۱۱ اسفند ۱۴۰۱، ۱۵:۱۳

ملاصالحی مطرح کرد؛

تمامیت ارضی کشور در اندیشه‌ سیاسی جواد طباطبایی جایگاهی ویژه داشت

تمامیت ارضی کشور در اندیشه‌ سیاسی جواد طباطبایی جایگاهی ویژه داشت

سیدجواد طباطبایی جایگاه و موقعیت ایران را در ترازوی تاریخ در مقیاسی جهانی می‌سنجید. همبستگی ایرانیان و تمامیت ارضی کشور در ذیل میراث مشترک چندین هزار ساله در اندیشه او جایگاهی ویژه داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، حکمت‌الله ملاصالحی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و از نظریه پردازان دو حوزه «فلسفه باستان شناسی» و «باستان شناسی دین در ایران» به مناسبت درگذشت شادروان سید جواد طباطبایی، پیام تسلیتی را به شرح زیر به مرحله نگارش درآورد.

مشروح این پیام در ادامه می‌آید:

إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

اطلاع یافتیم؛ اندیشمند توانا و فیلسوف دانای میهن ما سید بزرگوار جواد طباطبایی روزی که گذشت در لس آنجلس دار فانی را وداع گفتند. رحمت و مغفرت حق بر ایشان باد! عمر با عزّت و صحت خاندان بزرگ و خویشان و دوستان استاد فقید ما افزون!

استاد فقید میهن ما سید گرانقدر آقای دکتر طباطبایی شانه به شانه توشه و تجهیز تفکر و تعقل و تأملات فلسفی‌شان، با دست و دامنی پر از پرسش‌های ریز و درشت تاریخی و فلسفی، تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی را ژرف می‌کاویدند و در ترازوی نقدها و سنجشگری‌های دادورانه درباره‌اش داوری می‌کردند. بی اغراق ایشان تمام قامت، اندیشمند و فیلسوفی تاریخ شناس و ایران شناسی توانا و دانا و تاریخ فهم بودند.

در روزگار جدید، فکر و عقل و فهم فلسفی با آگاهی و فهم تاریخی، سخت و ستبر درهم تنیده است. این درهم تنیدگی فکر و عقل و فهم فلسفی و فلسفه با تاریخ و آگاهی و فهم تاریخی به تصادف و به ناگاه در روزگار ما اتفاق نیفتاده است. سده‌های نوزائی (رنسانس) و روشنگری اروپاییان در قاره و منطقه غربی تاریخ این چنین افق گشود و این چنین در مقیاسی سیاره‌ای در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری ما دامن گسترد. در آن سده‌های منقلب و متحول مورخان جامع الاطراف شانه به شانه فیلسوفان می‌سائیدند. «کلاسیسیست» های جامع الاطراف هم مورخ بودند هم ادیب هم فیلسوف. آن‌ها در قیامتی از بازخوانی‌های تاریخی و فکری و فلسفی طرح عالم و آدمی نو را در انداختند.

بی اغراق، تمدن دوره جدید از تاریخی‌ترین همه تمدن‌ها در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می‌گذرانیم. استاد فقید ما آقای طباطبایی به این نکته توجه و تفطّن عمیق داشتند. جایگاه و موقعیت ایران را در ترازوی تاریخ در مقیاسی جهانی محک می‌زدند و می‌سنجیدند و می‌فهمیدند. ویژگی‌های جامعه و جهان ایرانی را از سر ذوق روایت نمی‌کردند. از سر ذوق وصف نمی‌کردند. سرمایه عمر خویش را به پایش هزینه کرده بودند و به پایش ریخته بودند. از بسیاری از مورخان و باستان شناسان و آموزگاران تاریخ و فلسفه میهن ما هم فهمی عمیق‌تر هم معرفت و منظری تاریخی‌تر هم فکری و عقلی و فهمی فلسفی‌تر از جامعه و جهانی ایرانی داشتند. به زوال و انحطاط تاریخی که با آن دست در گریبان هستیم؛ توجه عمیق داشتند و عمیق آن را می‌فهمیدند. ایران در اندیشه و در نگاه ایشان یک جهان تاریخ یک جهان مواریث فرهنگی و مدنی و معنوی و یک جهان حکمت و فکر و فلسفه و عرفان و اشراق و دیانت و معنویت و هنر و ادب و اخلاق و ذوق و زیبایی و گنجینه‌ای عظیم از میراث معماری بود. جهانی رنگارنگ، غنی و پرمایه. کثرتی واقعی و پیوسته در وحدت و وحدتی ستبر در کثرت و رنگارنگی. جهانی متفاوت با اوصاف و اطوار خاص خود.

ایران در ذیل مفهوم «ملت» در اندیشه ایشان جعل دوره جدید نبوده است. برآمده از درون تحولات دوره جدید هم نبوده است. مصداقش بیش از دو هزاره و نیم مسبوق به سابقه تاریخی است. میراث مشترک ایرانیان برای ایشان لقلقه زبان نبود. از سر ذوق در وصف چنین میراثی سخن نمی‌گفتند. عمیق می‌دانستند و عمیق می‌فهمیدند درباره چه اقلیم و عالمی غنی و پرمایه سخن می‌گویند. شأن و جایگاه و منزلت زبان فارسی و کارنامه درخشان آن را عمیق و وثیق هم می‌فهمیدند هم با آن زندگی می‌کردند. در مزرعه‌های رنگارنگ آن، نیکو قلم می‌زدند و استوار و سختکوش گام برمی‌گرفتند و ره می‌سپردند. بزرگان شعر و ادب فارسی در جان ایشان آشیانه داشتند. نگران ایران بودند. ایران چونان ایرانشهر در اندیشه ایشان جایگاه ویژه داشت.

همبستگی و وحدت ملی ایرانیان و تمامیت ارضی کشور در ذیل میراث مشترک چندین هزار ساله ایرانیان در اندیشه ایشان در فلسفه سیاسی ایشان جایگاه ویژه داشت. اینها همه به مذاق ایران گریزان و ایران ستیزان و ایران ناشناسان و ایران نفهمان نه تنها خوش نمی‌آمد که تلخ می‌آمد و تلخ احساس می‌شد. دوره جدید از خطرخیز و شعله‌بیزترین همه روزگاران در تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری است که از سر می‌گذرانیم. فیلسوفان ژرف بین و مورخان ژرف کاو خطرها را می‌بینند؛ مخاطرات پیش رو را رصد می‌کنند؛ ذهن و فکر و عقل و علم و فهم ما را به چالش‌ها و مخاطرات پیشارو حساس و هشیار می‌کنند. به دیدن سطح و سر و صدر رخدادها و تحولات بسنده نمی‌کنند، وارد لایه‌های درونی و ذیل رخدادها و تحولات و چالش‌ها و مخاطرات می‌شوند. به تدبیر می‌اندیشند و راه می‌گشایند و ذهن و فکر و عقل و علم و عمل ما را به چاره و تدبیر مخاطرات حساس و هشیار می‌کنند. این چنین استاد فقید فکر و فلسفه میهن ما اندیشیدند و این چنین زیستند و این چنین قلم زدند و این چنین میراثی غنی و پرمایه از فکر و فرهنگ از خود بجای نهادند.

روانشان شاد و نام بلندشان گرامی باد!
۱۴۰۱/۱۲/۱۰ هجری خورشیدی

کد خبر 5723189

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha