۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱

سعیدی‌راد در گفتگو با مهر:

جوایز ادبی سلیقه‌ای‌اند، اما بودنشان بهتر از نبودنشان است

جوایز ادبی سلیقه‌ای‌اند، اما بودنشان بهتر از نبودنشان است

عبدالرحیم سعیدی‌راد معتقد است، بودن جوایز ادبی بهتر از نبودنشان است، اما ای کاش نهادی مانند وزارت ارشاد سر و سامانی به این جوایز می‌داد.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: عبدالرحیم سعیدی‌راد در سال 1346 در دزفول متولد شده است. این شاعر جنوبی چند سالی است که در تهران زندگی می‌کند. تحصیلات دانشگاهی را تا مقطع کارشناسی ارشد رشته زراعت ادامه داده و ادبیات را به عنوان علاقه اصلی زندگی‌اش دنبال کرده است. «گردان شهر آيينه» شامل خاطرات يكی از آزادگان جنگ، کتاب شعر «گزيده ادبيات معاصرمعاصر شماره 77» ، گردآوری مجموعه شعر شاعران فلسطینی با عنوان «فانوس‌های سنگی» و مجموعه شعر «من راضيم به اين همه دوری» برخی از آثاری هستند که وی در کارنامه دارد.

مسئولیت صفحه ادب مقاومت روزنامه اطلاعات، نويسندگی، گزارشگری و تهيه كنندگی برنامه‌های ادبی راديو خوزستان و مسئولیت انجمن شعر حوزه هنری خوزستان، از سوابق پیشین او هستند. سعيدی راد هم اکنون در معاونت برنامه‌ريزی و نظارت راهبردی رئيس جمهور مشغول به كار است.

بعد از باران (اشعار آرش بارانپور)، بر بلندای عشق (خاطرات شهید بلندیان)، زخمهای خورشيد (خاطرات شهیدان)، گزيده ادبيات معاصر شماره (شعر)، فانوس‌های سنگی (شعر فلسطین)، من راضيم به اين همه دوری (شعر)، ديگر عرضی ندارم (نثر ادبی)، سه مزار برای يك شهيد (خاطرات روحانی آزاده شهید شریف قنوتی)، ساعت به وقت دلتنگی (شعر)، حق با آفتابگردان‌هاست (نثر)، انعکاس آفتاب (نثر مهدوی)، پنجره هشتم (نثر رضوی)، خورشید در مشت (شعر)، جشن پتو (خاطره طنز جنگ) و انقلاب آیینه‌ها (شعر انقلاب) عنوان همه آثاری است که عبدالرحیم سعیدی‌راد منتشر کرده است.

گپ و گفت کوتاهی با عبدالرحیم سعیدی‌راد داشته‌ایم که در ادامه می‌آید:

* آقای سعیدی‌راد! آیا تا به حال عضو انجمن‌های شعر بوده‌اید؟

قبل از دانشگاه عضو هیچ انجمنی نبودم، ولی با ورودم به دانشگاه در سال 69 انجمن شعر دانشکده کشاورزی را راه‌اندازی کردم و تا سال 74 که اهواز بودم این مسئولیت را داشتم. در همین دوره حدود سه سال مسئول انجمن شعر حوزه هنری اهواز و یک‌سال هم مسئول انجمن شعر بسیج بودم. 

* آیا انجمن شعر می‌تواند کسی را شاعر کند؟

انجمن‌های شعر می‌توانند کسانی را که استعداد شاعری دارند، پرورش و رشد دهند و نکات و تکنیک‌های شاعری را به او آموزش دهند، اما اگر کسی استعداد شاعری نداشته باشد، ممکن است وزن و قافیه را خوب یاد بگیرد، ولی به طور قطع شاعر نمی‌شود.

* به نظر شما فضای مجازی در این سال‌ها در ادبیات نقش سازنده داشته یا مخرب؟

بیشتر سازنده بوده است.

* اهل وب‌نویسی هستید؟ سایت و یا وبلاگی دارید؟

بله می‌نویسم و جزو اولین‌ها در کشور هستم که وبلاگ ادبی دارم؛ با نام شاعرانه!

* وبگردی چطور؟ اهلش هستید؟

بله هستم و به سایت‌ها و وبلاگ‌های ادبی سر می‌زنم.

* چه روزنامه و مجلاتی را مرتب می‌خرید؟

هیچ روزنامه و مجله‌ای نمی‌خرم. در سال‌های خیلی دور می‌‌خریدم، اما آپارتمانم برای نگهداری آن‌ها جا ندارد.

* نظرتان درباره کافه‌نشینی چیست؟

این کار را نکرده‌ام، اما دلم می‌خواهد کافه شعر راه بیندازم و پاتوقی برای شاعران درست کنم.

* به نظرتان در شعر محتوا مهم است یا فرم؟

هر دو. به هر حال مضامین باید در فرم‌ها و اوزان مخصوص به خود ارائه شوند.  هرچه چفت و بست این‌ها محکم‌تر باشد، اثر ارائه شده قوی‌تر خواهد بود.

* شاعران مورد علاقه‌تان چه کسانی هستند؟

قزوه، کاکایی، بهمنی، محمدکاظم کاظمی و زنده‌یادان قیصر امین پور، سیدحسن حسینی و سلمان هراتی.

* در میان نویسندگان جوان به آینده کدام یک امیدوارید؟

بین بچه‌های جوان خوزستان به حسین سنگری و مرتضی آل‌کثیر و میثم خالدیان خیلی امیدوارم و کارشان را دوست دارم. در سطح کشوری هم برقعی، عرفان‌پور، اکبرزاده، خانم مستشار نظامی و خانم افضلی.

نظرتان راجع به جوایز ادبی در کشور چیست؟

جوایز ادبی که هر سال تحت عنوان‌های مختلف داده می‌شوند، خوب‌اند و بستری برای تشویق شاعران خصوصا جوان‌ها به شمار می‌روند، اما باید انتظار داشت که در آن‌ها اعمال سلیقه هم وجود داشته باشد. مثل داوری در فوتبال. داوری هم جزیی از فوتبال است، همچنا‌ن‌که داوری با اعمال سلیقه و گاه توجه به گروهی خاص یا حتی بی‌توجهی به عده‌ای از مسابقه‌های ادبی است. با این حال وجودشان بهتر از نبودنشان است. اما کاش یک‌ نهاد مثلا وزارت ارشاد متولی همه این‌ها می‌شد و سر و سامانی به آن‌ها می‌داد.

* شما با نوشتن زندگی را می‌گذرانید یا این‌که نوشتن شغل دوم شماست؟

با نوشتن که امور نویسنده نمی‌گذرد. نوشتن را شغل نمی‌دانم. در حال حاضر کارمند دولتم.

*  با قلم و کاغذ می‌نویسید یا با کامپیوتر؟

بیشتر با قلم، اما خیلی وقت‌ها هم پیش می‌آید که با کامپیوتر می‌نویسم.

* نظرتان را به طور خلاصه درباره این اسامی بگویید.

علیرضا قزوه؟

روحی ناآرام

محمدعلی بهمنی؟

غزل‌هایش مثل مخمل‌اند.

یوسفعلی میرشکاک؟

حکیم زمانه ماست. شاید بشود گفت بهلول قرن ماست.

بهروز یاسمی؟

ایلامی است و به گردن خوزستانی‌ها حق زیادی دارد.

قیصر امین پور؟

تنفس صبحش بی‌نظیر است.

بهزاد خواجات؟

کاش قدر خودش را بداند.

مجید زمانی اصل؟

مرد همیشه محجوب جنوب. دلم برای بوسیدن شانه‌هایش تنگ شده است.

-----------------------------------------

گفتگو از ایوب بهرام

کد خبر 2157680

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha