به گزارش خبرنگار مهر، میرزای شیرازی تنها با همین چند کلمه طی فتوایی انقلابی تا دل کاخ ناصرالدینشاه نیز نفوذ کرد. این فتوای به ظاهر ساده و کوتاه، موجهای آشفته را به طوفانی سهمگین تبدیل کرده و رژیم غفلت زده قاجار را در آستانه سقوط قرار داد و امواج آن، چنان سنگرهای دشمن را درنوردید که حتی کاخ ناصرالدینشاه نیز از آن در امان نماند.
نفوذ این فتوا به اندازهای بود که تمام شیعیان به آن عمل کردند و حتی در حرمسرا و کاخ ناصرالدینشاه قلیانها شکسته شد و هنگامی که ناصرالدین شاه دستور آوردن قلیان را داد نه تنها هیچکس اعتنایی به او نکرد بلکه وقتی از اتاق خود بیرون آمد زنان را مشغول شکستن قلیانهای سلطنتی دید.
او وقتی از زنان حرمسرای خود با عصبانیت پرسید که چرا قلیانها را میشکنید پاسخ شنید که همان مرجع تقلیدی که با فتوای خود ما را به تو حلال کرد با فتوای خود استفاده از تنباکو را حرام اعلام کرده است.
بعد از صدور این حکم تاریخی ناصرالدین شاه هر چه تلاش کرد نتوانست مانع از اجرای فتوای مرجع تقلید بزرگ زمان "میرزای شیرازی" شود و مردم نیز با پیروی محض خود نشان دادند حکم ولایت فقیه همان حکم خداست و همیشه تابع ولیفقیه زمان خواهند بود.
نهضت تنباکو چگونه رخ داد؟
واگذاری امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج کشور به کمپانی «رژی» یکی از امتیازهای متعددی بود که دربار قاجار به بیگانگان بخشید. طرف اصلی این قرارداد دولت انگلیس بود که در پشت ماسک کمپانی رژی و شخصی به نام "ماژور تالبوت" مخفی شده بود.
در آن زمان یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذاری این امتیاز به منزله واگذاری حق حیات یک پنجم مردم ایران به انگلیس بود. با توجه به اینکه به انگلیسیها اجازه داده شده بود که با استخدام و وارد کردن افراد مسلح تمامی راهها را تحت نظر بگیرند و تمامی کالاها را بازرسی کنند، میتوان به پیامدهای فاجعهانگیز و دردناک این قرارداد ننگین و ذلتبار پی برد.
به ویژه آنکه در هنگام اجرای آن، انگلیسیها با وارد کردن دختران و زنان فاسد و برپایی جلسات و مراسم عفتستیز، سعی در تزلزل باورهای مردم نیز داشتند. در حقیقت واگذاری امتیاز تنباکو فقط یک وابستگی اقتصادی نبود، بلکه یک هجمه فرهنگی و عقیدتی بر مرزهای ایمان و معنویت و خداباوری ایران اسلامی به شمار می رفت.
توجه به همه جوانب این حادثه تاریخی، توطئهها و نقشههای از قبل طراحی شده استعمار را در قرن سیزدهم علیه ملت ایران بر ملا می سازد.
قیام مردم شیراز نخستین عکسالعمل مردم بود
اولین عکسالعمل مردم ایران در برابر این امتیاز استعماری قیام مردم شیراز بود. رهبر آنان روحانی برجسته و مجاهد نستوه، علیاکبر فالاسیری بود که این قیام به تبعید ایشان و شهادت برخی از مردم منجر شد.
همچنین در تبریز مردم مسلمان به رهبری آیتالله مجتهد تبریزی بهپا خواسته و با تلگراف تندی به ناصرالدین شاه قاجار اعتراض و خشم خود را منعکس کردند.
مردم خراسان نیز به پیروی از حاج شیخ محمدتقی بجنوردی و آیتالله سید حبیب مجتهد شهیدی و دیگر عالمان آن دیار علیه امتیاز تنباکو شورش کرده و از ورود افراد کمپانی رژی به مشهد جلوگیری کردند.
مردم اصفهان را آیتالله آقانجفی و آیت الله محمدباقر فشارکی و آقا منیرالدین، علیه شاه و استعمارگران بسیج کردند، در تهران آیتالله میرزا حسن آشتیانی و آیتالله شیخ فضل الله نوری که هر دو از شاگردان برجسته میرزای شیرازی بودند رهبری خیزش مردمی را به دست گرفته و با اشاره های میرزای شیرازی، هجوم گستردهای علیه شاه و همدستانش آغاز کردند.
از طرفی مرجع بزرگ شیعیان جهان در سامرا، میرزای شیرازی، در دو نوبت به وسیله تلگراف اعتراض خود را نسبت به واگذاری امتیاز تنباکو به عوامل بیگانه به ناصرالدینشاه اعلام کرد و با شمردن مفاسد و پیامدهای ننگین این گونه امتیازات، از او خواست به جای اعتماد به بیگانگان اسلامستیز و دشمنان قسم خورده ملت ایران، به مردم مسلمان تکیه کند و کشور را به خارجیان نفروشد.
وی تمام رهنمودهای لازم را در تنویر افکار دولتمردان ایران نسبت به فرجام ذلتبار این قرارداد انجام داد ولی با کمال تأسف هیچگونه پاسخ مثبتی دریافت نکرد. تا اینکه به نیروی مقتدر مرجعیت و با عنایت و فضل پروردگار، فتوای جاودانه خودرا نگاشت فتوایی که شروع راه پرنشیب و فراز حکم ولیفقیه در تاریخ معاصر ایران شد.
نهضت تنباکو نشاندهنده نفوذ ولایتفقیه در دلها بود
امام خمینی (ره) درباره میرزای شیرزای میفرماید:"ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است، حتی بستگان خود آن جائر و حرمسرای خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند. دربعضی جاها تنباکوهایی که قیمت زیاد داشت به میدان آوردند و آتش زدند و آن قرارداد لغو شد. یک همچو چیزی را اینها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کنج یک دهی از دهات عراق (سامره) یک کلمه مینویسد و یک ملت قیام میکند و قراردادی که مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است به هم میزند. قدرت روحانیت این گونه است."
بعد از صدور فتوا، شاه و عوامل استعمارگران به تکاپو افتاده و به دنبال راه چارهای میگشتند. جلسات متعدد و تهدیدهای بسیار و پیشنهاد رشوه و هدیه از طرف دربار به علما سودی نبخشید و آنان را به نادیده گرفتن فتوای مرجع تقلیدشان وادار نکرد. بالاخره جمعیت مومن با اجتماع در مسجد بزرگ بازار تهران به طرف دربار حرکت کردند و عده ای در اثر تیراندازی عوامل شاه به شهادت رسیدند. قلیانها شکسته شد و استعمال و خرید و فروش تنباکو و توتون به وضع مخاطرهآمیزی افتاد و فشار بیش از حد ملت مسلمان ایران دولت ناصری را وادار به لغو قرارداد با کمپانی رژی کرد. به این ترتیب بود که نقشه گسترده استعمارگران انگلیس برای تسلط بر ایران، نقش بر آب شد و بار دیگر نقش مرجعیت در نجات ملتهای مسلمان و نفوذ حکم ولیفقیه در عمق دلها بر همگان آشکار شد.
نهضت تنباکو بخشی از هویت پر افتخار ملت ایران است
یک کارشناس سیاسی مذهبی گفت: گذشته هر ملتی بخش مهمی از هویت او را تشکیل میدهد و یکی از مهمترین اوراق تاریخ معاصر، جریان نهضت تنباکو است که متاسفانه تا کنون آنطور که شایسته است به آن پرداخته نشده است.
علاءالدین شاهرخی با اشاره به وضعیت سیاسی ایران در عصر ناصری اظهار کرد: در دوره ناصرالدینشاه استعمار با ظاهری فریبنده و در قالب قراردادهای استعماری شرایط بسیار نامناسبی در ایران ایجاد کرده بود بهگونهای که مردم هیچ جایگاهی برای طرح خواستههایشان نداشتند.
وی افزود: در همین مقطع حساس بودکه ولیفقیه به عنوان جانشین حضرت ولیعصر (عج) پا به میدان مبارزه نهاد و میرزای شیرزای پس از آنکه تذکرات لازم را به ناصرالدینشاه داد و با بیتوجهی او و اطرافیانش روبرو شد به تکلیف شرعی خودش عمل کرد و طی یک بیانیه بسیار کوتاه استعمال توتون وتنباکو را به هر شکلی ممنوع اعلام کرد.
این کارشناس سیاسی تاکید کرد: با توجه به اینکه این حکم به صورت دستنوشته بود و در ایران آن زمان هنوز امکانات ارتباطی مانند رادیو و تلفن وجود نداشت انتظار میرفت که این امر بازتاب گستردهای نداشته باشد اما انتشار این حکم بدون وسایل ارتباطات جمعی حتی در درون کاخ شاه، نشاندهنده نفوذ این حکم بود.
وی جلوگیری از ورود استعمار، مبارزه با استعمار و استبداد و اجرای حکم خدا را بخشی از دستاوردهای فتوای تاریخی میرزای شیرزایی دانست و گفت: در دوران معاصر این نخستین بار بود که در محدوده جغرافیای سیاسی ایران ولیفقیه با حکمی استبداد و استعمار را به چالش جدی وادار کرد ولی همین حکم مقدمهای برای قیامهای بعدی و ایستادگی بیشتر در برابر استعمار شد.
شاهرخی تصریح کرد: از دیگر دستاوردهای نهضت تنباکو این بود که قدرت ولیفقیه را به صورت واقعی نشان داد و به همه ثابت کرد که حکم او بالاتر از هر حکمی است به گونهای که در نهایت حتی شاه را با تمام ارتش و نیروی نظامیش به تسلیم واداشت و تاثیرپذیری جامعه ایران از ولایت فقیه را نیز به خوبی اثبات کرد.
زمانی که میرزای شیرازی گریست
زمانی که مرحوم آیتالله سیدحسن مدرس طلبه جوانی بودند به سامرا رفته و با میرزای شیرازی ملاقات میکنند، بعد از اینکه میرزای شیرازی از نام و نشان شهید مدرس میپرسد و میفهمد که اهل اصفهان ایران است، از اوضاع و احوال ایران از او سوال میکند. شهید آیتالله مدرس در پاسخ مرحوم میرزای شیرازی، می گوید: فتوای شما در ایران غوغا به پا کرده و همه مردم حتی در قصر ناصرالدین شاه قلیان ها را شکستند، بعد از این که میرزای شیرازی این سخنان را از شهید آیت الله مدرس میشنود شروع به گریه میکن،؛ شهید آیت الله مدرس از ایشان میپرسند که چرا گریه میکنید؟ من فقط واقعیت های ایران را عرض کردم و میرزای شیرازی نیز در پاسخ به شهید آیت الله مدرس میگوید:" من از اهمیت دادن مردم به سخن عالمان دینی ناراحت نیستم بلکه گریه و ناراحتی من به این دلیل است که دشمنان اسلام که تاکنون نمی دانستند قدرت اسلام در کجاست، از امروز فهمیدند و از این رو از همین امروز برای شکستن قدرت اسلام کار می کنند."
میرزای شیرازی که بود؟
سید محمد حسن حسینی معروف به میرزای شیرازی و فرزند میرزا محمود در 15 جمادی الاول سال 1230ه.ق در فضایی علمی و معنوی در شیراز متولد شد. محمد حسن در چهار سالگی به مکتب رفته و در شش سالگی وارد حوزه علمیه شد.
او دارای هوشی سرشار و حافظه ای قوی و استعدادی درخشان بود به طوریکه در هشت سالگی در مسجد وکیل شیراز به مواعظ اخلاقی پرداخته و حاضران را به خودسازی و خدامحوری دعوت می کرد.
در دوران نوجوانی مهمترین کتاب فقهی حوزه با نام شرح لمعه را تدریس میکرد، در همان دوران، حاکم شیراز منصب مهمی را در حکومت شیراز به او پیشنهاد کرد اما او که عاشق تحصیل و راهیابی به مسلک عالمان راستین و آشنایان معارف اهل بیت (ع)بود، تحصیل را بر مسند ریاست ترجیح داده و راهی حوزه اصفهان شد که در آن زمان جزو پررونقترین حوزههای شیعی بود. از جمله استادان وی در این زمان شیخ محمدتقی اصفهانی صاحب کتاب "هدایةالمسترشدین"،سید حسن بیدآبادی و حاج محمدابراهیم کلباسی است.
میرزای شیرازی بعد از گذراندن 29 سال از بهار عمرش و کسب فیض از بهترین استادان عصر و دریافت اجازه اجتهاد از حوزه اصفهان، برای تکمیل معلومات خود راهی دیار نجف و کربلا شد و به حلقه درس اساتید شایسته ای همچون حسن کاشفالغطاء، شیخ حسن نجفی (صاحب کتاب جواهر)، سید ابراهیم قزوینی (صاحب ضوابط) و شیخ مشکور حولائی پیوست و بعد از اینکه خود را بینیاز از اساتید حوزه های عراق احساس کرد قصد برگشت به ایران کرد.
زمانی که میرزا از حوزه کربلا برای وداع با مرقد مطهر حضرت علی (ع) وارد نجف شد، به شیخ انصاری خبر دادند که طلبه مستعدی بنام سید محمد حسن شیرازی قصد برگشت به وطن دارد. شیخ انصاری او را به نزد خود دعوت کرد و در یک جلسه علمی وارد مذاکره با میرزای شیرازی شد. میرزا با شنیدن سخنان شیخ جان تازه ای گرفته و احساس کرد با دریایی مواج از فقه و اصول رو بروست، از این رو قصد خود را از سفر به وطن عوض کرده، این شعر سعدی شیرازی را زمزمه کرد که: چشم مسافر چو بر جمال تو افتد/عزم رحیلش بدل شود به اقامت
میرزا از آن روز به حلقه درس شیخ انصاری پیوسته و تا آخرین لحظات عمر شیخ، از وی جدا نشد، شیخ نیز آنچنان به لیاقت میرزا باور کرده بود که با اصرار تمام، تصحیح کتاب "رسائل" خود را به میرزا محمدحسن واگذار کرد.
میرزای شیرازی در طول عمر پربرکت خود به تربیت شاگردان ممتازی همت گماشت که از جمله آنها میتوان به میرزا محمدتقی شیرازی (معروف به میرزای دوم)، شیخ عبدالکریم حائری (مؤسس حوزه علمیه قم)، میرزا حسین نائینی، شهید شیخ فضلالله نوری ،سید محمد فشارکی اصفهانی،سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروةالوثقی) اشاره کرد.
میرزای شیرازی در سال 1281 ه.ق، بعد از رحلت شیخ انصاری، 23 سال منصب خطیر مرجعیت را عهدهدار شد. اقدامات میرزای شیرازی در نشر معارف اهلبیت (ع) و دفاع از کیان اسلام، هر کدام نقطه عطفی در تاریخ مرجعیت تشیع به شمار میآید.
دفاع از شیعیان مظلوم افغانستان، تلاش برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی، تربیت و اعزام مبلغ به مناطق محروم، جلوگیری از تجاوز یهودیان به مسلمانان همدان، جلوگیری از خرید سرزمینهای شهر طوس توسط دولت روسیه، فرستادن آیة الله سید عبدالحسین لاری برای مبارزه با عوامل انگلیس در جنوب ایران و حمایت از قیام آزادیخواهانه مردم آنجا، برخی از این تلاشهاست.
درباره صفات و ویژگیهای میرزای شیرازی حکایتهای بیشماری وجود دارد که قابل تامل و بررسی است. از جمله ویژگیهای شاخص وی اخلاص و ریاست گریزی اوست به گونهای که هنگامی که بحث جانشینی شیخ انصاری به میان آمد و فقهای عصر به شایستگی میرزای شیرازی نظر دادند، او به شدت مخالفت کرد و گفت:" فتاوی و نظریات من آماده نیست و در میان شما فقیهی همچون آقا حسن نجمآبادی است." آقا حسن نجمآبادی گفت:"به خدا سوگند که پذیرفتن مرجعیت برای من حرام است. مرجعیت نیاز به شخصی فقیه، سیاستمدار و آشنا به مصالح زمان دارد و آن شخص شما هستید و فراهم کردن فتاوی برای شما کار خیلی آسان و راحتی است."
میرزای شیرازی همچنان مایل به این موضوع نبود تا اینکه یکی از میان جمع گفت: جناب میرزا شما قائل به ولایتفقیه میباشید میرزا جواب مثبت داد.
گوینده ادامه داد: آیا این عده را که الان در این جلسه حضور دارند فقیه میدانید، میرزا بار دیگر پاسخ مثبت داد. گوینده ادامه داد: پس این فقها حکم میکنند که پذیرفتن مرجعیت بر شما لازم است. اینجا بود که میرزای شیرازی در حالی که قطرات اشک بر صورتش میلغزید و تمامی پهنای صورتش را فراگرفته بود گفت: به خدا سوگند هرگز فکر نمیکردم این مسئولیت بزرگ را به عهده بگیرم و بار سنگین مرجعیت را به دوش کشم.
تیزبینی و دوراندیشیی، شجاعت و حق پذیری و رسیدگی به محرومین از دیگر ویژگیهای بارز اخلاقی وی بود.
این پرچمدار علم و عمل و مرد سیاست و دیانت در سال 1312 ق، در سن 82 سالگی درگذشت و پیکر مقدس او را به نجف حمل کرده و در کنار درب طوسی حرم حضرت علی (ع)به خاک سپردند.
لازم است نسل جوان دستهای پنهان استعمار را بشناسد
یک کارشناس سیاسی اظهار کرد: عصر کنونی عصر ارتباطات است و نسل جوان و نوجوان از طرق مختلف دادهها را فرا میگیرد بنابراین لازم است نسل جوان ما با گذشته خویش بیش از پیش آشنا شود و وسایل ارتباط جمعی در این خصوص باید اطلاعرسانی لازم را داشته باشند.
علاءالدین شاهرخی افزود: نسل جوان ما باید این را بداند که بحث ولایتفقیه مربوط به دهههای اخیر نبوده و درطول تاریخ سرزمین ایران لحظات پر فراز ونشیبی را از سر گذرانده است.
وی با اشاره به چهره فریبنده استعمار مخصوصا انگلیس که در کل تاریخ چهرهای استعماری داشته گفت: ممکن است استعمار برای نسل جوان به درستی قابل فهم نباشد و این وظیفه ماست که با شناساندن نقش استعمار در تاریخ ایران و نقش ولایتفقیه در طول تاریخ ابهامات را از ذهن نسل جوان برطرف کنیم.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه نگاهی گذرا به تاریخ ریشه دار مرجعیت و فقاهت، پاسخ برخی از ابهامات را در اذهان روشن می سازد تصریح کرد: برای یافتن پاسخ لازم نیست تاریخ چند قرن گذشته را ورق بزنیم. اگر به حوادث یک قرن و نیم گذشته نظری بیفکنیم پاسخ خود را به شکل صریح و شفاف در مییابیم، یکی از این حوادث فتوای میرزای شیرازی مبنی بر تحریم تنباکو است.
نظر شما