یادداشت؛

تکنیک‌های واقع‌گرایی رهبری در اندیشه و کنش امام موسی صدر

تکنیک‌های واقع‌گرایی رهبری در اندیشه و کنش امام موسی صدر

سیاست شعار نیست و امام موسی صدر با تربیت، تجربه، استعداد و تکنیک های واقع‌گرا رهبری اثرگذار و کارآمدی را در ادامه رهبری برآمده از اندیشه شیعیان ایران در لبنان پیاده‌سازی کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، روح الله اسلامی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد در یادداشتی درباره ویژگی های رهبری امام موسی صدر آورده است:

رهبری در اندیشۀ سیاسی ایران

 در ادبیات علوم سیاسی اعتقاد بر این است که بر هر جامعه‌ای فردی حاکم می‏گردد. به علت غایت‌هایی چون امنیت، رفاه، عدالت و فضیلت شهروندان فردی را از میان خود در جایگاه مدیر یا رئیس عمومی انتخاب می‏کنند تا از جانب آن‌ها به امر سیاسی جهت‌دهی کند و سخنگو و نگهبان دولت کشور باشد. این مورد می‏تواند برعهدۀ رئیس جمهور، پادشاه، ملکه، امپراطور یا نخست‌وزیر باشد. در ادبیات سیاسی تشیع با توجه به اینکه شیعیان اقلیت بوده‌اند و از قدرت اکثریت نظام خلافت به دور بوده‌اند، عملاً تشکیلاتی وجود نداشت که در سامانه‌های رسمی سیاست قرار بگیرد.

شیعیان به امامت و ولایت اعتقاد داشتند و پس از آن نیز فقیهان و مجتهدان و عالمان دینی، آنان‌که قصد داشتند در مسیر سیاسی حرکت کنند، می‏بایست قدم در راه جدیدی بگذارند. علمای شیعه به خصوص با قدرت‌گیری صفویه سعی کردند از تقیه و کناره‌گیری از قدرت خارج گردند و برخی موقعیت‌های سیاسی، قضایی، فرهنگی و آیینی را به صورت رسمی به دست گرفتند.

با ورود تدریجی فقهای شیعه نقش رهبری مشخص مطرح شد؛ افرادی که بدون داشتن بودجه و تشکیلات رسمی و حتی بدنۀ اجتماعی مطمئن برای مصلحت عمومی خطر می‏کنند و پیشرو سیاست قرار می‏گیرند. این ادبیات در ماجرای فتواهای جهاد، جنبش تنباکو، حمایت از مشروطه، نقد سیاست‌های پهلوی و در نهایت مبحث ولایت فقیه و تشکیل نظام سیاسی جمهوری اسلامی تداوم پیدا کرد و اکنون در اندیشۀ سیاسی ایران و تشیع رهبری دارای بار معنایی و شکلی است که مورد مطالعه قرار می‏گیرد.

رهبری در قرن بیست و یکم

با شروع عصر اطلاعات و قدرت‌گیری شهروندان در ابعاد جهانی جنبش‌هایی شکل گرفت که به رهبری اعتقادی نداشتند و در علوم سیاسی به آن‌ها جنبش‌های بی‌سر می‏گویند. جنبش وال استریت، جنبش‌های رنگی در شرق اروپا و جنبش‌های عربی نمونه‌هایی از حرکت‌های مردمی بدون رهبر بودند. با شکست خوردن جنبش‌ها به خصوص تبدیل گردیدن بهار عربی به خزان عربی و تقویت گروه های تروریستی موضوع رهبری جنبش بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. جنبش‌ها بدون رهبر بی‌نتیجه می‏مانند و در این میان ایران دارای الگویی در نظریه و کنش سیاسی از رهبری است که در زمانه امام خمینی (ره)، و آیت الله خامنه ای طراحی و اجرا شده است. به جز ایران هر کشوری در منطقه به سمت اسلام سیاسی حرکت کرد، عملکردی رادیکال و اغلب بازنمایی وارونه از اسلام داشته است. امام موسی صدر الگوی رهبری را قبل از انقلاب ایران در لبنان طراحی و اجرا کرد که هنوز حزب‌الله از آن میراث بهره می‏گیرد.

این پژوهش به الگوی رهبری ایران به خصوص در تجربۀ امام موسی صدر خواهد پرداخت و پرسش این است که در اندیشه و کنش رهبری امام موسی صدر چه مؤلفه هایی وجود دارد که او را از سایر جنبش‌های جهان اسلام متمایز می‏کند؟ فرضیه نوشتار چنین است که برخلاف بوکوحرام، بن لادن، ایمن ظواهری، ابوبکر بغدادی و سایر رهبران جنبش‌های اسلامی رادیکال، امام موسی صدر رهبری واقع‌گرا و تکنیکی بود که مایه امنیت، آرامش و آبادانی جهان اسلام شد. این مقاله کمک می‏کند تا پژوهشکده‌های غربی و افکار عمومی داخلی و خارجی میان جنبش اسلامی و رهبری امام موسی صدر و سایر جنبش‌های رادیکال تمایز برقرار کنند و آن‌ها را شبیه به یکدیگر فرض نکنند.

تربیت خانوادگی

لازمۀ رهبری، داشتن خانواده‌ای اهل فضل و ادب است. مجموع تربیت خانوادگی، نژاد و تبار بالا، طبقه متوسط و بالا، سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی و منزلت خلق رهبر را امکان پذیر می‏سازد. در خانواده‌ای که به لحاظ اقتصادی، فرهنگی، منزلتی و سرمایه فرهنگی دارای شبکه اجتماعی وسیعی باشند فرزندان از کودکی آداب تشریفات، مذاکره، سخنرانی، اداره کردن، مدیریت و … را به صورت عملی آموزش می‏بینند. امام موسی صدر از خاندانی دارای منزلت اجتماعی بالا متولد شد که به لحاظ تجمیع شاخص‌های رهبری نوعی سرمایه فرهنگی محسوب می‏گردد. مجموعۀ شبکه ارتباطی او در لبنان، عراق و ایران و میراث اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به جای مانده از پدربزرگ و پدر، امام موسی صدر را در شبکه‌ای از مناسبات تربیت خانوادگی قرار می‏داد.

تحصیلات

علاوه بر ویژگی‌هایی که از منزلت اجتماعی و ساختار طبقاتی برمی‏خیزد برای رهبری نیاز به تحصیلات است. در تحصیلات است که رهبران فضیلت‌های جدید آموزش می‏بینند. اگر نخبه‌ای که اوضاع خانوادگی دارای منزلت و بدور از عصبیت قبیله‌ای دارد وارد مناسبات تحصیلات جدید شود، توانایی مدیریت و اداره خویش را افزایش می‏دهد. امام موسی صدر در دو حیطۀ حوزه سنتی و دانشگاه مدرن در سطوح بالا در بهترین جغرافیای کسب دانش کردند. در حوزۀ قم و نجف دانش سنتی و فقه تشیع را نزد اساتید معروف طی کردند و در دانشگاه تهران گرایش‌های حقوق و اقتصاد را آموزش دیدند. این دو حیطه قانون محوری، عقل معاش، ادب حکمرانی و مصلحت اندیشی را به او آموخت تا در رهبری جامعه فلاکت زده و فقیر جنوب لبنان راه را درست انتخاب کند. اگر صدر تنها به سنت اکتفا می‏کرد توانایی ترسیم مسیر رو به جلو را نداشت و اگر فقط در دانشگاه درس خوانده بود، امکان ارتباط با اجتماع را از دست می‏داد. تحصیلات به موقع و قبل از ورود به کارهای اجرایی در حوزه و دانشگاه او را به رهبری کارآمد تبدیل کرد.

تدبیر و جهت‌دهی

امکانات انتسابی و اکتسابی لازمه رهبری است که برای اینکه به الگویی موفق تبدیل شود و به خواسته‌های خویش دست یابد، به تدبیر نیاز است. تدبیر یعنی فهم درست مناسبات و بافتارهای جامعه و هدف‌گذاری به سمتی که جامعه درجا نزند یا عقب‌گرد نداشته باشد. برخی رهبران جهان اسلام به خصوص کسانی که جنبش‌های بنیادگرای تروریستی را هدایت می‏کنند تدبیر ندارند و رهبری آن‌ها بازنمایی وارونه از اسلام را شکل می‏دهد. امام موسی صدر با تدبیر عجیبی در ابتدای رهبری خویش بر شیعیان لبنان به جمع‌آوری اطلاعات و برنامه‌ریزی تدریجی برای رفع مشکلات قدم برمی‏دارد. او نمی‏خواست رهبری نهادی برای حل و فصل امور شخصی باشد، بلکه رهبری جنبش را برای نجات شیعیان و آبادانی کشور لبنان طلب می‏کرد. کارنامه صدر در لبنان از ایجاد مجلس اعلای شیعیان تا شکل‌دهی جنبش محرومین و تلاش برای ارتقای وضعیت شیعیان و همین‌طور حل و فصل اختلافات فرقه‌ای، نشان می‏دهد او تدبیر خارق‌العاده‌ای در جهت‌دهی داشت.

جمع‌گرایی و کار تشکیلاتی

در اندیشه سیاسی اسلام اندیشمندان بعد از حمله مغول و با قدرت‌گیری اندیشه‌های صوفیانه گرایش‌های انزواطلبانه‌ای پیدا کردند. هر کس عابدی زاهد باشد و در گوشه‌ای به دور از اقتصاد و سیاست بنشیند و از خلق دور باشد به سعادت و فضیلت نزدیک است. این چنین اندیشه‌ای خمود و تنبل و انزواگرا را در اندیشه اسلامی گسترش داد و عالم دینی کسی بود که به دور از هیاهوی سیاست مراتب سیر و سلوک را طی می‏کرد. امام موسی صدر کاملاً بر ضد چنین رویه‌ای حرکت کرد و اعتقاد داشت اسلام دینی جمعی است. اسلام به تشکیلات اعتقاد دارد و اگر به زندگی پیامبر (ص) و مسلمانان صدر اسلام نگاه کنید از نماز، جهاد تا آیین‌ها و همۀ مناسک را به صورت جمعی و با شکوه انجام می‏دهند.

به نظر صدر دست خداوند با جماعت است و جمع مسلمانان به اشتباه نمی‏رود. در کارها باید مشورت کرد و بدون تشکیلات امکان رسیدن به هدف وجود ندارد. بر اساس این نگاه امام موسی صدر هر کجا رفت گروه، دسته، حزب و تشکیلات ایجاد کرد و معتقد به کار جمعی بود. رهبری ایشان بر اساس تشکیلات و سازوبرگی بود که خود طراحی و پیشگام آن بود.

کنش سیاسی

در دوران کلاسیک، سیاست در اندیشۀ اسلامی وجهی حاشیه‌ای شد، چرا که حاکمان قبیله‌ای به عالمان دینی توجهی نداشتند. این امر به خصوص در مورد فقیهان شیعه شدت بیشتری داشت، چرا که ساختار خلافت و حتی سلطنت روی خوش به شیعیان نداشتند. این امر باعث شد برخلاف فقه اهل سنت که تکنیک‌های اجرایی در مورد سیاست‌گذاری داشت، شیعیان از این عرصه دور افتاده بودند. با مروری بر ادبیات و سخنرانی‌های امام موسی صدر متوجه می‏شویم که حرفه‌ای‌گری و اخلاق عملی را به نحو عجیبی در مورد موقعیت‌های سیاسی به کار می‏گیرد. صدر در مورد جنبش، رهبری، مجلس، شورا، مذاکره، تشکیلات، سخنرانی و بازنمایی سیاسی به صورت حرفه‌ای و علمی می‏نویسد.

او سیاست را نه تنها به حاشیه نمی‏کشاند بلکه در رأس قرار می‏دهد و رویه‌ای عملی و انسانی به آن دارد. از منظر شعاری و حق به جانب در مورد پدیده های سیاسی صحبت نمی‏کند، بلکه به همۀ الزامات خرد سیاسی تن می‏دهد. مثلاً در مورد جنگ، جنبش، مذاکره، انتخابات، دموکراسی، بازنمایی و … کاملاً حرفه‌ای صحبت می‏کند و اغلب گزاره‌هایش را به عمل تبدیل می‏کند و برای آن‌ها مکانیسم اجرایی تعریف می‏کند. صدر رهبری سیاسی به معنای اندیشمندی اجرایی است یعنی تنها نقد نمی‏کند و در قالب سخنرانی شعار نمی‌دهد، بلکه اغلب ایده‌هایش را اجرایی می‏کند.

معیشت و اقتصاد

رهبری که تنها شعار دهد بعد از مدتی به دام کلیشه‌ها گرفتار خواهد شد و تبدیل به نمادی قابل احترام می‏شود. در تاریخ اسلام اغلب خلفای عباسی بعد از کنار رفتن ایرانیان در دستگاه خلافت تبدیل به عناصری نمادین شدند که در دستان سلاطین تنها به ظاهر احترام آن‌ها رعایت می‏شد و همۀ مکانیسم‌های اجرایی دردست غزنویان و سلجوقیان بود. بنابراین، توجه به امر معاش و اقتصاد و طرح اجرایی برای حل و فصل آن‌ها از الزامات رهبری کارآمد و اثربخش است.

زمانی که امام موسی صدر به جنوب لبنان رفت تا نقش رهبری شیعیان آنجا را بر عهده گیرد، بسیاری بر این باور بودند که او تنها نماز و مراسم مذهبی و وعظ و اندرز را انجام خواهد داد. سخنرانی‌های صدر خارق‌العاده است. او دقیقاً تعداد قنات‌ها، کاروان‌سراها، مساجد، مدارس و نهادهای بهداشتی جنوب لبنان را شناسایی می‏کند. در جنوب لبنان به صورت رهبری عملگرا و واقع‌گرا شروع به ساختن مدرسه، دانشگاه، جاده، سد و بیمارستان می‏کند. بودجه می‏گیرد و نیروی انسانی تربیت می‏کند. صدر به معیشت و امور اقتصادی توجه ویژه دارد و به همین دلیل با شعار عدالت مکانیسم جنبش محرومان و مستضعفان را طراحی و اجرا می‏کند. او اعتقاد دارد نباید فقط حرف زد و با اندرزهای مذهبی توقع بهبود اوضاع را داشت، بلکه باید امکانات و زیرساخت برای بازتولید انسان‌های توانمند را ایجاد کرد.

مصلحت گرایی

رهبری که واقع‌گرا نباشد و مدام از آرمان‌هایی غیرقابل دسترس صحبت کند و از امکانات برای طراحی مکانیسم استفاده نکند، گروهی را به نابودی خواهد کشاند. اغلب رهبران تندرو و تروریست جنبش‌های اسلامی آنقدر شعارهای احساسی و آرمان‌گرا می‏دهند و با واقعیت و سطوح جزئی کنار نمی‏آیند که در نهایت جنبش خود را به سمت نابودی می‏کشانند. به عنوان مثال سازمان مجاهدین خلق با رهبری جوانان آرمان‌گرا شروع کرد، اما به خطرناک‌ترین جنبش تروریستی علیه ایران تبدیل شد که فاجعه‌آمیزترین اقدامات خائنانه را علیه ایران انجام داد.

 رهبران مجاهدین مصلحت‌گرا نبودند و به حرکت‌های واقع‌گرایانه تدریجی باور نداشتند و در نهایت ابزار دست کشورهای دشمن ایران قرار گرفتند. امام موسی صدر متفکری خلاق و رهبری مصلحت‌گرا بود که با امکانات و بسته به اوضاع، عملی‌ترین تصمیم را اتخاذ می‏کند. در لبنان از منافع ملی کشور حمایت می‏کرد و برای او منافع مسیحیان و اهل سنت نیز اولویت داشت. او در سخنرانی حساس سال ۱۳۵۵ در جمع جنبش محرومین و مستضعفان لبنان عنوان کرد که جنگیدن و از دست دادن جان با آنکه می‏دانیم شکست می‏خوریم کار درستی نیست. جنگ نیز منطق دارد و بدون برنامه و برآورد اهداف نباید به الگویی شایع مورد تاکید قرار گیرد.

التزام به منافع ملی

یکی از الزامات رهبری سیاسی تعلق داشتن به سرزمینی است که در حال خدمت به آن می‏باشید. رهبران موفق دنیا که از آن‌ها نام نیکی به جای مانده است در عین حال که جهانی، انسانی یا اسلامی فکر می‏کردند اما سرزمین خود را نیز دوست داشتند و از کشور و ملت خود دفاع می‏کردند. مارکسیست‌ها و لیبرالیست‌هایی که مطلقاً جهانی فکر می‏کردند اغلب رهبرانی مخرب و جنگ طلب تولید کردند. رهبر سیاسی هیچ‌گاه به سرزمین، کشور و ملت خود به جهت آرمان‌های جهانی خیانت نمی‏کند و این مورد را در رفتار و اندیشه رهبران بزرگ تاریخ دید.

امام موسی صدر نیز با آنکه دغدغه حقوق بشر، مستضعفان و مسلمانان و شیعیان را داشت اما همیشه از لبنان دفاع می‏کرد. با اینکه صدر زادۀ ایران بود و اقوامی در نجف داشت، اما زمانی‌که به لبنان رفت قواعد، دولت، حقوق اساسی، نظام سیاسی، حاکمیت، مجلس، احزاب و همه آداب و رسوم لبنان را به رسمیت شناخت و از هیچ تلاشی برای آبادانی و قدرتمندی این کشور دریغ نکرد. این رویۀ عقلانی و کاملاً مطابق با خرد عملی رهبری باعث شد امام موسی صدر نه تنها در میان شیعیان رهبری کاریزماتیک باشد، بلکه مسیحیان و اهل سنت و همۀ مقامات لشکری و کشوری لبنان او را مورد اعتماد بدانند. 

فهم بازی‌های قدرت

برای رهبری سیاسی علاوه‌بر تشکیلات، جهت‌دهی و کنش عملی سیاسی نیاز به فهم بازی‌های قدرت داخلی و خارجی دارد. دوست و دشمن موضع سیاسی است و رهبر باید تشخیص دهد که در هر زمان چه کسانی با چه اهدافی در حال بازی‌کردن هستند. امام موسی صدر به سرزمین چهل تکه سیاسی قدم گذاشت که بازیگران متنوعی در آن فعالیت می‏کردند. آمریکا، اسرائیل، فرانسه، کشورهای عربی، ایران و فلسطین و … به همراه سیاست‌مداران و احزاب داخلی لبنان محیطی هزار متغیره برای کنش سیاسی ایجاد کرده بودند. مثلاً در مورد ایران صدر می‏بایست به گونه‌ای متعادل رابطه با روحانیت، نیروهای انقلابی و حکومت پهلوی را تنظیم کند.

هر گونه دیدار با امام خمینی، علی شریعتی یا نمایندگان شاه معنای ویژه داشت. در مورد روزنامه‌نگاران و احزاب و شخصیت‌های سیاسی نیز چنین بود. صدر وارد بازی سیاسی گردید و موفق شد به نفع آرمان‌های خود بده بستان سیاسی داشته باشد. او نیرویی دگم و چشم و گوش بسته نبود که به راحتی کیش و مات شود، بلکه همیشه امکان بازی را فراهم می‏کرد. اسرائیل را دشمن جهان اسلام، فلسطین و لبنان می‏دانست و جز این خط قرمز هیچ مانعی برای مذاکره با بازیگران و گرفتن امتیاز نداشت. با رهبران کشورهای انقلابی و محافظه کار منطقه مذاکره می‏کرد و از حزب، جنبش، تشویق و تنبیه برای پیشبرد اهداف استفاده می‏کرد.

فهم موقعیت

رهبران سیاسی برآورد دقیقی از اوضاع دارند و اغلب مختصات ذهنی آن‌ها ریاضی‌گونه است. از صفات کیفی که مصداقی در واقعیت ندارد، کمتر استفاده می‏کنند. عدد و آمار ابزار اصلی سیاست‌گذاری است و کاربرد آن در سخنرانی و اندیشه بیانگر اشراف به موضوع مورد بحثِ مدیریت و کنترل است. با بررسی مجموعۀ سخنرانی‌ها و مواضع امام موسی صدر متوجه می‏شویم که از اعداد به صورت دقیق استفاده می‏کند. مثلاً عنوان می‏کند تنها سی درصد شیعیان در رده‌های میانی مدیریت لبنان نقش دارند و در لایه‌های بالای سیاسی حضوری پنج درصدی دارند. یا در مورد عدد دقیق میزان ذخائر استراتژیک آب و غلات لبنان را می‏گوید.

در سخنرانی‌های او در مورد جمعیت، شاخص‌های توسعه فرهنگی، تعداد بیمارستان، مدرسه، دانش آموزان، فقیران، مساجد، قنات ها و … با عدد و به صورت کمی بحث شده است. صدر هیچ طرحی را آغاز نکرد مگر اینکه اطلاعات دقیق آماری در مورد آن پیدا کرد و با شاخص مکانیسم اجرایی آن را طراحی می‏کرد. در علم سیاست می‏گویند رهبران موفق به جای صفت‌های کیفی از اعداد کمی دقیق استفاده می‏کنند و در اغلب موضوعات، امام صدر از این ویژگی تکنیکی برخوردار بوده است.

نتیجه گیری

واقع‌گرایی تکنیک امام موسی صدر است. در نگاه اول هر فردی گمان می‏کند می‏تواند اندیشه‌ها و آرزوهایش را در عرصه سیاسی پیاده کند اما زمانی‌که قدم به صحنۀ مبارزه و ساختار قدرتمند بازی‌های قدرت می‌گذارند، فجایع آغاز می‏شود. سیاست شعار نیست و امام موسی صدر با تربیت، تجربه، استعداد و تکنیک های واقع‌گرا رهبری اثرگذار و کارآمدی را در ادامه رهبری برآمده از اندیشه شیعیان ایران در لبنان پیاده‌سازی کرد. رهبری او ادارۀ سازمانی بوروکراتیک و نهادمند نبود، بلکه همانطور که بارها اظهار کرد جنبش با نهاد تفاوت دارد. صدر رهبری حرکتی را آغاز کرد که مطالعه، طراحی، برنامه، بودجه و نیروی انسانی نداشت و خود همه را ایجاد کرد. برای دفاع از حقوق مسلمانان و شیعیان و حفظ امنیت ملی لبنان همه اقدامات سیاست مدار حرفه‌ای را انجام داد. زبان فرانسه، انگلیسی، عربی و فارسی می‏دانست، با قدرت‌های بزرگ و بازیگران مختلف منطقه حتی آنانکه با او دشمن بودند وارد مذاکره شد.

او استراتژی آبادانی مناطق و ایجاد مدرسه، راه، بیمارستان، سد و جاده سازی را دنبال کرد و به معیشت توجۀ ویژه داشت. صدر آرمان‌گرای شعاری و رهبری توهمی نبود، بلکه بر اساس شاخص‌های علم سیاست اغلب اندیشه ها و کنش های او رویه‌های مترقی و قابل دفاع دارد. او از جماعت‌گرایی، تشکیلات، تکنیک‌های دولت، انتخابات، تشریفات و مذاکره بهره می‏گرفت. اقداماتی که تا آن‏زمان تنها از مدیران شرکت‌های اقتصادی بزرگ یا سیاست‌مداران کشورهای قدرتمند مشاهده گردید. امام موسی صدر در رهبری سیاسی حرفه‌ای بود. اغلب تکنیک‌های واقع‌گرایی علم سیاست را در کنش‌هایش انجام می‏داد، به نحوی‌که سخنرانی‌های تکنیکی فراوانی در مورد موضوعات تخصصی کنش سیاسی و سیاست‌گذاری عمومی دارد.

کد خبر 4270121

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha