سالی است که به شدت ارتباط و مناسبات زنان و مردان و بهطور خاص ارتباط بین زن و شوهرها در جامعهای که در آن زندگی میکنیم برایم جذاب شدهاست. جامعهای که انگار مرحله گذار در آن اتفاق نمیافتد و به نوعی در این مرحله گیر کرده است. از طرف دیگر با سرعت عجیب و غریبی همه چیز در حال تغییر است و نمیدانم این از پویایی جامعه میآید و یا از اتفاق دیگری حادث میشود. مهم این است که این اتفاق میافتد.

آدمها در این شرایط به شدت تغییر میکنند و به همین دلیل برای فرهنگ هم اتفاقات عجیبی رخ میدهد. انگار که فرهنگ ما مثل گاز شده است. مدام متراکم و یا باز میشود. شاید به همین دلیل نمیتوان برای آن تعریف درستی داشت. مثل دلار که نمیتوانیم برای قیمت آن یک رقم ثابت در نظر بگیریم! این به عقیده من خیلی جذاب است. این مناسبات جایی شکل جدیتر به خود میگیرد که ما از پوستههای معمول جامعه عبور کنیم و وارد مناسباتی شویم که کمی غیررسمیتر است.
ما در ایران اینگونه هستیم که از خانواده و جامعه یک چهره رسمی داریم و انگار یک چهره واقعی که رسمی هم نیست. یعنی فرهنگ ما به نوعی در جاهایی زیرزمینی شده است. اینها با هم اتفاقاتی را شکل میدهند که همه ما آنها را میشناسیم و با آن همذاتپنداری میکنیم. یکی از آن اتفاقات روابط بین زن و شوهرها است و ماجراهای به ظاهر کوچکی که بسیار عمیق هستند. من بیشتر تمرکزم روی این ماجراها است. نه فقط این فیلم بلکه در کارهای دیگرم هم همینگونه بودهاست.
* فیلمنامه "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" اولین فیلم سینمایی شما است؟
طالبآبادی: بله. ولی من به عنوان فیلمنامهنویس از سال 87 کارم را شروع کردم که اتفاقا با حجازی هم در ابتدا همکاری کردم. وی قبل از آن یکسری تله فیلم دیگر ساخته بود و یک فیلم سینمایی دیگر با عنوان "در میان ابرها" که هیچ ارتباطی هم به کارهای اخیر وی ندارد.
بعد از "درمیان ابرها" ما با هم یک تله فیلم با عنوان "اگر باران ببارد" کار کردیم. بعد از آن در یکسری تله فیلم با هم همکاری کردیم و این فضا تجربی همیشه برای ما در تلویزیون جذاب بود.
طالبآبادی: من کارم را در سینما از سال 71 بهعنوان یکی از اعضای گروه فیلمبرداری در سینما شروع کردم و تقریبا در این حوزه همه کار کردهام البته بیشتر در تلویزیون. فکر میکنم باید در ابتدا برای شخصی که مینویسد، زیستی صورت بگیرد. در شرایط سینما حضور داشته باشی یا نه، این دغدغه تو میشود. من اگر قرار باشد ننویسم و فقط با شما صحبت کنم باز هم درباره شرایط و دغدغههای اجتماعی حرف میزنم.
این روابط شاخههای متعدد و عجیب و غریبی دارد که برخی از آنها را حتی نمیشود عنوان کرد. اما همیشه برای من جذاب است و به نوعی یک دغدغه در زیستی است که من در حال حاضر دارم. به شدت درگیر شدن با این فضا برای من جذاب است.
* فیلمنامه "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" در این پروسه چگونه متولد شد و نقش روحالله حجازی در این میان چه بود؟
طالبآبادی: اولین روزی که با هم آشنا شدیم جلسه خیلی طولانیای داشتیم. در همان ابتدا درباره نقاط مشترکمان حرف زدیم که اتفاقا خیلی زیاد نقاط مشترکی با هم پیدا نکردیم! از طرف دیگر پر از نقاط اختلاف با هم بودیم.
اما نقاط اشتراک ما خیلی عمیق بود. به همین دلیل همیشه در گپ و گفتهای ما نقاط اختلاف و تفاوتها به کمک میآیند. در این تفاوتها با حجازی با هم به یک تحلیل میرسیم و بعد به یک تعریف و در آن موقع به نوعی طرح متولد میشود. در پروسه نوشتن اتفاقا هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری کار هم اضافه میشود که بیشتر به لحاظ تفکر شبیه من است و به نوعی یار کمکی میگیرم.
البته حجازی خیلی در زمان کار تولید وفادار به فیلمنامه است و به خوبی متن را اجرا میکند. در "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" محمدرضا شفیعی تهیهکننده فیلم هم در پروسه نوشتن فیلمنامه حضور داشت.
* وقتی نگاه سوم و یا چهارم در زمان نوشتن فیلمنامه اضافه شد این تعاملات و یا توازن بین شما و حجازی بهم نخورد؟
طالبآبادی: من همیشه از روز اول کار حضور دارم و حتی تا زمان صداگذاری نیز در لابراتوار حاضر میشوم.
هومن بهمنش مدیر فیلمبرداری: طالبآبادی نسبت به فیلمنامهنویسان دیگری که من با آنها کار کردم یک تفاوت و فاصله دارد. او همانطور که عنوان کرد کار خود را در این حوزه از دستیاری فیلمبرداری آغاز کرده و چون در شاخههای مختلف سینما کار کرده است، ورودش به این حوزه بیربط نیست.
طالبآبادی: من یکسری شخصیت در فیلمنامه طراحی کردم که در یک موضوعی یکسری رفتارهایی بروز میدهند. در اجرا همیشه یکسری پیشنهادات جذاب وجود دارد و یا حتی افرادی که سر کار هستند در صحنههایی یکسری توضیح میخواهند. به همین دلیل فکر میکنم اینجا باید فیلمنامهنویس سر صحنه باشد. با تمام احترامی که برای همکارانم قائلم ولی معتقدم راکورد کار دست من است و با شخصیتها فراتر از متن ارتباط بهتری دارم.
* چقدر حضور شما سر صحنه به دغدغه و حساسیت شما برمی گردد و قدر فکر میکنید که این یک کار حرفهای و استاندارد است که باید هر فیلمنامهنویسی رعایت کند؟
طالب آبادی: به عقیده من این استاندارد سینما است. خصوصا برای این جنس فیلمهایی که ما کار میکنیم. شاید برای یکسری تولیدات اینگونه نباشد. وقتی قرار است یک داستان درونی را بگوییم که جزئیات در آن اهمیت دارد باید فیلمنامهنویس سر کار باشد.
* حضور پررنگ فیلمنامهنویس از زمان خلق ایده تا زمان تولید و حتی پس از تولید چقدر میتواند دست و پای کارگردان را ببندد و تا چه میزان تاثیرگذار و کمککننده است؟
روحالله حجازی کارگردان: طالبآبادی از این جهت استثنا است. همکاری ما به تله فیلم "اگر باران ببارد" برمیگردد و دو فیلمنامه سینمایی دیگر که مجوز ساخت نگرفتند. "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" سومین همکاری سینمایی من با وی است. در این مسیر به شناختی از هم رسیدیم. به نوعی دیگر فرق نمیکند که او فیلمنامه بنویسد من کارگردانی کنم و یا برعکس. با هم خیلی هماهنگ هستیم. در خیلی زمینه ها شاید اختلاف هم داشته باشیم.

حضور وی به شدت سر کار تعیینکننده است. در کشور ما کار گروهی خیلی تعریف درستی ندارد و همیشه فکر میکنیم اگر در یک چنین فضایی یک نفر دیگر وارد شود جای ما تنگ میشود. اگر این مشکل حل شود اتفاقات بهتری میافتد. در "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" دقیقا ما گروهی کار میکردیم و از ابتدا همانطور که طالبآبادی هم اشاره کرد در کنار تهیهکننده و مدیر فیلمبرداری حضور داشتیم. درست از زمان شکلگیری طرح اولیه. به طور نمونه بهمنش در دو کار سینمایی من فراتر از یک فیلمبردار حاضر شد. در زمان تولید همین شکل بود. من در فیلم جدیدم هم تقریبا با همان تیم قبلی کار کردم.
* نمیترسید این اتهام به شما وارد شود که فقط حجازی میتواند فیلمنامههای یک فیلمنامهنویس را کار کند؟
حجازی: نه من از این موضوع نمیترسم. در فیلم اولم "در میان ابرها" من با محمدرضا گوهری برای فیلمنامه کار کردم و سیمرغ هم گرفتم. آنجا هم ما با هم تعامل داشتیم. البته نه به این شکلی که با طالب آبادی داشتم. معتقدم اتفاقا کسانی که نتواستند همکاری خود را به صورت تیمی ادامه دهند غالباً از چنین اتهاماتی ترسیدند.
بهمنش: به عقده من افراد یک تیم میتوانند با هم کار کنند و نتایج خوبی هم به همراه داشته باشند. اما افرادی از بیرون این توهم را به آنها وارد میکنند که این کار عملی نیست. یا اینکه عنوان میکنند که ممکن است کارهایشان شبیه هم باشند. ایجاد چنین فضاهایی باعث میشود که بین این تیم هم بهم بخورد.
* آقای شفیعی شما به عنوان یکی دیگر از اعضای این تیم درباره روابط حرفهای فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیهکننده صحبت کنید.
محمدرضا شفیعی تهیهکننده: ما یک نوع فیلمسازی مکانیکی داریم که بد هم نیست و در همه جای دنیا هم وجود دارد. از طرف دیگر یک فیلمسازی هنری داریم. در فیلمسازی مکانیکی یک فیلمنامه به دست تهیهکننده میرسد و کارگردانی هم برای ساخت آن فراخوانده میشود که الزاما هم بد نیست.
اما یک زمان دیگر فیلمنامههایی است که با دغدغه مشترک افراد شکل میگیرد. افرادی جمع میشوند و به یک فهم مشترک میرسند و یک متنی مینویسند. این فیلمنامه ساخته میشود و هر شخصی در آن یک مسئولیتی میپذیرد.
به عقیده من "زندگی خصوصی آقا و خانم میم" در دسته فیلمسازی هنری شکل گرفت. ما پیش از این قرار بود با این گروه کار سینمایی دیگری انجام دهیم که مجوز ساخت نگرفت و به سراغ پروژه "آقا و خانم میم" رفتیم. که البته پروانه ساخت این فیلم را هم به سختی گرفتیم.
فیلمنامه این فیلم نیز به صورت گروهی و با تفاهم شکل گرفت. فیلمنامه از یک طرح سه صفحهای شروع شد و مدام با هم در جلسات مختلف صحبت میکردیم. مدام فکرهای جدیدتری وارد کارمیشد و متن به نوعی بالغتر میشد. کم کم عوامل دیگر و بازیگران به گروه اضافه شدند و ایدهها جمع شد. به عقیده من در سینمای ایران در میان فیلمهایی که ساخته میشود کمتر پروژهای اینگونه ساخته می شود.
* خانم کرامتی شما به عنوان بازیگر در این کار گروهی چه جایگاهی داشتید. چقدر فکر میکنید نتیجه اینگونه کار کردن رضایت بخش است؟
مهتاب کرامتی بازیگر: این فیلم نشان دهنده هوشمندی روحالله حجازی است. انتخاب عوامل و بازیگران به خوبی و یکدست در تمام طول کار پیش رفت. از ابتدا وقتی شما میدید که مهرهها به خوبی چیده شده و فیلمنامه خوب علی طالبآبادی و دیالوگهایی که در تمرینات شکل گرفت که البته ایده اولیه آنها در فیلمنامه وجود داشت نشاندهنده این بود که قرار است فیلم خوبی ساخته شود.

این موضوع و همدلی این گروه شرایطی را به وجود آورد که در زمان فیلمبرداری و حتی بعد از آن با توجه مشکلاتی که در جشنواره فجر پیش آمد و تا امروز هم ادامه دارد گروه لحظه ای فیلم را رها نکنند. اما وقتی که فیلم در زمانی که باید اکران میشد روی پرده نرفت و همه چیز عقب افتاد، حس بدی به وجود میآورد.
وقتی چندی پیش اکران خصوصی فیلم را داشتیم من از تهیهکننده پرسیدم آیا شما مطمئن هستید که فیلم اکران میشود؟ یعنی ما دیگر به اینجا رسیدیم! زمانی که فیلم ساخته میشود باید روی پرده برود اما ما در سینمای ایران به نقطهای رسیدهایم که باید خدا را شکر کنیم که فیلم اکران شده است.
اما تمامی این فرصتها از فیلم گرفته شد. امیدوارم فیلم به زودی جایگاه خود را پیدا کند. اگر فیلم سرپا است و اثری در خور توجه است باید امکانات لازم را برای بهتر دیده شدن در اختیار داشته باشد.


نظر شما