۲۱ تیر ۱۳۸۶، ۹:۱۲

گزارش مهر از مراسم رونمایی شاهنامه فردوسی: هراسم از پایان عمر و ناتمام ماندن شاهنامه بود

گزارش مهر از مراسم رونمایی شاهنامه فردوسی: هراسم از پایان عمر و ناتمام ماندن شاهنامه بود

مراسم رونمایی شاهنامه فردوسی به تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق عصر سه شنبه با حضور اساتیدی چون علی اشرف صادقی ، محمدرضا شفیعی کدکنی ، هوشنگ ابتهاج ، مصطفی محقق داماد و... در مرکز دایره المعارف اسلامی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای مراسم علی دهباشی - مجری و دبیر مراسم، ویژگی های هشت جلد شاهنامه و بویژه دو جلد آخر آن را که به کوشش خالقی مطلق ، خطیبی و امیدسالار فراهم آمده، برشمرد و گفت: شاهنامه فردوسی رکن استوار هویت تاریخی اقوام ایرانی و زبان فارسی است و این کتاب تاکنون به صور گوناگون چاپ شده است. اما تصحیح دکتر خالقی به دیده برجسته ترین ادبا و محققان بهترین متن فردوسی است. این کتاب نتیجه کوشش چهل ساله اوست و امروز برای فرهنگ فارسی روزی خجسته و به یاد ماندنی است.

در ادامه مراسم ، کاظم موسوی بجنوردی رئیس مرکز دایره المعارف اسلامی گفت: درباره شاهنامه چون پاسدار زبان فارسی است و ما هنوز با زبان حکیم توس صحبت می کنیم، حرف زیاد زده شده است اما خوی ایرانی و عادات و اخلاق ایرانی و نیز روح فتوت و مردانگی ایرانی را حکیم توس به ما آموخته و ملت ایران از این بابت مدیون اوست.

وی اضافه کرد: دانشمندان و ادبای زیادی درباره شاهنامه کار کرده اند اما امروز روز خالقی مطلق است که بعد از چهل سال زحمت ما را مدیون خودش کرده است. او از طرف ملت ایران مورد تحسین قرار می گیرد و مردم از او سپاسگزارند.

موسوی بجنوردی ضمن برشمردن فعالیت های پژوهشی مرکز دایره المعارف اسلامی ادامه داد: ما بخشی به عنوان کانون فردوسی به ریاست خالقی مطلق به وجود آورده ایم که برنامه هایی را در آینده به انجام می رساند. فعلا این کانون وابسته به دایره المعارف است ولی قرار است در آینده مستقل شود. ما هر هشت جلد این کتاب را که شش تای آن در آمریکا قبلا چاپ شده بود در ایران منتشر کرده ایم که به زودی عرضه می شود. این مرکز دایره المعارف جهانی دیگری به نام دانشنامه ایران را هم در دست دارد که سی جلد است و یکی از آنها منتشر شده و دومی در راه است. نوشتن تاریخ جامع ایران ( چهارده جلد ) ، جغرافیایی جامع ( 5 جلد ) و اقوام ایرانی را هم شامل آذربایجان و کردستان و ... شروع کرده ایم.

وی تصریح کرد: امروز روز تجلیل از دکتر خالقی است و این کتاب شایسته جلسات متعددی برای تجلیل است. ما باید از کسانی که جان خود را در راه فرهنگ ایران می گذارند قدردانی کنیم.

سپس دکتر ایرج افشار با اشاره به فعالیت های خالقی مطلق گفت: او عمر خود را روی پژوهش شاهنامه و تاریخ دیرینه همراه با فردوسی گذاشت و امروز گل رنج هایش را در هشت دفتر پیش رو دارد. پس شاهنامه آخرش خوش بوده است که یک ایرانی کاردان آن را روی اسلوب پیش برد و متنی را ارایه کرد که از برجسته ترین چاپ هاست.

وی به نگاه ژرف مصحح به شاهنامه، پایبندی به صداقت اخلاقی ، خضوع شخصی ، پایه های علمی و روش انتقادی و تحلیلی دکتر خالقی اشاره کرد و افزود: از راه های مختلف می توان به متن نزدیک شد. یکی از این راه ها یافتن دست نویس های قدیمی و تصحیح انتقادی و تحقیق درباره متن و بررسی برخی مسائل لغوی و دستوری است. با چنین بررسی هایی می توان به یک اعتبار متن دست نویس متوسط دست یافت. چنین متنی با 90 درصد متن اصلی می خواند.

این نسخه شناس تصریح کرد: صد سال از سرایش شاهنامه و 800 سال از کهن ترین متن آن می گذرد؛ همان نسخه ای که خالقی اساس کار قرار داده است. در این سال ها بیش از چند هزار نسخه از شاهنامه نسخه برداری شده و پس از پیدایش چاپ بیش از صد گونه از آن چاپ شده و هر چاپ در دو سه هزار نسخه تکثیر شده است.

وی ادامه داد: در دوره کتابت ، کاتبان می کوشیدند نسخه صحیحی را اساس کار خود قرار دهند تا جایی که حمدالله مستوفی ادعا کرد 50 نسخه شاهنامه را زیر دست داشته است. طبعا آنها نسخه هایی بود که ما حسرت بودن شان را داریم چرا که نوشته های قرون 6 و 7 بوده. مستوفی متوجه بوده که شاهنامه دستخوش  دست خوردگی و تخلیط و تحریف بوده است؛ حال امروز هشتصد سال بعد از مستوفی ببینید چه دخل و تصرف هایی شده و مصحح چه کوششی باید داشته باشد.

افشار اضافه کرد: شاهنامه همواره از مهم ترین متون مورد توجه مستشرقین بوده است اما چون کار کاملی انجام نشده بود خالقی مطلق بر آن شد تا پیراسته ترین شاهنامه را با وقوف به رموز آن پدیدار کند. او چهل سال وقت خود را وقف این خدمت تاریخی و ملی بر پایه های علمی کرد و اکنون دوره کامل آن در هشت مجلد در دست ماست.

وی به چاپ شاهنامه های مختلف در ایران و غرب اشاره کرد و ادامه داد : در دوره فروغی و تقی زاده ، دولت ایران مراسم هزاره فردوسی را در سال 1313 بر آرامگاه ویران شده او برگزار کرد. در آن زمان شادروان اقبال و نفیسی و مینوی پیشگام شدند تا چاپ مرجعی از آن را ارایه دهند که معتمد فضلا و دانشمندان باشد. این چاپ مرتبت خوبی را به دست آورد. کوشش دیگر تاسیس بنیاد شاهنامه در 1351 توسط مینوی بود. او از آغاز از مشورت شفیعی کدکنی ، تفضلی ، علی رواقی و ... بهره می گرفت. با درگذشت او ، محمد امین ریاحی مدیریت آن را برعهده گرفت و داستان هایی تازه در دوره او منتشر شد. اما با رفتن او ، بنیاد شاهنامه هم رفت تا اینکه دکتر خالقی به پشتوانه علمی خود بر اساس مکتب آلمانی کوشش خود را آغاز کرد.

این محقق و نسخه شناس افزود: او از نسخه های معتبر و اصلی استفاده کرده ، ضمنا به نه نسخه اصلی اعتنا کرده و 39 نسخه را مورد نگرش قرار داده است. خالقی در مقدمه دفتر پنجم ، صادقانه می گوید که بر پایه تجربه جلدهای قبل تغییری در گروه بندی دست نویس ها داشته است. او در همه موارد به طور انتقادی و اجتهادی عمل کرده و به عقیده او خویشاوندی دست نویس ها را نباید فراموش کرد.

دکتر ایرج افشار گفت: او به درستی متذکر آن است که متفاوت بودن اصالت ابیات و روایات باید مطرح شود. ویژگی دیگر کار او نوشتن یادداشت های کوتاه و بلند ناقدانه درباره ابیاتی است که نیاز به توضیح دارد. تاکنون سه جلد یادداشت های او در آمریکا منتشر شده و دو جلد از آن باقی مانده است.

وی در پایان سخنانش تصریح کرد: خالقی مطلق تنها مصحح شاهنامه نیست و با کنجکاوی در تاریخ ایران بیش از 1500 مقاله ادبی و تاریخی نوشته که در مجلات ایران و دانشنامه ایرانیکا چاپ شده است.

در ادامه مراسم دکتر علی اشرف صادقی با اشاره به تصحیح مینوی از شاهنامه مسکو که برداشتی از نسخه انگلیس بوده است ، گفت : این نسخه را باید منحصر به فرد بدانیم چرا که کاتب آن بسیار خوش ذوق بوده و اصل ابیات را تغییر داده و بعضا مصرع هایی ساخته و به جای اصل گذاشته است. بعضی اوقات کلمات را که افتاده ، طوری تغییر داده تا آن را مثل فردوسی نشان دهد. این اشتباه در نسخه لندن هست اما تصحیح خالقی که بر مبنای 15 نسخه ارزیابی شده شاهنامه صورت گرفته ، دارای چند مزیت است.

این استاد ادبیات فارسی با برشمردن مزایای زبانی تصحیح شاهنامه گفت: او در این نسخه بخش های الحاقی و ابیات الحاقی را حذف کرده و علاوه بر پیرایشی که انجام آن لازم بوده ، همخوانی ها و ناهمخوانی های نسخ را هم مشخص کرده است که این برای محققین بی نهایت گرانبهاست. محققان نیاز دارند تا کار یک مصحح را ارزیابی کنند و ببینند چه نوع تصحیحی به دست داده و با نسخه ها چه کار کرده است پس لازم است نسخه بدل ها پیش روی مخاطب باشد و اینجا برای اولین بار 15، 16 نسخه کاملا پیش روی مخاطب قرار گرفته تا مخاطب خود اجتهاد کند و درباره تصحیح داوری کند. البته برخی ابیات باید تغییر کند و ضبطی که در نسخه بدل آمده باید به متن برود. قرار شده در چاپ متن تغییر داده شود و ضبط حاشیه در صفحات متن بیاید. مزیت این چاپ بر چاپ آمریکا در همین قسمت است. او همچنین از منابع جنبی و ترجمه عربی و منابع تاریخی فارسی و پهلوی استفاده کرده است که تا به حال به این اندازه از منابع جنبی استفاده نشده بود.

دکتر صادقی تاکید کرد: با احتساب کار خطیبی و امیدسالار رنجی که بر تصحیح این کتاب رفته بیش از 50 سال است و این یعنی بیش از زمانی که فردوسی برای سرایش آن گذاشته است. هیچ کس تاکنون همت و شجاعت و دقت آن را نداشته که تمام نسخه ها را ارزیابی کند و 15 نسخه را قابل ارزیابی تشخیص دهد اما خالقی همه چیز را کنار گذاشت و تنها به پایان بردن شاهنامه فکر کرد.

وی به نقد منتقدین از کار خالقی اشاره کرد و گفت: با آوازه جلد اول این چاپ، بعضی حاسدان بر آن تاختند و این نسل همیشه بوده که زمانی که کاری بزرگ صورت می گیرد ، برای اینکه آن را بی ارزش جلوه کنند کار را تخریب می کنند. اما این کار با این بادها نلرزید و اساتید نیز نقدها را رد کردند و گفتند که این نسخه مخدوش نیست.

سپس دکتر جلال خالقی مطلق به عنوان سخنران پایانی مراسم ضمن تشکر از بانیان این جشن گفت: مایلم به یک نکته از زندگی تصحیح اشاره کنم. همانطور که گفته شد من ده سال از 1970 تا 1980 درباره بررسی نسخه های شاهنامه کار کردم و نزدیک 50 نسخه را در این مدت بررسی کردم؛ به عبارتی سالی چهار و اندی نسخه. و اگر حجم شاهنامه را در نظر بگیریم مدت زیادی نیست.

وی ادامه داد: وقتی می خواستم کار تصحیح را شروع کنم در این فکر بودم که من تامل را کمی به تعلل گذرانده بودم و شاید یک سال می توانستم در بررسی نسخ شتاب کنم. علتش را هم نمی دانستم اما وقتی کار را شروع کردم ، با موضوعی خاص روبرو شدم. در همان دیباچه شاهنامه، فردوسی شرح می دهد که ابومنصور حاکم توس بزرگان و موبدان صاحب کتاب را از شهرهای مختلف به طوس آورد و شاهنامه ابومنصوری را گرد آورد. بعد فردوسی می فرماید بعد از اینکه کتاب در سال 346 به پایان رسید و شهرت یافت و دفترخوانانی شروع به خواندن آن کردند ، جوانی خواست آن را به شعر درآورد و او کسی نیست جز دقیقی که بعد از سرایش حدود 1000 بیت می میرد و فردوسی در دیباچه اش می آورد که او کار را ناتمام رها کرد و حال خودم می خواهم این کار را انجام دهم.

این محقق و ادیب در ادامه گفت: یک نسخه شاهنامه منثوری در کتابخانه ای در بخارا بوده که باید آن را فراهم می کرده و کاتبی می آورده تا بتواند آن را بنویسد. پس در آن زمان که دستگاه زیراکسی وجود نداشته و امکاناتی هم در میان نبوده ، فردوسی باید وقت و هزینه زیادی صرف می کرد. دیگر اینکه آن روز به کمک پادشاه نیاز بود و بدون یاری و حمایت او امکان این کار وجود نداشت. بنابراین در او این احساس ترس وجود دارد که عمرش مثل دقیقی کفاف ندهد و نتواند آن را تا پایان بسراید و نیز ترسی دیگر که آیا رنجی که در این کار می برد خریدار خواهد داشت؟ این هراس ها در او وجود داشت و من نیز با این ترس ناخود آگاه دست به گریبان بودم که نکند نتوانم و عمرم به پایان تصحیح کتاب نرسد.

خالقی مطلق با بیان اینکه در زمان شروع به کار تصحیح 40 سال داشته، ادامه داد: طبق برنامه ریزی که صورت داده بودم به زمان بسیار زیادی نیاز داشتم. در زمان انقلاب هم وضعیت به گونه ای دیگر بود بنابراین من امیدوارانه خودم شروع به کار کردم و با آشنا شدن با دکتر امیدسالار و خطیبی توانستم آن را به ثمر برسانم. من در این سال ها تقریبا روزی ده ساعت بدون تعطیلی کار می کردم و این کار مداوم خستگی و بیماری و محرومیت با خود می آورد. بزرگترین محرومیتش این بود: در خانواده زیستن و خانواده را ندیدن و بزرگ شدن بچه ها را ندیدن. ولی با همه این احوال این سال ها برای من سال های لذت بود. شاید لذت اصطلاح درستی نباشد ، من در این کار کیف و نشئه می بردم که این کار کیف و نشئه و نوشداروی من بود چون در کار تصحیح از واژه ها و جمله های شاعر در می گذریم و با حرف حرف او سرو کار داریم. گاهی تصور می کنیم با او گفتگو می کنیم، گاه " های " نفس های او را می شنیدم و این گونه بود که من در کنار رنج ها ، لذت می بردم.

وی اضافه کرد: من در این سال ها بود که فهمیدم سال های زندگی مهم نیست بلکه زندگی در سال ها مهم است و این به من دل و جرات و گستاخی می داد که شاید کار را به پایان برسانم و اینک به پایان رسیده است. آرزوی همیشگی من این بود که کتاب روزی در ایران چاپ شود چون این کتاب مال ایرانیان است البته آثار فرهنگی متعلق به همه جهان است و همه جهان از فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا قدردانی می کنند. چون اگرچه به زبان ما نوشته اند ولی متعلق به بشریت است.

این محقق ادبیات فارسی تصریح کرد: با این حال جای خالی آن در ایران بود و من همیشه شرم زده آن را به بعد موکول می کردم و چندان هم میل نداشتم مثل برخی کتاب ها چاپ شود. کتاب کالایی معنوی است و نباید با آن مثل قند و شکر و کالا برخورد کرد. کاری که اغلب ناشران انجام می دهند. این البته شگرد همه ناشران است اما شیوه کتاب را گرفتن در ایران رسم شده و این درست نیست. امروز چاپ کتاب کاملا تجاری شده و من از این قضیه می هراسیدم و همواره دوست داشتم به صورتی دیگر چاپ شود. وقتی دایره المعارف این پیشنهاد را کرد، برای من خبری بشارت گونه بود و من آن را از دل و جان پذیرفتم و صمیمانه از آن سپاسگزارم.

خالقی مطلق گفت: ما هیچ توقعی نداریم ، یک ادای دین کوچک به فردوسی بوده که واگذاشته ایم و توقع دیگری نداریم. به وسع خودمان لذت مان را هم برده ایم و مدیون فردوسی هستیم. امیدوارم این کار مورد نقد قرار گیرد اما منتقد باید کارشناس و منصف و بی طرف باشد. من منتظر نقدهای عالمانه و بی طرفانه اهل فن هستم و آن را با دل و جان می پذیرم. من سعی خود را کرده ام و به قول سعدی " غرض نامی است که از ما باز ماند ".

وی با تاکید بر اینکه همه ایرانیان مدیون فردوسی هستند خاطرنشان کرد: دوست درگذشته ای می گفت اگر فردوسی نبود نمی دانستیم زبان فارسی مستقل بوده و عربی به آن نفوذ کرده و یا از اول زبان عربی بوده که فارسی به آن نفوذ کرده و به ما رسیده است. تاثیر شاهنامه را در آثار سعدی و حافظ هم می توان دید. این اثر ماخذ ادبیات ما است و بزرگ ترین اثر حفظ آداب و رسوم نیاکان و ایرانیت ماست. کسانی که دوستدار ادبیات توده هستند، آن را می ستایند و کسانی هم هستند که آن را از نظر آرایشی و زیبایی می پسندند. 

مصحح شاهنامه تصریح کرد: شاهنامه پر از اخلاقیات است که بزرگان و عرفای ما را تحت تاثیر قرار می دهد و به همین دلیل به او حکیم می گویند. حکمت او ، حکمت عملی و اخلاقی بوده و نه فسلفی و به همین دلیل به او حکیم می گفتند. شاهنامه حماسه معنوی است و سخنانی که در آن می آید و مضمون تمام داستان هایش اخلاقیات است. بنابراین دوستداران آثار اخلاقی هم از خواندن آن پشیمان نمی شوند و کسانی که دنبال ایرانیت هستند می دانند که شاهنامه سراسر سرود مهر ایران است. اگر قرار باشد روزی کتابی به عنوان تاریخچه نوشته شود تا ساخت ملی ما را بنویسد، باید از شاهنامه شروع کرد. این کتاب چشمه درخت ملیت ماست که آب شیرین و گوارا دارد.

وی در پایان گفت: شاهنامه سراسر نصیحت به زمامداران و کسانی است که امور سیاست را بر عهده دارند. در جایی خسروپرویز در پیامی به پسرش شیرویه می گوید که " ایران چو باغی است خرم بهار / شکفته همیشه گل کامگار / پر از نرگس و نار و سیب و بهی / ... " او سفارش می کند که سرنوشت مردم را فدای بلند پروازی ها و آزمندی های خود نکند. و این بیت شاه بیتی است که باید آن را با زر نوشت: " زن و کودک و بوم و ایرانیان / به اندیشه بد منه در میان " وقتی این قطعه را می خواندم چنان تحت تاثیر قرار گرفتم که یک رباعی گفتم: " ایران غم تو چو بر دلم رای کند / کار دم نی نواز با نای کند / هر گوشه تو که اجنبی جای کند / صد گوشه جسم و جان من وای کند "

به گزارش مهر، در خاتمه این مراسم نیز هنرمندی شاهنامه خوان قطعاتی از شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را برای حاضران اجرا کرد.  

کد خبر 516462

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha