۱۲ آذر ۱۴۰۲، ۱۳:۳۳

گفت‌وگوی «مجله مهر» با امیر فتاحی؛/۲

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

او که هم فرمانده است و هم فرمانده دارد، می‌گوید: «گاهی، افراد فقط به خاطر فرمانده دوام می‌آورند! باید دید فرمانده یا مدیر در گذشته چه کاری برای افرادش کرده که به خاطر او پای کار می‌ایستند.»

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله: یکی از هم‌رزم‌های فرمانده که بسیار جوان است، سه نفر از خانواده‌اش را در مدت مأموریت از دست می‌دهد. پدربزرگ، عمو و خواهرش که دوقلو باردار بوده… جوان که برای خواهرزاده‌ها سوغاتی و هدیه خریده بود، ‬خودش را به در و دیوار می‌کوبد و فرسنگ‌ها دور از خانه، روی آب‌های بی‌انتها با سه داغی که به دل دارد باید دو ماه دیگر باقی مانده را روی ناو باشد.

ماه‌ها از آن روز می‌گذرد و فرمانده هنوز هم لحظات تلخ آن جوان را فراموش نکرده است. او فراموش نکرده سر پا نگه داشتن و حفظ روحیه همرزم داغ‌دیده‌اش چقدر کار سختی بود. امیر «فرهاد فتاحی» به مدت هشت ماه مسوولیت ناوگروه ۸۶ را بر عهده داشت و باید روزهای متوالی افراد تیم را مدیریت می‌کرد، اما این مدیریت فقط به مسائل فنی و نظامی محدود نبود. او باید از لحاظ روحی نیز تیم را پشتیبانی می‌کرد.

دریادار دوم فتاحی، فرمانده ناوگروه ۸۶ معتقد است که گاهی، ادامه دادن کار دشواری است و این فرمانده یا مدیر است که می‌تواند افراد را پا بر جا نگه دارد؛ بستگی دارد چگونه روی آنها تأثیر بگذارد، چقدر برای رفع مشکلات‌شان تلاش کرده باشد تا روزی آنها نیز فقط به خاطر فرمانده‌شان بایستند و ادامه دهند.

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

... روان‌شناس همراه خود برده بودیم؛ اما شرایط این جوان خیلی سخت‌تر از این حرف‌ها بود. سعی کردیم شرایطی فراهم کنیم که او عزاداری کند. برای عزیزان او مراسم ختم گرفتیم. البته هر عزیزی که عضوی از بستگانش فوت می‌کرد، مراسم ختم روی ناو برگزار می‌شد اما برای عزیزان این جوان به شکل ویژه‌تری مراسم گرفتیم.

ادامه دادن در این شرایط کار خیلی است…

گاهی هم افراد به خاطر فرمانده کار می‌کنند و دوام می‌آورند! چرا؟ چون این تأثیرگذاری با کاری که در گذشته توسط فرمانده برای مجموعه انجام شده به وجود می‌آید. باید دید فرمانده در گذشته چه کاری برای افرادش کرده که به خاطر او پای کار می‌ایستند. ببینید! شروع به کار می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد اما میان راه قضیه فرق می‌کند؛ اما ادامه دادن فرق می‌کند. بعضاً پیش می‌آمد که افراد خسته می‌شدند. حرف هشت ماه دریانوردی است! چیز کمی نیست. مثلاً در نظر بگیرید، از جاکارتا تا برزیل ۱۱۴ روز در راه بودیم، بدون پهلوگیری روی دریای طوفانی! قسم می‌خورم اقیانوس آرام دائماً خراب بود، اسمش آرام است ولی هیچوقت آرام نبود. مدام در تلاطم و چالش بودیم… در چنین شرایطی باید تیم را سرحال نگه می‌داشتیم. در جمع عزیزان حاضر می‌شدیم و با آنها ارتباط می‌گرفتیم.

روزانه مراسم‌هایی مثل نماز جماعت برگزار می‌شد و همراه با افسران و ارشدها بین بچه‌ها بودیم. همین‌ها خیلی تأثیر می‌گذاشت و شاید به همین دلایل عزیزان از خستگی حرف نمی‌زدند.

گاهی هم افراد و نفرات به خاطر فرمانده کار می‌کنند و دوام می‌آورند! چرا؟ چون این تأثیرگذاری با کاری که در گذشته توسط فرمانده برای مجموعه انجام شده به وجود می‌آید. باید دید فرمانده و مدیر در گذشته چه کاری برای افرادش کرده که به خاطر او پای کار می‌ایستند. این موضوعی است که در حوزه‌های کاری مختلف وجود دارد.

باید دید اگر در ساحل، افراد مشکل یا درخواستی داشتند، فرمانده چقدر به نیروی خود کمک کرده و دنبال رفع گرفتاری‌هایشان بوده است. من به این موضوع اعتقاد دارم! اگر فرمانده در ساحل برای بچه‌ها بدود و کار کند، بچه‌ها هم در شرایط حساس کمک‌دست فرمانده می‌شوند و نمی‌گذارند لنگ بماند.

گاهی باید به خاطر فرمانده ایستاد و ادامه داد و در حوزه کاری ما، دیده‌ام که بعضی اوقات بچه‌ها واقعاً به خاطر فرمانده پای کار می‌ایستند.

به موج‌های سخت اقیانوس آرام اشاره کردید؛ با چه طوفان‌هایی روبرو شدید؟

اقیانوس آرام بسیار بزرگ است و همیشه طوفان دارد. هیچ‌وقت نمی‌توانید بگویید اقیانوس آرام، آرام است. یک اصطلاحی داریم به اسم «موج مُرده»؛ مثلاً فکر کنید یک طوفانی ۲۰۰ مایل دورتر از شما شکل گرفته باشد و موجش به شما رسیده است. این موج سنگین‌تر از موج‌های معمولی است و اقیانوس آرام به خاطر همین موج‌های مُرده هیچوقت آرام نیست.

در طول مسیر به سه طوفان برخوردیم که خدا را شکر توانستیم از آنها عبور کنیم. البته یک نرم‌افزار پیش‌بینی هوا داشتیم و ده روز زودتر از اینکه طوفان به ما برسد از تهران خبردار می‌شدیم و مسیرمان را به سمت خارج از طوفان ادامه می‌دادیم؛ با تمام این تدابیر، ۷۵ روزی که در اقیانوس آرام دریانوردی کردیم، هرچیزی را دیدیم و تجربه کردیم.

آرام، میدان بسیار خوبی بود برای اینکه یک کالای ایرانی مثل ناوشکن دنا آزموده شود. هرجایی نمی‌توانستیم این شرایط و دریا را فراهم کنیم. دریا از نظر خرابی از ۱ تا ۱۲ شماره گذاری می‌شود که هر کدام از این سطح‌ها، تعریف دارد. خرابی سطح ۱۰ دریا را نمی‌شود در خلیج عدن و دریای سرخ دید. در این آب‌های خلیج عدن و دریای سرخ نمی‌توانستیم ناوشکن را بسنجیم و درباره‌اش به اطمینان برسیم؛ اما حالا خوب می‌دانیم چقدر توانایی دارد چراکه در سطح خرابی ۹ و ۱۰ هم تست شد و دیدیم که می‌تواند دوام بیاورد.

دوام آوردن یعنی واژگون نشد، نشکست، بدنه ناو تکه‌پاره نشد، موتورش خاموش نشد. البته همه افراد پای کار ایستادند.

جایی نبود که نگرانی‌تان در برابر امواج جدی شود؟

گفت: «نگران نباش! خدمت حضرت آقا بودم، ایشان به شما اعتماد و اعتقاد دارند، خیلی خوش‌بین هستند و برای‌تان دعا می‌کنند. مطمئن باش از این طوفان هم عبور می‌کنید. طوفان‌های سختی را دیدیم؛ اگر عکس‌های رعد و برق‌هایی که ما روی دریا دیدیم را ببینید، باور نمی‌کنید که واقعی باشند! رعد و برق‌ها و طوفان طوری بود که انگار با پتک به بدنه ناو می‌کوبیدند. صدای خیلی عجیبی ایجاد می‌کرد و نگران‌کننده بود. شخصاً نگران بودم جوش‌های ناوگان نتوانند دوام بیاورند و در اثر موج‌ها بشکند. بالاخره وقتی دو ورق آهن را به هم جوش می‌دهیم، تا حد مشخصی فشار را تحمل می‌کند.

نمی‌دانم فیلمی که موج‌های سنگین به ناوشکن می‌خورد را دیده‌اید یا نه؛ ولی آنجا وضعیت دریا خیلی خراب شد و بچه‌ها نگران بودند. همان شب امیر ایرانی با ما تماس گرفت و من گفتم: «دریا خیلی خراب است و بچه‌ها و من نگران هستیم. نمی‌دانم ناو دوام بیاورد یا نه…» امیر ایرانی در جوابم گفت: «نگران نباش! خدمت حضرت آقا بودم، ایشان به شما اعتماد و اعتقاد دارند، خیلی خوش‌بین هستند و برای‌تان دعا می‌کنند. مطمئن باش از این طوفان هم عبور می‌کنید و مشکلی برایتان پیش نمی‌آید. شما کارتان را انجام بدهید و بدانید دعای همه ما با شماست.»

همین باعث دلگرمی ما شد. همانطور که گفتم فرمانده می‌تواند نیروی خود را سر پا نگه دارد. خدا را شکر به سلامت از آن شرایط عبور کردیم و خودمان و دنیا درباره صنایع کشتی‌سازی ایران به اطمینان رسیدیم. به خدا قسم، ساختن چیزی که ۸ ماه در دریا باشد و موتورش بدون وقفه کار کند خیلی زحمت و دردسر دارد و توان زیادی می‌طلبد.

دستاورد این مأموریت را چه می‌دانید؟ این پای کار ایستادن و ادامه دادن چه فرجامی داشت؟

یکی از بزرگترین دستاوردهای مأموریت این است که تا مدتی قبل، این سوال مطرح بود که واقعاً نیروی دریایی می‌تواند به آب‌های دوردست جهان برود؟ می‌تواند ۸ ماه روی دریا دوام بیاورد؟ مشکلی پیش نمی‌آید؟ افراد مریض نمی‌شوند؟ اما ثابت کردیم که بله! می‌شود موفقیت‌آمیز این کار را انجام داد و این توانایی در مملکت ما وجود دارد.

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

بالاخره مأموریت ناوگروه ۸۶، دور از انتظار بود و همانطور که گفتید نگرانی درباره آن زیاد بود. اما خودتان چطور؟ چه چیزی نگران‌تان می‌کرد؟

یکی از مواردی که خیلی دغدغه آن را داشتم این بود که عمر طبیعی یک انسان تمام شود. آن موقع باید چه کنم؟ اگرچه برای این موضوع تدبیر کرده بودیم و یک یخچال به عنوان سردخانه برده بودیم تا اگر چنین اتفاقی افتاد، بتوانیم جنازه فرد را تا زمان بازگشت نگه داریم، ولی فکرش را بکنید! اگر کسی در این ناو گروه به طور طبیعی عمرش تمام می‌شد، باید روحیه بقیه را چه می‌کردم؟ این موضوع خیلی من را نگران می‌کرد.

سردخانه‌ای روی آب! پس فکر همه جا را کرده بودید!

بله. یک سال قبل از اینکه به مأموریت اعزام شویم در حوزه‌های مختلف فکر و تحقیق کردیم. کارگروه‌های مختلفی در بخش‌های خواربار، فنی، حقوق دریانوردی و حقوق بین‌الملل تشکیل شد. این کارگروه در دانشگاه دریایی امام خمینی نوشهر صورت گرفت و مسیر به صورت کامل پایش شد. قوانین بین‌المللی و داخلی کشورهای مختلف را رصد شده بود و استادانی به بندرعباس آمدند و کسانی که وظیفه هدایت کشتی را برعهده داشتند سر کلاس این استادان نشاندیم.

البته به شکل کلی با قوانین آشنایی داشتیم. تمام کشورهایی که در کنار اقیانوس هند هستند را رفته بودم و تجربیاتی درباره قوانین آنجا داشتم؛ اما ریزه‌کاری‌ها و به‌روز شدن‌هایی نیاز بود.

مورد حساسی از نظر بین‌المللی پیش آمد؟

موردی بود که هواپیمای فرانسه ما را رؤیت کرد و کار به سفارت و نامه‌بازی رسید و داستان درست شد! اما بر اساس کتاب‌های قانونی که با آنها آشنا بودیم و همراه خودمان برده بودیم هیچ خطایی نکرده بودیم و آنها هم نتوانستند چیزی را ثابت کنند.

احیاناً کشورهایی سعی نکردند مانع‌تراشی یا مشکل‌سازی کنند؟

می‌دانید که… در طول مسیر دریانوردی، وقتی به میانه آب‌های آرام رسیدیم و به تنگه ماژلان نزدیک شدیم، ناوگروه را تحریم کردند! چرا؟ چون حساب کتاب کرده بودند که «ناو ایرانی نزدیک چهار ماه دریانوردی کرده و قطعاً نیاز به پشتیبانی دارد، حالا اگر نگذاریم پشتیبانی شود در دریا خواهند مُرد!» ولی گمان نکرده بودند فکر همه اینها را کرده بودیم. حتی شرایطی را در نظر گرفته بودیم که شاید در طول هشت ماه در هیچ بندری پهلو نگیریم بنابراین از نظر نفرات و تجهیزات در این باره آماده بودیم. در این مدت هشت ماه، یک کیلو گوشت یا مرغ نخریدم. حتی قطعه فنی تهیه نکردیم. واقعاً یک ناوگروه خود اتکا بودیم و بدون وابستگی، مأموریت خودمان را انجام دادیم!

به واسطه تجربیاتی که از سال ۸۸ در خلیج عدن و دریای سرخ به دست آوردیم، توانستیم این کار بزرگ را انجام دهیم. هنوز برای خیلی‌ها ابهام دارد که ما چگونه این کار را کردیم و از پس آن برآمدیم؛ چون اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس دریاهای خشن و مواجی هستند و به راحتی نمی‌شود یگان را پشتیبانی کرد.

حتماً می‌دانید، ناوبندر مکران آمده بود تا دنا را پشتیبانی لجستیکی کند؛ یعنی آب، سوخت، خواربار و تعمیرات را انجام بدهد و مهیا کند. دنا، یگان رزمی است که قابلیت رزم سطح، زیر سطح و هوایی دارد. مکران یگان پشتیبانی است و یگان‌های پشتیبانی خیلی آسیب‌پذیر هستند و نمی‌توانند زیاد دفاع کنند. مثلاً وقتی یک ناو هواپیمابر آمریکایی حرکت می‌کند ۴ یا ۵ ناوشکن همیشه همراهش هستند، چرا؟ چون ناو هواپیمابر قابلیت دفاع ندارد و فقط می‌تواند پشتیبانی کند.

عملیات ناوگروه ۸۶ بازتاب گسترده‌ای در سطح ملی داشت؛ اما در سطح بین‌المللی چطور؟ چقدر دیده شد؟

یک فرمانده نیروی دریایی به من گفت: «فکر نمی‌کردم آنقدر شجاع باشید که بتوانید از عرض اقیانوس آرام عبور کنید و به اینجا بیایید؛ ما که برای این منطقه هستیم به سختی اینجا دریانوردی می‌کنیم». این ناوگروه خیلی بیشتر از آنکه فکرش را بکنید، دیده شد و برای کشور افتخار آورد. مصداق‌های زیادی دارد اما برای مثال می‌گویم، رئیس عملیات نیروی دریایی شیلی به سفیر ایران می‌گوید: «من نیروی دریایی ایران را نمی‌شناختم، نیروی دریایی ایران بسیار حرفه‌ای است.» ما که صحبتی با آنها نکرده بودیم؛ اما آنها دریانوردی ما در سواحل شیلی را رصد کرده بودند.

وقتی می‌خواستیم وارد تنگه ماژلان شویم با سفیر ایران در شیلی تماس گرفتم تا موقعیت را اعلام کنم و بگویم در حال ورود به آب‌های شیلی هستیم، چون لازم بود اجازه بگیریم و هماهنگی انجام شود. سفیر در پاسخ به من گفت: «اصلاً لازم نیست بگویید کجایید! شیلی‌ها یک هفته است شما را زیر نظر دارند که شما کجایید و چه می‌کنید!»

زمانی که در اندونزی پهلو گرفتیم حدود ۳۰ خبرگزاری درخواست مصاحبه کردند. حدود ۲۲ خبرنگار وارد ناوشکن دنا شدند و مصاحبه مطبوعاتی انجام دادند. در برزیل هم خیلی مشتاق بودند این برنامه اتفاق بیفتد ولی به دلیل برخی ملاحظات این کار انجام نشد. وقتی به برزیل رسیدیم جشن خیلی خوبی با نظامیان برزیلی گرفتیم. یک فرمانده نیروی دریایی به من گفت: «فکر نمی‌کردم آنقدر شجاع باشید که بتوانید از عرض اقیانوس آرام عبور کنید و به اینجا بیایید؛ ما که برای این منطقه هستیم به سختی اینجا دریانوردی می‌کنیم». در یکی از کشورهایی که پهلو گرفته بودیم یکی از نظامیان آنها گفت: «پهپاد آمریکایی در کشور ما ۴ ساعت می‌چرخد و همه چیز را می‌بیند ولی هیچکس نمی‌گوید این پهپاد اینجا چه کار می‌کند؛ اما دقیقاً روز بعد پهپاد آمریکایی به آب‌های شما می‌آید و شما آن را سرنگون می‌کنید!»

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

از این موارد زیاد بود. چند سال پیش تلویزیون آمریکا تصاویری نشان داد مبنی بر اینکه میان بندرعباس تا قاره آمریکا از عرض اقیانوس اطلس ۹۵۰۰ مایل فاصله است و نیروی دریایی آمریکا نمی‌تواند از این مسیر برود؛ اما ناوگروه ۸۶ نه تنها از عرض اقیانوس اطلس گذشت بلکه از طولانی‌ترین مسیر آن رد شد و چنین دستاوردی تأثیر زیادی دارد.

چرا آمریکا ناوهای خود را به نقاط مختلف می‌فرستد؟ برای آنکه غیرمستقیم کشوری را تحت فشار قرار دهد و منافع خود را مهیا کند. یک اصطلاحی در دیپلماتیک و دیپلماسی داریم به نام «دیپلماسی ناوچه توپ‌دار» و این حضور باعث می‌شود به صورت غیرمستقیم، تفکر کشور به سمت منافع شما بیاید. ناوگروه ۸۶ هم حضور مسلح داشت؛ ناوشکنی که رزم سطح، زیر سطح و هوا را داشت و تماماً ساخت ایران بود. همه اینها خیلی با ارزش است و خیلی بازدارندگی می‌آورد.

چه زمانی به این سطح از توانایی در نیروی دریایی رسیدیم که این کار بزرگ را رقم بزنیم؟

شاید پنج سال پیش هم نیروی دریایی می‌توانست این عملیات را انجام دهد ولی هر کسی سراغ انجام چنین کاری نمی‌رود. خیلی‌ها موافق این مأموریت نبودند؛ می‌گفتند نمی‌توانید! اما امیر ایرانی که ناو و دریا را می‌شناخت این موضوع را پیگیری کرد؛ تنها و محکم روی این مأموریت ایستاد و مسوولیت‌های آن را پذیرفت و گفت: «می‌شود و قابل انجام است.»

شاید کسی به اندازه امیر به انجام موفقیت‌آمیز این مأموریت اعتقاد نداشت اما در نهایت وقتی مقام معظم رهبری دستور دادند، حجت بر همه تمام شد. تا قبل از این دستور، خیلی‌ها می‌گفتند قابل انجام نیست و مخالفت می‌کردند ولی کم‌کم شرایط تغییر کرد.

رهبری توجه ویژه‌ای به این مأموریت نشان داده‌اند…

بله؛ امیر ایرانی همیشه یادآوری می‌کرد که حضرت آقا پیگیر شما هستند و تماس می‌گیرند و شما را رصد می‌کنند.

قبل از پایان گفت و گو بهتر است درباره دیدار رهبری هم بگویید.

بچه‌ها می‌گفتند ممکن است بعد از مأموریت فرصتی پیش بیایید حضرت آقا را ببینیم؟ می‌گفتم ان‌شاءالله که بشود! ولی فکر نمی‌کردم ایشان همه را فرا بخوانند. سال ۸۸ که نیروی دریایی یک باره دو هزار مایل آن طرف‌تر رفت و در آب‌های عدن و سرخ حضور پیدا کرد، خیلی‌ها فکر نمی‌کردند که این کار شدنی باشد. آن موقع رهبر معظم انقلاب اجازه می‌دادند فرماندهان برای دیدار خدمت ایشان برسند؛ فقط فرمانده ناو و یکی دو نفر از پرسنل. وقتی دریا بودیم بچه‌ها سعی می‌کردند کار خاصی انجام دهند تا حضرت آقا آنها را بخوانند.

این مأموریت همه می‌دانستیم کار بزرگی در حال انجام است. بچه‌ها می‌گفتند ممکن است بعد از مأموریت فرصتی پیش بیایید حضرت آقا را ببینیم؟ می‌گفتم ان‌شاءالله که بشود! ولی فکر نمی‌کردم ایشان همه را فرا بخوانند و بپذیرند. خدا را شکر یکی از بهترین اتفاق‌ها برای نیروی دریایی همین شرف‌یابی به حضور ایشان بود.

گاهی فقط به خاطر فرمانده باید ایستاد!

دیداری به یاد ماندنی بود؛ به ویژه اینکه خانواده‌ها نیز حضور داشتند…

بله. می‌خواهم تقدیر و تشکری ویژه از خانواده‌های همرزم‌هایم داشته باشم. الحق و الانصاف آنها بسیار ایثار و فداکاری کردند. اگر صبر و تحمل این عزیزان نبود قطعاً نمی‌توانستیم این مأموریت را به خوبی انجام دهیم و دچار چالش می‌شدیم. صبر آنها برای ما خیلی با ارزش است. اینکه حضرت آقا تشخیص دادند همه خانواده‌ها بیایند به خاطر کار بزرگی بود که آنها در قبال ما کردند و در ابتدای فرمایشات‌شان نیز از خانواده‌ها تشکر کردند.

حرفی از قلم افتاده؟

می‌خواهم این را بگویم که موفقیت ناوگروه ۸۶ واقعاً نشان داد حرکت در خط ولایت، موفقیت و سربلندی به همراه دارد. در خط ولایت بودنِ بچه‌ها، باعث شد این مأموریت به بهترین شکل رقم بخورد و همه مردم ایران از آن استقبال کنند. ۲۹ استان از کشور در این مأموریت حضور داشتند و به نوعی کل ایران این مأموریت را انجام دادند و افتخار آفریدند. با این نقل قول از فرمانده امیر ایرانی صحبت‌هایم را تمام می‌کنم: «مغرور نشویم؛ غفلت نکنیم و ان‌شاالله کارهای بزرگ‌تری انجام بدهیم.»

کد خبر 5955652

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha