۳ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۵۴

توسط نشر افق؛

«مسند عقاب» منتشر شد/ بیچاره مکزیک!

«مسند عقاب» منتشر شد/ بیچاره مکزیک!

رمان «مسند عقاب» نوشته کارلوس فوئنتس با ترجمه مهدی سرائی توسط نشر افق منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مسند عقاب» نوشته کارلوس فوئنتس به‌تازگی با ترجمه مهدی سرائی توسط نشر افق منتشر شده است. این‌کتاب صدوپنجاه‌ویکمین رمان مجموعه «ادبیات امروز» است که این‌ناشر چاپ می‌کند.

کارلوس فوئنتس این‌رمان را سال ۲۰۰۳ با امید مکزیکی بهتر نوشت. مهدی سرائی مترجم کتاب نیز مقدمه خود را با جمله پورفیریو دیاس رئیس‌جمهور مکزیک شروع کرده که ۳۰ سال و ۱۱۵ روز رئیس‌جمهور این‌کشور بود و گفته است: «بیچاره مکزیک! چقدر دور از خدا و چقدر نزدیک به ایالات متحده.» چندسال پیش از ورود دیاس به ارتش، مکزیک سرزمین‌های شمالی خود را در جنگ با ایالات متحده از دست داده و همسایه شمالی به‌زور و ضرب مکزیکی‌ها را عقب رانده بود.

انقلاب مکزیک یکی از موضوعاتی است که کارلوس فوئنتس همیشه به آن انتقاد داشت. او در «مسند عقاب» تلاش کرده سیمایی از وضعیت سیاسی این‌کشور را به تصویر بکشد؛ رئیس‌جمهوری در احاطه وزیران و مشاوران که هریک در خفا سودای رسیدن به قدرت دارند اما فقط یک‌نفر است که می‌توان زمام امور را به دست گرفته و بر مسند عقاب تکیه بزند.

فوئنتس در این‌کتاب که برخی از منتقدان آن را تالی «شهریار» ماکیاولی می‌دانند، به‌ ماجرای مداخله آمریکا در امور مکزیک پرداخته و به‌خلاف گذشته می‌گوید این‌مداخله رنگ و بوی نظامی یا اقتصادی ندارد بلکه برای قطع امکانات ارتباطی مکزیک با جهان بیرون است. در این‌داستان، رئیس‌جمهور مکزیک به‌خاطر انتقاد از مداخله آمریکا در کلمبیا، با بحرانی ناگهانی روبرو می‌شود که تمام سیاستمداران را دست به قلم کرده و باعث می‌شود شروع به نامه‌نگاری کنند. پی‌رنگ داستان «مسند عقاب» از این‌نامه‌ها شکل گرفته و از خلال آن‌ها، تاریخ و فرهنگ مکزیک روایت می‌شود.

رمان «مسند عقاب» در ۷۰ فصل نوشته شده و مهدی سرائی ترجمه آن را به مهدی سحابی که اولین ترجمه از فوئنتس را در ایران منتشر کرد و همچنین به عبدالله کوثری که این‌راه را ادامه داده، تقدیم کرده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

وقتی طوطی کتک‌خورده بار دیگر به روی شانه‌اش بازگشت، خندید.

«اجازه نده این‌طور از آب دربیاید. حقیقت این است.»

«آقای رئیس‌جمهور، شهرت شما به این دلیل بود که همیشه در سکوت مخفی می‌شدید، به زبان بی‌زبانی پاسخ می‌دادید، سکوت را به نمادی در ارتباطات سیاسی ارتقا دادید، پاسخ‌های گنگ را به هنری در این‌عرصه تبدیل کردید و اقتدار نگاهتان همچون وحی منزل تلقی می‌شد.»

به چشمانش نگریستم.

«آقای رئیس‌جمهور، قصد اتلاف وقت شما را ندارم. خدمت شما آمدم تا در هزارتوی جانشینی ریاست‌جمهوری راهنمایی‌ام کنید.»

آیا محبت پنهانی را در نگاهش دیدم؟ آیا از توجه، احترام و علاقه من به خودش سپاسگزار بود؟ آن نگاه می‌گفت: عمق همه بدبختی‌ها و فجایع را درک کرده‌ام. من تنها کسی هستم که بدون سرخوردگی از کاخ ریاست‌جمهوری خارج شد ... زیرا از ابتدا خیال باطلی در ذهن نداشتم.

با صدای ترسناک و مهیبش تصوراتم را بهم زد و گفت: «هرگز مایوس نشدم، زیرا هرگز خیال وهی در سر نداشتم.»

ماریا دل روساریو، در این لحظه کلماتش همچون درخشش صاعقه‌ای از مقابل چشمانم گذشتند.

«نیکولاس والدیویا، رئیس‌جمهور خواهی شد.»

دچار سرگیجه شدم، گویا بر لبه صخره‌ای قرار داشتم و بازتاب خودم را در چهره پیرمرد می‌دیدم. آیا پایان من هم نشستن در کافه‌ای در وارکروز خواهد بود؟ در حالی‌که دومینو بازی می‌کنم و طوطی یاوه‌گوی وقت‌نشناسی روی جامه گشادم نشسته؟

آن تصویر موجب شد در هوای سوزان خلیج مکزیک عرق سردی روی بدنم بنشیند. پیرمرد بار دیگر مرا به واقعیت برگرداند.

«فکر می‌کنید نمی‌دانستم در صورت رئیس‌جمهورشدن با چه کسانی قرار است سروکار داشته باشم؟ آقای والدیویا، لعنت به آن‌ها. تنها راه درمان آدم‌های گوژپشت مردن است و در عرصه سیاست نیز گروه کثیری از آن‌ها وجود دارند، با قامتی خمیده که حتی مرگ علاجشان نیست.»

احساس ناآرامی می‌کردم. پشتم را خاراندم. طنین صدای پیرمرد چنان پر ابهت،‌ محزون و مرگ‌بار بود که قادر به تحملش نبودم.

ادامه داد: «از نظر من سیاست‌مدار باید همچون خلبان ژاپنی باشد؛ مسلح، اما بدون چتر نجات.»

یکی از حرکات نامعمول بازیگران سینما از فیلم‌های قدیمی تایرون‌پاور را انجام داد.

این‌کتاب با ۴۸۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۳۰ هزار تومان منتشر شده و به‌زودی راهی کتابفروشی‌ها می‌شود.

کد خبر 5616542

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha