پدرش يك فلسطيني مصري تبار و تاجر پارچه بود و عرفات به علت اينكه پدرش هميشه در سفر بود خاطره اي از او ندارد به طوري كه حتي در مراسم تدفين پدرش در سال 1952 حضور نداشت.
مادر عرفات از يك خانواده اصيل فلسطيني بود و در حالي كه عرفات 5 ساله بود مادرش فوت كرد پس از مرگ مادر، پدر عرفات او را به خانه عمويش در قدس فرستاد.
در اين موقع فلسطين تحت قيموميت انگلستان بود كه مردم از قوانين ظالمانه آن كشور به تنگ آمده بودند.
پدر عرفات او را در سن 9 سالگي به قاهره آورد ونگهداري از ياسر را به عهده خواهر بزرگش سپرد.
پيش از 17 سالگي وي در قاچاق اسلحه براي مبارزان فلسطنيي كه با انگليسي ها مي جنگيدند فعال بود.
در 19 سالگي (1948) با شروع جنگ بين كشورهاي عربي و اسرائيل تحصيلات دانشگاهي در دانشگاه قاهره را رها كرد و براي مبارزه مسلحانه به غزه رفت.
شكست اعراب و اعلام موجوديت اسرائيل در همان سال عرفات را به شدت دچار افسردگي كرد و به همين دليل پس از اخذ بورس تحصيلي از دانشگاه تگزاس راهي آمريكا شد.
پس از بازيافت مجدد روحي و با هدف آرمان استقلال فلسطين به دانشگاه قاهره بازگشت و تا اخذ مدرك مهندسي در سال 1956 بيشتر وقتش را صرف رهبري دانشجويان فلسطيني براي آغاز مبارزه با اسرائيل كرد.
پس از اخذ مدرك دانشگاهي به كويت رفت و فعاليتهاي اقتصادي را آغاز كرد. وي كه در هنگام فراغت كار سياسي مي كرد بيشتر در آمد خود را نيز در اين راه هزينه مي كرد.
عرفات در سال 1958 وي به همراه دوستانش شبكه زير زميني جنبش فتح را تاسيس كرد.
در سال 1959 فتح با چاپ مجله بطور علني اسرائيل را به جنگ طلبيد. وي در سال 1964 كويت را به مقصد اردن براي مبارزه اي تمام حرفه اي با اسرائيل ترك كرد و به سازماندهي جنبش فتح پرداخت.
در اين سال فلسطيني هاي مقيم كويت عرفات را به عنوان عضور شوراي ملي فلسطين كه مقر آن در شهر قدس بود انتخاب كرده بودند.
سال 1964 مصادف با تاسيس سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) نيز بود كه از سوي كشورهاي عربي براي آزادي فلسطين تاسيس شده بود و حمايت مالي مي شود. اين سازمان همه مبارزان از جمله جنبش فتح را زير يك چتر آورد.
جنبش فتح كه از ساف بسيار تندروتر بود پس از شكست اعراب در جنگ شش روزه 1967 به قوي ترين گروه مبارز تبديل شد و سازمان آزاديبخش را نيز زير چتر خود در آورد و عرفات به عنوان رييس ساف انتخاب شد.
عرفات در اردن به تقويت نظامي سازمان پرداخت اما فشارها و تحركات نظامي اسرائيل در اردن باعث شد تا شاه حسين ساف را از خاك كشورش اخراج كند. او سپس به لبنان رفت تا سازمان مشابهي را در لبنان تدارك ببيند كه با حمله اسرائيل به لبنان همراه بود.
عرفات سازماندهي نيروها را با رفتن به تونس ادامه داد. در طول اين مدت او دوبار مرگ را به چشم ديد. يكبار بر اثر حمله هوايي اسرائيل و ديگري بر اثر ترور ناموفق موساد بود. در سوء قصد دوم وي به شدت زخمي شد.
عرفات در سال 1973 رهبري مبارزه خونيني را در فلسطين بدست گرفت. در سال 1974 عرفات در مجمع عمومي سازمان ملل نخستين بار به نمايندگي از ملت فلسطين سخنراني كرد.
در سال 1982 در پي اشغال جنوب لبنان نيروهاي زيادي را به آنجا گسيل كرد. زندگي او شبانه روز وقف مبارزه شده بود و مثل آواره ها از اين كشور به آن كشور براي تقويت مبارزات مردم مي رفت.
حتي ازدواج او با "سها طويل" (زن فلسطيني كه نصف سن عرفات را داشت) 15 ماه مخفي مانده بود.
همسر وي در خانه فعاليتهاي بشردوستانه بويژه براي كودكان معلول انجام مي داد تا اينكه نخستين بار در مراسم امضاي معاهده صلح اسلو در سال 1993 در كنار همسرش در مقابل ديد همگان ظاهر شد.
مبارزات مسلحانه ساف به رهبري عرفات تا سال 1988 ادامه داشت كه در اين مبارزات سال تحولي بنيادين در نوع مبارزه عرفات بوجود آمد.
در سال 1988 عرفات در وين و سوييس كه براي مجامع بين المللي سخنراني مي كرد ضمن تقبيح مبارزه مسلحانه و كنار رفتن سازمان آزاديبخش از مبارزه مسلحانه و خشونت آميز سلاح را بر زمين گذاشت و بر همزيستي مسالمت آميز همه گروههاي مردمي از قبيل فلسطيني و اسرائيلي و ... تاكيد كرد.
وي در اين سخنراني اعلاميه استقلال كشور فلسطين را نيز قرائت كرد. در پي مذاكرات اسلو در سال 1993 عرفات به عنوان رييس تشكيلات خودگردان منصوب شد.
وي در 1994 جايزه صلح نوبل را دريافت كرد و در سال 1999 از وزارت اقتصاد هلند دكتراي افتخاري گرفت و مدتي نيز معاون رييس دوره اي سازمان كنفرانس اسلامي و معاون رييس اتحاديه عرب بود.
اسرائيل از دسامبر سال 2001 عرفات را درساختمان استانداري رام الله در فلسطين اشغالي محبوس و از خروج وي جلوگيري كرد.
عرفات با وجود رفتار تبعيض آميز آمريكا رشته ايجاد سازش را به دست آمريكا داده است اما آمريكا عرفات را پس از شروع انتفاضه دوم مانعي براي صلح معرفي كرد و اين زماني بود كه اسرائيل رام الله را به محاصره درآورد و حتي عرفات را تهديد به مرگ كرد.
عرفات در برابر فشار آمريكا در سال 2002 تسليم شد و با ايجاد پست نخست وزيري در تشكيلات خودگردان موافقت كرد.
نظر شما