دکتر حسن فتحی استاد فلسفه دانشگاه تبریز در مورد اینکه در چه مرحله ای آرای متفکران می تواند از عرصه نظری به عرصه عملی گذر کند به خبرنگار مهر گفت: به نظرم سؤال یک مقداری کلی تر از آن است که بشود برای همه متفکران یکجا جواب داد. یعنی تفکر همه اش یک سطح نیست که از همه تفکرات انتظار داشته باشیم که وجهه اجرایی مستقیم هم داشته باشند. تفکرات هر چه نظری تر و بنیادی تر باشند باید مرتبه ها و مرحله ها و لایه های مختلفی را طی کند تا به سطح عمل برسد و جنبه اجرایی آن دیده شود.
وی افزود: جامعه سالم آن جامعه ای است که میان تفکرات منتهی به عمل و تفکراتی که وجهه نظری محض دارند خلط نشود. از جنبه دیگر هم می شود به این مسئله نگاه کرد و آن این است که خود تفکر برای انسان از آن جهت که انسان است خودش یک عمل انسانی است و بلکه عمل ویژه انسان است. اگر انسان موجود زنده ای است و فصل ممیزش از سایر موجودات زنده اندیشیدن و سخن گفتن اوست بنابراین انسان وقتی انسان است که بیاندیشد و با خودش در مرحله اندیشه یا با دیگری در مرحله گفتگو سخن بگوید.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه تبریز اظهارداشت: تصور می کنم بر مبنای این سؤال یک سوء تفاهمی است و آن این است که هر اندیشه ای لزوماً باید وجهه و نتیجه عملی انضمامی عینی داشته باشد و این مسئله از آنجا ناشی شده که نیازمندی های عملی ما بیشتر است و فکر می کنیم همه چیز را باید در این راه استخدام کنیم. به عبارت دیگر از نظر تأمین معیشت و تکنیک و کشاورزی و هر آنچه که کار یدی است مشکل داریم، فکر می کنیم مثلاً فرض بفرماید نظریه پرداز اجتماعی، فلسفی ، دینی اینها هم مستقیماً در همین سطح نتیجه عمل داشته باشند در حالی که نتیجه هر مرتبه ای را باید در مرتبه خودش ارزیابی کرد.
این محقق و نویسنده تصریح کرد: برای یک جامعه سالم نظریه پردازی تکنیکی به محصول فنی و تکنیکی می انجامد. نظریه پردازی تجاری اقتصادی به آثار تجاری و اقتصادی منتهی می شود. نظریه پردازی فرهنگی نیز آثار فرهنگی خودش را به دنبال دارد.
این محقق و پژوهشگر مسائل فرهنگی در مورد اینکه ارزیابی اینکه تفکری در عرصه نظری قابل کاربست به عرصه عملی است بر عهده چه نهادهایی است هم اظهار داشت: اگر اولیای امور فرهنگی یک کشور از تخصص ها و حوزه های متناسب با خودش انتخاب شده باشند و هر نهادی از این حیث کار خودش را به خوبی انجام دهد در آنجا اولاً معلوم می شود که از کدام مرتبه تفکر کدام مرتبه نتیجه عمل را باید انتظار داشت و ثانیاً می شود ارزیابی کرد که آیا این نتیجه بدست آمده است یا نه. اگر مثلاً به نهادهای پژوهشی یا آموزشی مثلاً دانشگاه ها به همه دانشکده ها و به همه گروه ها گفته شود که بیلان کاری تان را از حیث درآمد زایی سر یک موعدی اعلام کنید و از همه اینها بر اساس یک تراز انتظار درآمد زایی داشته باشند یا رتبه بندی اعتباری اینها را که چقدر اعتبار بدهیم بر اساس در آمد زایی آنها بخواهیم انجام دهیم دقیقاً همان خلطی که در جواب سؤال قبلی گفتم رخ داده است.
فتحی یادآورشد: به فرض از یک گروه فلسفه یا گروه علوم اجتماعی نباید انتظارداشته باشیم مثل گروهی در دانشکده فناوری های نوین یا گروهی در شیمی پولیمر اینها نتیجه منتهی به درآمد مستقیم داشته باشند. کاری که مثلاً از گروه فلسفه انتظار می رود این است که آیا اینها نقشی در تفکر عقلانی و انتقادی جامعه ایفا کرده اند و این البته با یک مقیاس نمی شود ارزیابی کرد و در خصوص لایه های مختلف تفکر هم باید تشخیص به عهده اهل فن هر لایه باشد.
نظر شما