پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۴ خرداد ۱۳۹۱، ۱۲:۳۹

نورالدین عافی:

خانواده های ایثارگران با جان و مال در راه خدا جهاد کردند

خانواده های ایثارگران با جان و مال در راه خدا جهاد کردند

تبریز - خبرگزاری مهر: راوی کتاب " نورالدین پسر ایران" در بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس و حضور خود در جبهه گفت: خانواده های ایثارگران با جان و مال خود در راه خدا جهاد کردند.

به گزارش خبرنگار مهر ، سید نورالدین عافی شامگاه چهارشنبه در آیین تجلیل از پدید آورندگان کتاب " نورالدین پسر ایران" در محل تالار وحدت دانشگاه تبریز با بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: مادر عزیزم که زحمات زیادی برای من کشید برای ملاقات من در بیمارستان هر روز راه روستای خلجان در پنج کیلومتری تبریز تا این شهر را می پیمود و این امر هزینه زیادی روی دستش می گذاشت.

وی ادامه داد: از این رو مجبور شد تا گوشواره های طلای خودش را بفروشد تا مخارج ایاب و ذهاب خود و هزینه های درمان مرا در بیمارستان تامین کند و البته پدر بزرگوارم که به خاطر یک دندگی های من خیلی اذیت شدند به ویژه آنکه یک برادر من هم در جبهه شهید شده بود و مطمئنم که با هر بار اعزامم به جبهه دل این دو عزیزم موقع حضور من در جبهه آشوب می شد.

عافی با نقل خاطره ای از ایام ازدواجش گفت: پس از برگشتن از جبهه و عملیات رمضان قصد کردم تا ازدواج کنم و در این بین با همسرم خانم اشرفی صحبت کردیم و بساط عروسی فراهم شد. اما من به فاصله دو روز پس از ازدواج راهی جبهه شدم و در این مدت چون فقط یک بار همسرم را دیده بودم تصویری از چهره وی در ذهن نداشتم.

کد خبر 1610699

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha