به گزارش خبرگزاری مهر، حجت الاسلام احمد رهدار محقق و از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه در نهمین جلسه مدافعان فرهنگی حرم در خصوص دلایل ورود خود به مسائل سوریه با نگاه فرهنگی بیان داشت: پای ما به عنوان تیم موسسه فتوح اندیشه به سوریه و عراق و کشورهای مشابه از زمانی باز شد که حضرت آقا فرمودند نگذارید تجربه ما در سوریه تکراری از تجربه ما در بوسنی باشد باز شد. در بوسنی ما چه تجربه ای داشتیم؟ به جز یکی دو مورد تجربه موفق فرهنگی در بوسنی ماجرا این بود که بخشی از فتح نظامی بوسنی با ما بود و فتح فرهنگی اش با غیر ما. یعنی آن جایی که باید ادامه می دادیم بنا به دلایلی ادامه ندادیم این اتفاق قرار نبود در سوریه و یا هر کشور دیگری که به دلیلی پای ما باز شده بود تکرارشود.
وی افزود: پای ما به برکت شهدای مدافع حرم و بچه های رزمنده به سوریه باز شد. ما هم می توانستیم اسلحه بگیریم و بجنگیم که البته کار کمی هم نیست لکن احساس کردیم که ما یک اسلحه دیگری را هم می توانیم دست بگیریم که احتمالا خیلی ها نمی توانند بردارند. ما نگران یک مساله ای بودیم و آن این بود که درست در لحظه ای که ما در حال رتق و فتق امور نیروهای دفاع وطن سوری هستیم، آمریکا و معتمدان اش که عامل اصلی خرابی سوریه هستند دارند به این فکر می کنند که اگر ایران یک روز موفق شود باید بعد از جنگ از گردنه هایی رد شود که نیروی ما آمریکایی ها قرار دارند.
دانشگاههای سکولار ما دانشجوی خوب خارجی را خراب میکند
رئیس موسسه فتوح اندیشه خاطر نشان کرد: از جمله بخش هایی که در آن لایه ها متمرکز شدیم جریان دانشگاهی سوریه بود که آن را مورد مطالعه قرار دادیم. الگوهای تجربی خودمان را در سال های اول انقلاب تا الان در این تیپ فعالیت ها مورد مطالعه قرار دادیم. مثلا فرض کنید در سال های بعد از انقلاب ما چه تعداد دانشجو از کشورهای دیگر آورده ایم و سرنوشت این دانشجوها چه شده است.
وی با بیان اینکه به نتایج خوبی نرسیدیم افزود: به دلیل سکولار بودن دانشگاه های ما، دانشجویانی که از بیرون کشور آوردیم سرنوشتی بهتر از دانشجوهای خودمان در دانشگاه های خودمان پیدا نکردند. یعنی همچنان که بچه های خودمان با ایمان وارد دانشگاه ها می شوند و از آن طرف سکولار خارج می شوند، دانشجوی بیرونی را هم که آوردیم حداقل انتظار داشتیم وقتی فارغ التحصیل می شود و بر می گردد حداقل سمپات جمهوری اسلامی باشد اما دیدیم این نیست.
دکتر رهدار اظهار داشت: در دیداری با یکی از معاونان سید حسن نصرالله در لبنان داشتیم این گلایه را از ما کردند که دارید چه کار می کنید؟ ما بچه های دسته گل مان را می فرستیم آنجا که گل تر بشوند اما خراب تر می شوند و بر می گردند. برای همین برایمان مهم بود که با چه فرمتی دانشجوی سوری را بیاید و سکولار که نشود هیچ سمپات هم بشود بلکه بیش از این، انقلابی شود. او را نیروی جریان مقاومت بکنیم. فکر کردیم که چه کار کنیم.
قواره وزارت علوم برای اجرای طرح های استراتژیک کوتوله است
وی افزود: راه هایی را در ایران رفتیم و کلید زدیم. مثلا گفتیم آیا می توانیم یک سهمیه ای بورسیه ای را برای دانشجویان سوری از وزارت علوم بگیریم لکن این ها را اینجا مهندسی کنیم این ها را وارد دانشگاه هایی در ایران بکنیم که به صورت نسبی خروجی شان سکولار نشده است. مثلا بیشترین سهمیه را بدهیم به دانشگاه امام صادق یا دانشگاه رضوی یا دانشگاه باقرالعلوم یا موسسه امام خمینی قم. آیا می شود به این فرمت فکر کنیم؟ دیدیم اولا می شود لکن این یک نقصی داشت قرار نبود همه دانشجویانی که از سوریه می آوریم در رشته های علوم انسانی بیاوریم اگر در مهندسی و فنی و پزشکی بیاوریم آن ها را چه کار می کردیم؟ به فرمت های دیگری فکر کردیم. آیا می توانیم در دانشگاه های سکولارمان الگوی آموزش این ها را کرسی محور نکنیم پژوهشی کنیم تا نیاز نباشد این ها سر کلاس بروند این ها را در همین دانشگاه های سکولار خودمان با اساتید انقلابی مان لینک کنیم و بگوییم طرف می خواهد اینجا یک تز داشته باشد شما آن تزش را مدیریت کن و حواشی این تز را هم به شما می سپاریم و خروجی اش یک حداقل های انقلابی داشته باشد.
این محقق و پژوهشگر با اشاره به ضرورت نگاه به بودجه بندی دانشجویان بورسیه سوری عنوان کرد: در وزارت علوم مصداقا کانال هایی گیر ما آمد از بچه مسلمان های انقلابی با همراهی حداکثری لکن ظرفیت های دانشگاهی خودمان، هاضمه وزارت علوم برای کارهای راهبردی سنگین از این دست آماده نبود بی آنکه قصد داشته باشند آگاهانه سنگ اندازی کنند کل فرمت وزارت علوم فرمت کوتوله ای بود یعنی برای طرح های راهبردی استراتژیک از این دست تربیت نشده یعنی نه ماده قانونی دارد برای این کار نه پروژه دارد نه تخصیص بودجه دارد، نه چشم اندازی برای این تیپ کارها ترسیم کرده است.
وی افزود: یکی از مواردی که بررسی کردیم این بود که دانشجویانی که می آیند در هر دانشگاهی درس بخوانند مدرک این ها را دانشگاه تهران بدهد چون می خواستیم این ها را با اعتبار دانشگاه تهران به کشورشان برگردند اما در این باب اولا مشکل قانونی وجود داشت اما حل آنها کاری ندارد ولی شاید اصلا به این فکر نکرده بودند چون وقتی این را مطرح کردیم خیلی زود با ما همراهی کردند ولی ضعف ماده قانونی وجود داشت؛ ضعف ساختار اجرایی وجود داشت.
دانشگاههای سوری از تفاهمنامههای روی کاغذ خستهاند
این استاد دانشگاه اضافه کرد: یکی از طرح های ما این ها بود یک سری تزها را به ویژه در دکتری به طورمشترک با دانشگاه های سوریه راهنمایی کنیم یعنی پایان نامه دو تا استاد راهنما داشته باشد یکی در دانشگاه تشرین سوریه باشد و یکی در دانشگاه مثلا علم و صنعت باشد. دوباره فرمت این مشکل داشت. ظرفیت قانونی ش حداقلی بود. تجربی ش حداقلی بود. باید برای کارهای سنگین یک جراحی در وزارت علوم می کردیم و وزارت علوم حس و حال ش را نداشت حالش را نداشت یا فکرش کوتوله بود بدون اینکه قرض و مرضی داشته باشد. و این ما را رنج می داد؛ البته من این را منفی نمی بینم توصیف می کنم.
وی با اشاره به حضور برخی دانشگاه ها در سوریه و عقد تفاهم نامه، گفت: وقتی ما با روسای دانشگاه های سوری دیدارهایی داشتیم آن ها از یک مساله ای خسته شده بودند و می گفتند ما نمی خواهیم تفاهم امضا کنیم بیایید این پروسه را نزدیک کنیم. مشخصا طرح بیاورید بگویید ما این تعداد دانشجو می خواهیم بگویید چندتایشان خانم باشند چندتایشان آقا باشند چندتای شان فنی باشند چندتای شان علوم انسانی باشند چندتای شان علوم پزشکی باشند رِنج نخبگی شان این اندازه باشد ما ده روز بعد به شما می دهیم این طور نباشد که یک تفاهم نامه امضا کنیم و بعد شما برگردید بروید تا شش ماه بعد برنگردید. این ها مشکلاتی بودکه اینجا داشتیم. یک مشکلاتی هم آنجا داشتیم.
وی خاطر نشان کرد: در سوریه رییس دانشگاه هیچ کاره است و همه کاره امین حزب بعث است که یک جوان بیست و پنج ساله است که نه علم حالی اش می شد نه دانشگاه را می فهمد یک نظامی است مشکل این بود که امین حزب حرف های ما را نمی فهمید.
رهدار افزود: حزب بعث به راحتی در این قضیه پا نمی دهد و هنوز هم نداده است. من در ایران یک گفتگوی تفصیلی با معاون وزیر علوم سوریه داشتم پیشنهاداتی دادم و گلایه ای کردم و او قبول کرد.
این استاد دانشگاه ضمن برشماری دیگر موانع پیش رو بیان داشت: سوگمندانه نیروهای مخلص فرهنگی ما در سپاه قدس با همه اخلاصی که داشتند با همه تخصصی که در حوزه خودشان داشتند و سرجای خود محترم اند. به دلیل آن تخصص افق هایی را هم برای خودشان ترسیم کرده بودند لکن مشکل ما در آنجا آدم ما در آنجاست.
استخراج موضوعات انضمامی در طرح راهیان نور اساتید
وی افزود: خیلی سخت بود که در جلسه رسمی بتوانیم با سردار سپاه قدس که در جای خود دستمریزاد دارد بگوییم که در این حوزه تو سردار نیستی؛ من سردارم و در این حوزه تو فقط سربازی کن. جنس کار یک ظرافت هایی دارد که یک جایی باید این حرف را بزنی. من به تقوا و خلوص تمام بچه های مدافع حرم هیچ شکی ندارم و در محضرشان شاگردی کرده ام اما اینجا یک مساله خاص است ربطی به سردار ندارد ربطی به نظام جامع تربیت راهبردی دارد و آن این است که در پروسه تربیت از سربازی تا سرداری یاد ندادیم کسی که در میدان الف سردار است ضرورتا در میدان ب سردار نیست. اگر کسی فوتبالیست خوبی است ضرورتا والیبالیست خوبی نیست. اما این خیلی سخت است که بگویی و اگر نگویی پروژه در مسیرش قرار نمی گیرد و اگر بگویی ارتباط از همان اول قطع می شود.
رهدار ادامه داد یک جایی باید بگویم آقای سردار شما نامحرمی نیا! همچنان که در حوزه کاری شما وقتی به مباحث اطلاعاتی می رسی به من بگویند این در رده کاری شما نیست من می گویم چشم. من این را می فهمم و به من بر نمی خورد و تعبیر نمی کنم که یعنی من نامحرم انقلابم؟ بله اینجا نامحرم هستم نه به این معنی که در دایره انقلاب نیستم به معنی این است که تخصصی در این زمینه نداریم.
حجت الاسلام رهدار در ادامه با اشاره به مشکلات راه انداختن دیپلماسی نخبگانی بین ایران و سوریه اضافه کرد: برای اجرایی کردن یک راهیان نور علمی برای اعضای هیات علمی دانشگاه های مان خیلی کار سختی در پیش داشتیم؛ قصد داشتیم هر ماه هفت استاد که هر کدام تخصصی دارند با گشت و گذار یک هفته ای که در سوریه دارد پنجاه موضوع پایان نامه رصد کنند که وقتی برگشتی ایران من از شما بخواهم در یک پروسه دو سه ساله این 50 موضوع را به یک پایان نامه دانشگاهی تبدیل کن و آنها این مسائل انضمامی را می گیرند هم کار دانشگاهی می شود و در عین حال ادبیات نظری تولید می شود برای سرداری که دارد کار میدانی می کند.
رئیس موسسه فتوح اندیشه افزود: از آن طرف به اساتید انقلابی طرح موضوع کردیم اما تا خبری می شد که داعش کسی را کشته است می گفتند نه! اول می پرسیدند امنیت هست؟ می گفتیم هست! این همه بچه های مردم دارند کشته می شوند نهایتش دو نفر استاد هم کشته شود.
وی با اشاره به نمونه ای در این زمینه خاطر نشان کرد: یکی از اساتید دانشگاه آزاد زنجان به ما طرحی را داد و گفت من مهندس عمران هستم. یک سازه ای را ساختم دو نسخه دارد یکی ش برای مناطق سرد و بارانی است یکی برای مناطق خشک و بیابانی است مثل دیرالزور، مثل بوکمال؛ این سازه مقاومتش چهار برابر آخرین سازه های موجود در کشورمان است. سازه مخصوص سرد و بارانی را چند صد میلیون از من خریده اند و بعد از زلزله کرمانشاه در آنجا دارد پیاده می شود اما این سازه را برای جبهه مقاومت رایگان می دهم.
تاریخچه کار فرهنگی سپاه قدس در سوریه
حجت الاسلام رهدار در ادامه سخنانش تصریح کرد: اوایل 2013 بشار اسد از حاج قاسم صریحا خواست که کار فرهنگی ایرانی اینجا ممنوع. شما فقط کار نظامی بکنید. خیلی از نیروهای فکری فرهنگی با حاج قاسم قهر کردند. حاج قاسم هم متعهد شد به بشار اسد. در 2015 مخصوصا بعد از شکل گیری حشد الشعبی در عراق و توفیقاتی که در عراق به دست آمد آقای بشر اسد متوجه شد که سپاه قدس ایران درست است که با اسلحه اش می آید اما انگار کار ویژه اصلی اش در پس اسلحه ش است نه در اسلحه اش. یعنی برگ برنده سپاه قدس لایه فرهنگی اش است نه لایه نظامی اش. آنجا بود که به حاج قاسم اجازه داد و گفت کار فرهنگی تان را انجام دهید. آن جا بود که نطفه نیروهای دفاع وطنی شکل گرفت و آن سرآغاز پیروزی های جبهه مقاومت داخل سوریه شد. نیروهای دفاع وطنی آمدند و کار ویژه فرهنگی صورت گرفت که حقیقا آمدند که در اینجا سپاه دستی دارد و به لحاظ روش موفق عمل کرده است. اما اینجا یک خطای استراتژیک صورت گرفت که تا به امروز هم نتوانستیم به وفاق برسیم. و آن این بود که در عرصه فرهنگ دوباره ژنرال نظامی ما قرار بود ژنرال باشد. اینجا جایی بود که باید به ژنرال های نظامی می گفتیم اینجا جای شما نیست جای ما است. ژنرال نظامی به ما پا نداد و ژنرال فرهنگی ما وقتی رفت سوریه دوباره شد سرباز. ما انجا با نیروهای کوتوله ی فکری داریم کار فرهنگی را جلو می بریم یعنی نیروهای ویژه راهبردی فرهنگی مان را نبردیم مستقر کنیم بیایند برای ما فراتر از طرح های فرهنگی روزمره طرح استراتژیک بدهد طرح راهبردی بدهد. باید مستقر شود آنجا و از تک و توک نیروهایی که آنجا مستقر کردیم که این ویژگی را دارند و راهبردی اند و دست مریزاد دارند به عنوان استثنا که بگذریم بقیه کوتوله اند یعنی حد کارشان در لایه فرهنگی است و این آسیب جدی است.
این پژوهشگر در ادامه اظهار داشت: البته ما یک طرح سنگین با هفت پیوست تفصیلی ارائه دادیم. مشخصا روی شش اقدامی که گام به گام باید برای حوزه دانشگاهی در سوریه انجام دهیم.
نگاه جامعه نخبگانی سوریه به ما مثبت است!
وی در ادامه سخنانش تصریح کرد: برای این اقدام یک امتیاز در سوریه داریم چراکه نگاه جامعه نخبگانی آن ها به ایران مثبت است. این خیلی خوب است که در جامعه نخبگانی آنجا نگاه به شما مثبت باشد به این معنا که شما دنبال منافع خودت نیستی، و ما به واقع دنبال این مباحث نیستیم.
تئوری مقاومت را به اساتید دانشگاه آموزش دهیم
در ادامه جلسه رئیس موسسه فتوح اندیشه اظهار داشت: دیپلماسی علم یک سری اقداماتی می طلبد گفتیم یک طرحی نزدیک 10 سال است در دانشگاه های ما برای نزدیک 80 هزار عضو هیات علمی دانشگاه های دارد اجرا می شود به نام طرح ضیافت اندیشه. اساتید همه اعضای هیات علمی دانشگاه ها برای اینکه پایه ی سالانه شان را بگیرند باید در شاخه فرهنگی شان در سال در یکی از پنج محوری که برای آن ها تعیین شده است 16 جلسه ی یک و نیم ساعته پای درس اساتیدی بنشینند. محورها از این جمله اند: تمدن اسلامی، غرب شناسی، نظام سیاسی، اسلام اخلاق کاربردی تربیت اسلامی. ما گفتیم اخلاق و تربیت را با هم ادغام کنید یک محور جدیدی اضافه کنید به نام مقاومت.
وی در ادامه توضیح داد: برای اینکه 80 هزار عضو هیأت علمی دانشگاه در سال 16 جلسه بنشیند بحث های مقاومت بشنوند، دو زیر ساخت نیاز داریم. یکی از این زیرساخت ها تدوین متن کرده و 10 کتاب درباره مقاومت تئوریزه کنم، آن چیزی که دوستان سپاه قدس به عنوان مقاومت می گویند این نه؛ این یک صحنه عملیاتی مقاومت است ممکن است یک فصل از آن کتاب ها هم این باشد.
این محقق و پژوهشگر در ادامه بیان داشت: وقتی می گویم تئوریزه، یعنی از جنس کتاب الحداثه و المقاومه دکتر طه عبد الرحمن مراکشی. یعنی یک فیلسوف آمده درباره مقاومت تفلسف می ورزد، می گوید مقاومت یک استراتژی یا یک تاکتیک است. رابطه مقاومت با تمدن چیست؟ رابطه مقاومت و خشونت چیست؟ رابطه مقاومت و تروریسم چیست؟ بحث های نظری و آکادمیک. من باید 10 جلد کتاب بنویسم که یک زیر ساخت نظری است. در گام دوم باید 100 نفر استاد تربیت کنم که بتوانند این 10 کتاب را بخوانند و مسلط شوند تا این ها را بتوانم برای 80 هزار عضو هیأت علمی بفرستم و بگویم شما در لول استاد برای اعضای هیات علمی مان این ها را بگویید.
حجت الاسلام احمد رهدار در تشریح سخنان قبلی اش گفت: این اساتید در هر ترمی برای پنج پایان نامه استاد راهنما هستند، برای 10 تایش استاد مشاور اند و 20-30 تای شان هم استاد داورند. اگر کسری از پایان نامه ها به حوزه مقاومت اختصاص داده شود که حتما این اتفاق می افتد یک اتفاقی می افتد ما در لایه های آکادمیک در دانشگاه ها جریان مقاومت را بردیم.
اساتید دانشگاه هم می پرسند در سوریه به دنبال چه هستیم
این استاد دانشگاه در ادامه بحث اظهار داشت: اما چون از آنجا غافل شدیم الان برای اعضای هیات علمی که صحبت می کنیم به صراحت می گویند داریم در سوریه چه غلطی می کنیم؟ یعنی گاهی اوقات به یک چیزهای ساده فکر نکردند و معمولا وقتی از من پرسیدند یک جواب کوتاه و صریح دادم. گفتم ما در سوریه دنبال قدرت هستیم حالا شما استاد دانشگاه به همکارانت ثابت کن همه دولت های دنیا به قدرت نیاز دارند، ایران نیاز ندارد. آیا می توانی ثابت کنی؟ می مانند. می گویم تو استاد دانشگاه یک معادله ساده را نفهمیدی که ما دنبال قدرت هستیم. لازم نیست در آنجا من ایدئولوژیک پاسخ بدهم که بگویم آن جا حرم اهل بیت است. من برای دنیا قدرت می خواهم. بخواهم یا نخواهم؟ قدرت یک الزاماتی دارد. رقیب تمدنی رقیب مادی ما هزاران کیلومتر از آن طرف کره زمین آمده اینجا دنبال منافع و قدرت ش است من بغل مرزم چرا دنبال قدرت نباشم؟ به یک معادله ساده فکر نکرده! چرا؟ چون ما امتداد مقاومت را در لایه های نخبگانی اینجا نبردیم.
ایران بِرند مقاومت؛ باید برای آن تولید متن کنیم
این پژوهشگر و محقق بیان داشت: دیپلماسی نخبگانی یک مساله استراتژیک است، لکن زیرساخت هایی از جنس زیرساخت های استراتژیک می خواهد که این ها آماده نشده است. ما آرزو می کنیم و از قشر فرهنگی فرهیخته مان مطالبه می کنیم که کمک کنند این طرح را سر کلاس های درس، سر پایان نامه ها، سر پرسش و پاسخ ها با اساتید، در گفتگوهای دانشجویی ببرند که یک مطالبه ای از خود این نهاد شود.
وی ادامه داد: ما اگر در دنیا هیچ برندی نداشته باشیم ما یک برند مثبتی داریم تحت عنوان برند مقاومت. این برند در کل دنیا متعلق به ماست. مقاومت با جمهوری اسلامی گره خورده است. بر خلاف پروژه جهاد. پروژه جهاد با اینکه پروژه ی مقدسی است اما متاسفانه در قرن اخیر در لایه تکفیری تسنن مصادره شده است. یعنی جهاد الان، یعنی القاعده، یعنی داعش. اما مقاومت یعنی حزب الله، سپاه قدس، یعنی ایران ما. اما ما برای چیزی که برند ماست محتوای تئوریک ش را آماده نکردیم.
این استاد دانشگاه در ادامه صحبت هایش گفت: ما الان درکشورهای دنیا می رویم و ارتباط می گیریم، این را از ما گدایی می کنند. محافل آکادمیک دنیا می گویند بدهید. روی مان نمی شود بگوییم تولید نکردیم. می گوییم چشم إن شاءالله می فرستیم! اگر این تولید نشود 50 سال بعد یک آدم هایی خواهند آمد وقتی تاریخ ما را تحلیل کیفی می کنند حتما به ما می رسند می گویند یک آدم هایی کارشان این بود که در صحنه جریان مقاومت را پیروز کردند، مدافع حرم ولو به بهای جانش صحنه عمل ما را در قله برده، همچنان به لایه فکری پشت این صحنه خواهند رسید که چرا لایه فکری اش کارش را نکرد؟
ترکیه در مسائل دیوانی دست برتر را دارد
وی در ادامه سخنان خود درباره رقابت ایران و ترکیه در عرصه دیپلماسی نخبگانی گفت: ترکیه، دیپلماسی نخبگانی علمی خودش را به دلیل شخصیت فکری و شخص آقای اردوغان با لایه نخبگانی اخوان المسلمین بسته است. اخوان وقتی در مصر شکست سیاسی خورد آقای اردوغان تقریبا عمده نخبگانی مصر را آورد ترکیه در دانشگاه استانبول برای آن ها یک دانشکده زد و به این ها میدان داد. اما پروژه ای که برای این ها قرار داده است احیای مجدد عثمانی است یعنی پروژه اردوغان پروژه احیای خلافت عثمانی است.
این محقق در ادامه توضیح داد: این پروژه مشکل دارد. یکی در خود عنوان آن است که فلش آن رو به گذشته است و این غیر از طرح تمدن نوین اسلامی است. همین کلمه نوین را دست کم نگیرید در تمدن نوین اسلامی یعنی فلش شما رو به فردا است. احیای مجد عثمانی، یعنی من در بهترین شرایط می شوم گذشته خودم.
وی افزود: دیگر این است که اردوغان و جریان ترکیه در بحث های تمدنی یک ظرفیت بهتر از ما دارد و آن ظرفیت دیوانی است. این ها 600 سال، در دوره عثمانی قلب سیاسی جهان اسلام بودند. در این 600 سال تعاملات دیوانی را خوب یاد گرفتند. البته ایران در این زمینه کشور کم ظرفیتی نیست ولی معتقدم ترکیه اگر ظرفیتی داشته باشد در لایه تمدنی و در لایه دیوانی است. لایه دیوانی یعنی چه؟ یعنی این که هنرمندند در این که چطور بتوانند با گروه های متفاوت و حتی متضاد بازی کنند و با همهشان نسبت بگیرند. ترکیه در قضایای عراق و سوریه یار داعش بود. در عین حال در تمام مدت با جدی ترین دشمن داعش یعنی ایران سطح روابطش مطلقا به هم نخورد هیچ، بلکه یک ذره هم بالاتر رفت. یعنی بلد است با دو دشمن خونی در لایه حداکثری اش تعامل داشته باشد.
زنان فکری فرهنگی و استراتژیست مان را شناسایی نکرده ایم
احمد رهدار در ادامه توضیح داد: 15 سال است که ترکیه بزرگترین شریک تجاری اسرائیل درکل دنیا است در عین حال به فلسطینی ها حالی کرده که من لیدر مبارزه با اسرائیل هستم. این توانمندی دیوانی را دارد، اما ترکیه در حوزه دیپلماسی علم ظرفیت های بالقوه بس کمتر از ایران دارد گرچه متاسفانه در یک محورهایی ظرفیت های بالفعلی را دارد که ما نداریم. یعنی مثلا اردوغان پارسال یا دو سال قبل از 50 کشور جهان اسلام، خانم های نخبه را در یک همایش یک هفته ای در استانبول دعوت کرد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: این در حالی است که می خواستیم یک حلقه ساده در تهران راه بیندازیم، حدود 20 خانم فکری استراتژیست راهبردی می خواستیم. اولا این ها شناسایی نشدند. یعنی هیچ موقع به ذهن ما نرسیده است. ترکیه به ذهن ش رسیده و رفته این کار را کرده است. این همایشی که ترکیه برگزار کرده است راحت و عادی نیست. این که شما 50 کشور را مطالعه کنید و خانم های یک کشوری مثل ایران را اسکن کنی و در راستای اهداف و مبانی خودت سه تا آدم را در لول نخبگانی شناسایی کرده و دعوت کنی این کار راحتی نیست. ما کشور خودمان را اسکن نکردیم چه برسد به 50 کشور دیگر. این ها در حوزه دیپلماسی نخبگانی مهم است.
با کمکاری خود اندیشمندان جهان اسلام را تبدیل به مهره سوخته می کنیم
این استاد دانشگاه در ادامه بیان داشت: این ها دغدغه هایی است که باید دقیق رصد کنیم برویم و سراغ ش. در حوزه دیپلماسی علمی ظرفیت های بالقوه ایران بیشتر از ترکیه است، ولی در یک عرصه هایی ظرفیت های بالفعل ترکیه بیشتر است. همه ش به خاطر ضعف در مهندسی دیپلماسی علم نیست. بخشی به این بر می گردد و بخشی از آن هم به بازی سیاسی بیرونی ها در حوزه دیپلماسی علم ماست. بعدا بخواهی به یک دانشگاه در یک کشور دیگر بروی کسی به شما گیر نمی دهد ولی فلان دانشمند مسلمان وقتی می خواهد بیاید ایران و روی پاسپورتش مهر ورود به ایران بزنیم او را سوزانده ایم. این ها مهندسی های راحتی دارد. خیلی راحت می توانیم ویزای منفصله بدهیم. در دنیا هم رایج است. ولی ما همین اندازه فکر نکردیم.
نظر شما