پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۴ دی ۱۳۹۵، ۱۵:۰۶

مصاحبات علامه طهرانی؛

آیین رستگاری به چاپ چهارم رسید

آیین رستگاری به چاپ چهارم رسید

کتاب «آیین رستگاری؛ مصاحبات علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه درباره سیر وسلوک الی الله» در نوبت چهارم منتشر شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «آیین رستگاری؛ مصاحبات علامه آیةالله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه درباره سیر وسلوک الی الله» در نوبت چهارم منتشر شد.

این کتاب که صوت مکتوب شده بیانات علامه طهرانی در رابطه با سیر و سلوک الی الله است در شش مجلس تنظیم یافته که عبارتند از: «منظور و مقصود پروردگار از خلقت انسان» ، « برای رسیدن به خدا باید از هر چه غیر خداست چشم پوشید» ، « لزوم کتمان اسرار الهی و آثار سوء کشف سر» ، « لزوم متابعت کامل از استاد در سیر و سلوک الی الله» ، «چند رکن مهم در سیر و سلوک الی الله» و « مراقبه و تزکیه و مواظبت در سیر و سلوک».

بدین مناسبت بخشی از کتاب بازخوانی می شود:

همۀ افراد طالب مقامات عرفانی نیستند

همۀ افراد طالب این مقام نیستند، و تحمّل هم نمی‌توانند بکنند؛ و لذا خدا هم برای عموم اعلان کرده که: «هرکس می‌خواهد بیاید، هرکس نمی‌خواهد، نیاید؛ اختیار با خودش است.»

خداوند به انسان گفته نمازِ واجب بخوانید، امّا خدا انسان را مُسَیطِر نمی‌کند که بیاید دست انسان را بگیرد و فکر انسان را با زنجیر تصحیح کند. گفته من نماز را واجب کردم، اگر بخواهی اسقاط تکلیفی کنی و جهنّم نروی، باز هم خوب است، همین نمازت را بخوان، کارهای خیر و مبرّات را انجام بده، ما هم جهنّم نمی‌بریم و از اصحاب الیمین هم قرار می‌دهیم؛ امّا اگر بخواهی فکرت باز بشود، به مقام انسانیّت برسی، انسان کامل بشوی، قوا و استعداد و قابلیّتی که خدا به تو داده است به فعلیّت برسد، بدون معرفت پروردگار و بدون لقاء خدا محال است.

 «عَبدی أَطِعنی حَتَّی أَجعَلَکَ مِثلی.» «ای بندۀ من، مرا اطاعت کن تا من تو را مِثل خودم قرار بدهم؛ یا مَثَل خودم، نمونۀ خودم قرار بدهم.»

آن‌وقت انسان آن‌طوری که باید خدا را بشناسد، می‌شناسد؛ خدا را بدون حجاب می‌بیند، نه از پشت عینک دودی و قرمز و زرد و سیاه. کسی که عینک دودی می‌زند می‌بیند، امّا همۀ اشیاء را دودی می‌بیند، می‌گوید: خورشید هم دودی است، ماه هم دودی است، چراغ هم دودی، دیوار هم دودی، نارنگی هم دودی، انگور هم دودی، صفحه کاغذ هم دودی است؛ کسی که عینک قرمز می‌زند همۀ موجودات را قرمز می‌بیند؛ عینک زرد می‌زند همان؛ سبز بزند همان؛ آیا واقعاً موجودات این رنگ را دارند؟! نه، این ناشی از حجاب است. حجاب را روی دیدۀ خودش گذاشته است. بعد آن نور ازلی که آمده موجودات را با آن نور واقعی که دارند نشان بدهد، این از خودش تصرّف می‌کند، تصرّف نفسی می‌کند. می‌گوید: خُب، این تصرّف نفس را ببر کنار، آن‌وقت بدون تصرّف نفس تماشا کن. عینک دودی و قرمز و سبز را از چشمت بردار، با چشم خدادادی ببین. با عینکی که تصرّف نمی‌کند و سفید محض و شفّاف است ببین، تا هر موجودی را بشناسی. وقتی انسان عینک قرمز می‌زند، شیء قرمز و سفید، هر دو را می‌گوید قرمز؛ ولی وقتی عینک بی‌رنگ زد، می‌گوید: این قرمز است و او سفید، این زرد است و او سبز.

وقتی که انسان با عینک بخل و حسد و کبر و حبّ ریاست و چه و چه، و انغمار در شهوات و خدای ناکرده جبّاریّت و ... نگاه کند؛ فرض کنید که نماز هم می‌خواند و روزه هم می‌گیرد و یک شب‌ْکلاه هم سرش می‌گذارد و محاسن هم می‌گذارد و مقدّس هم می‌شود، ولی فایده‌ای ندارد.  یک وقت می‌بیند یک تاجر بازار مثلاً دویست هزار تومان ربا را به یک قوطی کبریت معاوضه می‌کند؛ این صحیح نیست، اگر انسان بخواهد راه خدا را طیّ کند نباید این‌طور عمل کند.

فرض کنید یک حیله‌ای می‌کند،‌ کلاه شرعی است، کلاه شرعی درست می‌کند.مثلاً شرع گفته که: آقا ربا حرام است. این می‌آید دویست هزار تومان ربا را برمی‌دارد، یک کلاهی سرش می‌گذارد و می‌گیرد؛ این غلط است.

معلّم اخلاقی به انسان می‌گوید که: در نصف شب که با خدا مناجات می‌کنی؛ و وقتی هم که در بازار می‌روی و به یک مشتری غریبِ دهاتی برخورد می‌کنی، آنجا هم با شب و نیمه شب یکی است؛ اگرصنّار سرش را کلاه بگذاری، آنجا جرم است؛ کلاه سر گذاشتن غلط است.

نه اینکه عرفان در سجّاده و شب و مناجات و تاریکی است؛ عرفان یعنی در بازار، یعنی در دانشکده، یعنی در خیابان، یعنی در اتوبوس، یعنی معاملۀ با زن، یعنی معاملۀ با بچّه، معاملۀ با همسایه، معاملۀ با سگ خانه، معاملۀ با گربۀ خانه، همۀ اینها معامله است. یعنی چه؟ یعنی اینکه حقّ زن را باید بدهی، حق گربۀ منزل را باید بدهی، انسان به خادمش نباید بد بگوید، بعد هم که خادم خواست غذا بخورد، انسان باید با او غذا بخورد، غذایِ خودش را از او بالاتر نبیند؛ انسان باید با راننده‌اش غذا بخورد، با زیر دستانش به نظر زیر دستی نگاه نکند؛ حالا او نوکر است، یا مثلاً مستخدم است، یا فلان، خدا برای او این مسیر را معیّن کرده، برای انسان هم این مسیر را معیّن کرده است. از کجا معلوم می‌شود که او از انسان بالاتر نباشد؟! از کجا معلوم باشد که او قلبش صاف‌تر نباشد، بین خود و خدا ادراکش بهتر نباشد؟! حالا خداوند او را سیاه کرده ما را سفید کرده، او را فقیر کرده این را غنی کرده، این را رئیس کرده او را مرئوس. همین‌طوری که حضرت امام رضا علیه السّلام به این شکل تمام غلامان را جمع می‌کرد و با آنها سر یک سفره می‌نشست و غذا می‌خورد؛ و کیف هم می‌کرد؛ این را می‌گویند عرفان......»

لازم بذکر است چاپ چهارم کتاب آیین رستگاری از دوره علوم و مبانی اسلام و تشیع، در ۲۰۴ صفحه و شمارگان ۲۰۰۰ نسخه و با قیمت ۱۳۵۰۰۰ ریال توسط انتشارات مکتب وحی روانه بازار نشر شده است.

گفتنی است لوح فشرده بیانات مولف محترم به ضمیمه کتاب است که این از ویژگی های این اثر است.

کد خبر 3858589

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha