خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، فاطمه نعمتی: «پادشاه به من مأموریت داده بود تا یکی از مهمترین مسیرهای دریایی را کشف کنم! اینجا هم که ما ایستادهایم، در میانه مسیری است که من کشف کردهام. من مأموریتم را از رودی در هند شروع کردم. از میان رودهای خروشان بادبان کشیدم و به اقیانوس رسیدم، بعد به مسیرم ادامه دادم تا به اینجا، خلیج فارس رسیدم. این برج هم که میبینی، اسمش خشاب است. میدانستی این هم یکی از اختراعات بزرگ ایرانیان باستان است؟ تا قرنها کشتیها به کمک این برج و آتشِ رویش، مسیر و بنادِر را پیدا میکردند...»
بخشی از متن کتاب «هر کس گم شود میآید اینجا» به ما نشان میدهد که این اثر جدید که بهتازگی وارد بازار نشر کشور شده به چه موضوعی میپردازد. در معرفی این کتاب آمده است که «خواننده وارد سفری خیالانگیز در دل خلیج فارس میشود؛ سفری که در آن دریا فقط یک پسزمینه نیست، بلکه موجودی زنده و آشناست که تاریخ، اسطوره، طبیعت و فرهنگ جنوب ایران را در خود نگه داشته.»
این کتاب، جلد دوم مجموعه «از ایرانزمین» است که با تکیه بر همین جهان زنده خلیج فارس، مخاطب را قدمبهقدم با چهرهها و نشانههای آن آشنا میکند. جلد اول این مجموعه «راز آخرین مهمان» نام دارد. این دو اثر به قلم حمید اباذری و تصویرگری سمانه رهبرنیا از سوی انتشارات مهرک منتشر شدهاند. این آثار به محیط زیست ایران میپردازند و در روایتی داستانیعلمی، اطلاعاتی به مخاطب میدهند که در ذهنش ماندگار خواهد شد و به او کمک میکنند که بیشتر به ارزش محیط زیست کشورش پی ببرد.
به بهانه انتشار این دو کتاب با حمید اباذری گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میتوانید آن را بخوانید:
شما در زمینه محیط زیست آثار دیگری هم دارید و در مجموعه «از ایرانزمین» نیز به محیط زیست ایران میپردازید. چرا این حوزه برایتان جذابتر از سایر موضوعات است؟
دلایل زیادی دارد و خیلی وقتها برای خودم هم این موضوع سؤال بوده و به آن عمیقا فکر کردهام. به نظر من دلیل اصلیاش، تجربه و علاقه شخصی خودم است که باعث شده بهعنوان یک فرد - سوای اینکه نویسنده باشم یا نباشم- به این سمت گرایش پیدا کنم. آن خلوت و مشاهدهکردن و اینکه شما در مقابل فضاهای کوچک زندگی خود، یک فضای گسترده مثل طبیعت و موجودات و موضوعات متنوع آن دارید، از دلایل من برای نوشتن شده است. فکر میکنم این موضوع میتواند به نوجوانها هم کمک کند؛ به اینکه ما کلا در عصری زندگی میکنیم که روزبهروز داریم دور خودمان دیوارهای جدید میسازیم و برای امنبودن و رسیدن به تکنولوژیهای جدیدتری تلاش میکنیم ولی همینها باعث میشوند که خود را در خلوتها و مکانهای کوچک محدود کنیم و از طبیعت غافل باشیم. طبیعت میتواند این فرصت را برایمان ایجاد کند که متوجه شویم آن چیزی که اطرافمان هست، هیچ است و این طبیعت است که حالت بینهایت دارد.
بنابراین پرداختن به طبیعت برایم ضرورت و اهمیت دارد؛ آنقدر که در هر رمانی که بنویسم حتی اگر موضوع آن بیربط به طبیعت باشد، باز ذهن من و داستان به سمت نکات محیط زیستی میرود. از دلایل اصلی این مسئله این است که گفتن از طبیعت ضرورت است. ما در شرایطی زندگی میکنیم که روزبهروز اوضاع محیط زیستی کشورمان دارد بدتر میشود. من خوزستانی هستم و برای اولینبار برف را در دوازده، سیزدهسالگیام در تهران و کرج دیدم؛ اما حالا که در اینجا ساکن هستم سالهاست که آن برفها و شرایط آب و هوایی را شاهد نیستیم. من در آبادان نیز سالها کار کردم و بهخاطر گردوخاک به تهران آمدم اما میبینیم که در تهران هم گردوخاک دیده میشود. اینها نشاندهنده ضرورت و اهمیت پرداختن به محیط زیست کشورمان است. امیدوارم نوشتههایم و طبیعت باعث شوند که کودکان و نوجوانان از اتاق خود و آن قاعده مشخصی که والدین برایشان تعیین کردهاند بیرون بیایند و بدانند که طبیعت میتواند چقدر شگفتانگیزتر از چیزی باشد که ما در فضای محدود اطرافمان احساس میکنیم.
چه تحقیق و پژوهشی در پسِ این مجموعه است؟
من معمولا برای هر مجموعهای، فاصله زمانی تحقیقاتی جداگانهای در نظر میگیرم و به همین خاطر، دوره پژوهش و تحقیقات هر کدام از این آثار متفاوت است. در مورد این دو جلدی که منتشر شده، هشت، نه ماه تحقیق انجام دادهام. یکی از خوبیهای موضوع خلیج فارس این است که دربارهاش منابع زیادی وجود دارد: مثل کتاب، مقاله، پژوهش، فیلم و مستند. البته چالشی هم داشتم؛ اینکه به علت گستردگی وسیع موضوع و پرداخت تاریخی به آن، ممکن است نظرات گوناگون باشد و اختلافاتی هم در آن مطالب پیدا کنم. این کار را سختتر میکرد و بهخاطر وسواس شخصیام نیز، همه کارها را بررسی کردم و زمان زیادی برد.
تحقیق و پژوهش درباره جلدهای بعدی که هنوز منتشر نشده مثل دشت کویر، دریای خزر و بیابان لوت طولانیتر شد؛ چون منبع مستقلی وجود نداشت و همانهایی هم که بودند، کم و پراکنده بودند بهخصوص در حوزه کودک و نوجوان. حتی در مورد موضوع خزر مجبور شدم از دوستانی کمک بخواهم که درباره فرهنگ و آیینهایی که مرتبط با خزر است به من کمک کنند. به همین دلیل، زمانی که برای تحقیق هر اثر گذاشتم متفاوت بوده و تقریبا چهارسالی است که درگیر این مجموعه هستم. دو جلد از آن منتشر شده و دو جلد دیگر مانده است. دو جلد درباره مکران و ارسباران هم باید بنویسم که هنوز نگارشش را شروع نکردهام.
علت انتخاب سبک نگارش و داستانپردازی دو جلدی که از این مجموعه منتشر شده است با نامهای «راز آخرین مهمان» و «هرکس گم شود میآید اینجا» چیست؟
من همیشه مخاطب کتابهای علمی بودهام و در دانشگاه هم ادبیات نخواندهام و مهندسی خواندهام و در حوزهای هم اکنون مشغول به کار هستم که به ادبیات چندان مرتبط نیست. بنابراین با سبک آثار علمی آشنا هستم. من در این مجموعه سعی کردم به شیوه و سبکی از روایت برسم که هم از قدرت ادبیات و داستان استفاده کند و هم در کنارش اطلاعات درست و دقیق و علمی به کودک و مخاطب اثر منتقل کند. امیدوارم برای مخاطبان جذاب بوده باشد. هنوز بازخورد چندانی از کودکان دریافت نکردهام و دوست دارم نظراتشان را بدانم.

این کتابها مانند راهنمای تور گردشگری هستند و اطلاعات جالب و مفیدی به مخاطب میدهند. چه مزیتهای دیگری (از نظر محتوایی یا رسانهای) میتوان به این نوع از کتابها افزود تا در تبلیغ و ترویجشان بین کودکان و نوجوانان بیشتر اثرگذار باشند؟
روشهایی که برای ترویج کتاب برای کودکان وجود دارد بسیار متنوع است و این روشها کمک میکنند که برای تبلیغ هر کتابی از آنها استفاده کنیم تا کتاب دیده شود و مخاطب به آن جذب شود. کتابهای من نیز میتوانند در جمع بچهها بلندخوانی شوند و میتوان در محیطهای ذکرشده در کتاب قرار گرفت و میتوان براساس هر بخش کتاب، تور گردشگری در نظر گرفت. البته هدف این گونه برنامهها باید اهمیت موضوع باشد یعنی خلیج فارس و کتاب میتواند نقش راهنمایی در برنامههای ترویجی داشته باشد تا کودکان با موضوع اصلی که خلیج فارس است، آشنا شوند.
وقتی به اطلاعاتی درباره موجودات ساکن در خلیج فارس دست مییافتید، چه احساسی داشتید؟ از اینهمه تنوع و تکثر به وجد میآمدید یا بیشتر بهخاطر حفظ آنها از خطرات، نگران میشدید؟
من سوای موجودات خلیج فارس، کلا وقتی در مورد خود خلیج فارس فکر میکنم از نحوه پیدایش تا اینکه دورههایی را گذرانده که در کف خلیج فارس رودهایی بوده و حتما روستاها و شهرهایی در کنار آن رودها بوده و بعد آن رودها در تنگه هرمز به علت اختلاف ارتفاع مثل آبشاری به دریای عمان میریختند، تصور و تصویری از موقعیت خلیج فارس در ذهنم ایجاد میشود که بسیار شگفتانگیز است و خیلی جذبم میکند. هنوز و همچنان، خلیج فارس بیش از همه من را به وجد میآورد. عمق خلیج فارس، سن آن و ... برای من همیشه خیلی جذاب بوده.
آیا ادبیات میتواند نقشی در نجاتدادن محیط زیستمان از خطرها ایفا کند؟ آیا صدای ادبیات بهخوبی به گوش بچهها میرسد؟
من فکر میکنم که ادبیات همیشه نقش خیلی مهمی داشته و خواهد داشت؛ چون در کل، آن چیزی که به ما کمک میکند و بین ما انسانها ارتباط ایجاد میکند، زبان است و آن چیزی که برایمان زبان را قدرتمندتر میکند، ادبیات است. هر رسانهای که بخواهیم با آن حرفی را به مخاطب منتقل کنیم، پیشزمینهاش زبان و ادبیات است و اگر قرار است اثری بسازیم یا بخواهیم دونفره گفتوگو کنیم و به دیگری چیزی را منتقل کنیم، یکی از دقیقترین و مطمئنترین روشها ادبیات است و داستان. نیاکان ما نیز در گذشته با استفاده از داستان، موضوعات را به یکدیگر منتقل میکردند. در آینده نیز با ادبیات است که میتوانیم مباحث را به نسل بعدی انتقال دهیم. همیشه ادبیات نقش مهمی را در حفظ محیط زیست، انتقال مفاهیم آن و توجه مخاطب به محیط زیست داشته است؛ چه اینکه ادبیات، سناریویی برای مستند باشد یا یک متنی برای برگزاری برنامه کاملا بیربط به حوزه کتاب.
خلیج فارس ناگفتههای بسیار دارد. به نظر شما داستانها و کتابهای جذاب کافی برای روایت خلیج فارس و تاریخ و جغرافیایش ویژه کودکان و نوجوانان تألیف شده است؟ اگر نه، علت این کمکاری از سوی نویسندگان و ناشران چیست؟
بله، خلیج فارس ناگفتههای بسیاری دارد. من در کتابهای دیگری هم که درباره خلیج فارس کار کردهام، میبینم که همیشه حرف بسیار برای گفتن دارد. ما نباید از یک نکته غافل شویم؛ اینکه درست است که خلیج فارس با هویت ملیمان گره خورده است و پرداختن به آن بسیار مهم است، ولی بهعنوان کسی که در حوزههای دیگر محیط زیستی هم نوشتهام، دریای خزر را هم موازی با خلیج فارس مهم میدانم و آن را کماهمیتتر نمیدانم. همانقدر که خلیج فارس در بحث هویت ملی مهم است، دریای خزر هم مهم است. امیدوارم که این توجه به مباحث ملی و میهنی و محیط زیستی که حتی میتواند فراتر برود و انسانی و جهانشمول شود، بیشتر شود. اینها منوط به این شرط است که وضعیت نشرمان بهتر شود. اکنون تعداد چاپ کتاب کمتر شده است، قیمتها بالا رفته و کتابها هم دیرتر چاپ میشوند. معمولا بودجههای فرهنگی خرج چیزی میشود که اثر چندانی هم ندارد. درباره ناشران نیز باید بگویم که اگر همین مجموعه دهجلدی را که انتشارات مهرک قرار است منتشر کند، قبول نمیکرد که با وجود این هزینههای سرسامآور چاپ کند، مطمئنا این اثر تولید نمیشد. امیدوارم ناشران دیگر مخصوصا ناشران دولتی و خصوصی که امکانات مالی بهتری دارند به اینگونه موضوعات مثل محیط زیست بپردازند و از نویسندگان دعوت کنند تا درباره این موضوعات برای کودکان و نوجوانان بنویسند؛ بهویژه نویسندگانی که در زمینه نوشتن برای بچهها استاد هستند.



نظر شما