به گزارش خبرنگار مهر، سید احمد عسکری دانشجوی دکترای علوم ارتباطات دانشگاه تهران در مقاله ای که در دو بخش منتشر می شود به برنامه های واقعیت نمای صداوسیما نگاهی داشته است و این برنامه ها را براساس تحلیل های نظریه پردازان حوزه رسانه و علوم ارتباطات بررسی کرده است. در بخش دوم و پایانی این مقاله چهار برنامه «خانه ما»، «دستپخت»، «فرمانده ۴» و «ضدگلوله» بررسی شده اند.
بخش دوم این مقاله را در زیر می خوانید:
برنامه «خانه ما» در چهار فصل به ترتیب در تهران، اصفهان، مجددا تهران و فصل چهارم در اهواز تولید شده است و در آن شاهد رقابت چند خانواده در این مسابقه تلویزیونی هستیم. جایزه نفر برتر اهدای صد برابر پسانداز آن خانواده است. این برنامه با رویکردی آموزشی، سبک زندگی کم خرج و خلاقانه را دنبال می کند و تمرکز آن بر الگوی مصرف بهینه خانوارها است. این برنامه همچنین به معرفی اپلیکیشن رایگان حسابداری خانه ما برای ثبت دخل و خرج هر خانوار پرداخته است.
اگرچه در این برنامه واقعیت نما افراد غیرمشهور بازی می کنند تا برشی از زندگی واقعی را به نمایش بگذارند اما رفتار حسابگرانه و غیرطبیعی برخی شخصیت ها مثلا دختر خانواده به ما احساس بازی جلو دوربین در مسابقه را می دهد. نمونه دیگر اینکه یکی از خانواده های شرکت کننده (از عرب های اهواز) در روابط خانوادگی به زبان فارسی صحبت می کنند این در حالی است که در برخی واژگان احساسی به زبان عربی صحبت می کنند.
همچنین رمزگان لباس در این برنامه با واقعیت زندگی همخوان نیست، اگرچه پوشش مردان (پیژامه و زیرشلواری مردانه) در این برنامه با واقعیت های محیط خانواده تقریبا هماهنگ است اما زنان از پوشش رسمی همانند مقنعه استفاده می کنند که به ندرت در محیط خانوادگی بکار می رود. در اینجا این سوال مطرح می شود که محدودیت های رسانه ای و فرهنگی نمایش زندگی خصوصی در ایران، به چه میزان، واقعی بودن برنامه های رئالیتی شو را تحت تاثیر قرار می دهد؟
یکی از تکنیک هایی که برنامه های واقعیت نما دنبال می کنند، ماجراها و کشمش های جذاب زندگی روزمره است. در برنامه «خانه ما»، تضاد میان کنترل هزینه های خانوار و پذیرایی خوب از مهمانان یکی از این کشمش های جذاب است، اینکه چگونه می توان با کمترین هزینه، بهترین مهمانی را با بیشترین رضایت برای مهمان و بیننده تلویزیونی خلق کرد؟
برنامه «خانه ما» برخلاف اغلب سریال های تلویزیونی که تابع ایدئولوژی پدرسالاری است، مشارکت فعال اعضای خانواده در فعالیت های خانوادگی را به نمایش می گذارد مثلا مشارکت ساعی، فرزند کوچک خانواده در ایده آشپزی کم هزینه را شاهدیم. در این مسابقه برخلاف درام های تلویزیونی، الگوی همسان فرهنگی از رفتار جنسیتی و یا نسلی را مشاهده نمی کنیم به گونه ای که پدر خانواده و پسرش (خانواده لارزاده) با جاروبرقی به نظافت خانه می پردازند، رفتاری که در سریال ها و سایر متن های رسانه های تلویزیونی کمتر می بینیم. همچنین در برخی از خانواده های شرکت کننده در مسابقه، پدر ایده پرداز است و در خانواده ای دیگر، مادر و یا فرزند پیشنهاد دهنده یک ایده جدید است. این رویکرد غیرهمسان و نمایش الگوهای متنوع روابط خانوادگی به واقعیت های زندگی واقعی نزدیک تر است.
ایده هدیه تکراری یک خانواده (خانواده مقدم) به دو خانواده دیگر شرکت کننده در مسابقه به خاطر تأثیر منفی بر رأی مردمی توسط اعضای خانواده مقدم رد می شود. این نمونه نشان دهنده تاثیرپذیری برنامه های واقعیت نما از کنترل، نظارت و رأی مردمی است. نظارت دائمی بییندگان که طبق رویکرد فوکویی می تواند به تغییر رفتار واقعی شرکت کنندگان بیانجامد.
رفتار اخلاقی در مسابقات واقعیت نمایی که بر اصل رقابت جویی ساخته می شود تا حدی سوال برانگیر است. مثلا همسر لارزاده در جواب اینکه کادوی کدام خانواده قشنگ تر بود؟ می گوید «به نظرم کادوی هر دوخانواده با ذوق و قشنگه!» و در جواب اینکه به نظرتون کدام یک از شما برنده می شوید، پاسخ می دهد «ان شاءالله هر سه تایی برنده می شویم!»
برنامه واقعیت نمای «دستپخت»
۱۰۰ قسمت از این برنامه واقعیت نمای آشپزی با تمرکز برنامه سازان بر «اهمیت به سلامت، همکاری تیمی، اهمیت به طبیعت و خلاقیت و نوآوری» از شبکه یک صدا و سیما پخش شد. شرکت کنندگان در گروه های ۶ نفره از سرآشپزان حرفه ای به رقابت با یکدیگر پرداختند و کار آنها توسط داوران ارزیابی شد. نمونه دیگری از برنامه آشپزی، برنامه «شام ایرانی» در شبکه نمایش خانگی بود که با حضور سلبریتی ها تولید شده است ولی از آنجا که برنامه های واقعیت نما به افراد عادی می پردازد، مطالعه برنامه مستند آشپزی «دستپخت» انتخاب شد.
محصولاتی همانند برنج گلستان، تکنوگاز، زرساب و دیگر محصولات موجود در برنامه و فروشگاه در محل استودیو به صورت گسترده و مستقیم توسط مجری و شرکت کنندگان تبلیغ می شود و رویکرد تجاری در کنار سرگرمی و آموزش را در این برنامه شاهدیم.
شرکت کنندگان و داوران در برنامه آشپزی «دستپخت» از بین زنان و مردان انتخاب شدند. برخلاف برنامه های واقعیت نمای «فرمانده» و «ضدگلوله» که فقط مردان در آن حضور داشتند. حضور مردان و زنان در بخش آشپزی و به خصوص آشپزی حرفه ای نشان داد که این فعالیت صرفا مردانه نیست اما به نظر می رسد فعالیت های نظامی در فرهنگ رسمی ما یک فعالیت مردانه است چرا که در دو مسابقه واقعیت نمای مورد تحلیل شاهد حضور زنان نبودیم.
تعداد زیاد مانیتور در استودیوی این برنامه که تصاویر شرکت کنندگان را به نمایش می گذارد به رویکرد نظارتی فوکویی نزدیک می شود و نگاه باختینی و مفهوم مک دونالدی شدن جرج ریتزر را در محاسبه دقیق زمان و غیره در برنامه «دستپخت» نشان می دهد. تلویزیون واقعیت نما در کانون جامعه ای مک دونالدی جلوه ای از کارناوال شادی است. اصطلاح مک دونالدی شدن جرج ریتزر دربردارنده اصولی چون پیش بینی پذیری، محاسبه، کنترل و کارآمدی در زندگی روزمره است.کارناوال شادی خصوصا در ابتدای این برنامه برجسته است و هر شرکت کننده باید از مسیر راهروی انسانی وارد صحنه مسابقه شود که از هر دو طرف توسط سایر تیم های شرکت کننده احاطه شده است و با کف و دست همراه است.
برنامه واقعیت نمای «فرمانده۴»
مستند مسابقه «فرمانده» از دیگر برنامه های واقعیت نما است که در ۴ سری پخش شده است. در وب سایت این برنامه به واقع نمایی و حضور چهره های غیرحرفه ای اما مستعد اشاره شده و تأکید شده است: ایده اولیه این بود که آدم های معمولی در موقعیت هایی قرار گیرند که در زندگی عادی امکان تجربه آن را نداشته اند. باور ما به این واقعیت است که هر فردی در درون خود نیروهای ناشناخته ای دارد. تلاش برای کشف این نیروها، انگیزه گروه سازنده برای ساخت مستند مسابقه «فرمانده» شد.
عکس العمل فی البداهه شرکت کنندگان در مواجهه با صحنه های شبه جنگی و استفاده از تجهیزات نظامی همانند هلیکوپتر نظامی و تانک به واقع نمایی این برنامه کمک شایانی کرده است.
در نگاه فوکویی در خصوص رقابت برای منابع کمیاب مشاهده می کنیم که دوربین و دستیاران فرمانده در برنامه مستند «فرمانده» به مثابه چشمان فرمانده عمل می کنند که علاوه بر کنترل مسابقه به طور دایم شرکت کنندگان را هم زیر نظر دارند. برای نمونه چال کردن آشغال در محیط نظامی که در نهایت با تنبیه نظامی روبرو می شود از چشم دوربین مستندسازان دور نمی ماند. همچنین نقش گویندگی متن (راوی) در اعمال نظارت بر رفتار شرکت کنندگان نیز در نگاه نظارتی فوکویی قابل تحلیل است.
در یک سکانس پشت صحنه، یکی از دستیاران فرمانده می گوید: «دستیاران فرمانده همه جا هستند؛ چشم و گوش فرمانده! آشغال را چال کرد، گرفتمش!» یا جایی که یکی از شرکت کنندگان در مسابقه رو به دوربین می گوید: «تمام سوتی ها را شما گرفتید! فرماندهان همه این فیلم ها را دیده اند.»
این برنامه های سرگرمی محور دارای نکات آموزشی برجسته است همانند قسمتی در این برنامه که فرمانده یک گروه را به خاطر بی توجهی به محیط زیست و جمع نکردن آشغال در محل تمرین نظامی جریمه می کند.
برنامه واقعیت نمای «ضدگلوله»
«ضد گلوله» یک مستند مسابقه در ژانر واقعیت نما است که هر فصل آن شامل ۱۳ سری پنج قسمتی شامل ۱۰ سری مقدماتی، دو سری نیمه نهایی و یک سری فینال است. در هر سری ۱۰ نفر شرکت می کنند که در دو گروه ۵ نفره با استفاده از سلاح های لیزری با یکدیگر رقابت می کنند. در پایان مسابقه نیز یک نفر که هم از لحاظ تعداد تیر شلیک شده و هم از لحاظ هدف گیری نسبت به سایرین موفق تر باشد، به عنوان برنده مسابقه انتخاب می شود.
ویژگی مستند مسابقه «ضد گلوله» از زبان تهیهکننده آن این گونه تشریح شده است: «ضد گلوله فقط یک مسابقه نظامی صرف نیست بلکه تفکر، تسلط و اطاعت افراد در آن به محک گذاشته شده است». اگرچه آموزش اطاعت در امور نظامی امری معمول است اما طبق رویکرد فوکویی به برنامه های واقعیت نما آیا ما با آموزش اطاعت در سایر قالب های مسابقه ای در تلویزیون مواجه نیستیم؟
ویژگی رقابت جویی مسابقات واقعیت نما برای رسیدن به جایزه یا دسترسی به منابع کمیاب در سری ۱۱ مسابقه «ضد گلوله» به نمایش گذاشته شد و ما شاهد یک رقابت بدون تعارفات معمول و شفاف در حذف یک نفر از اعضای فعال گروه (سید) برای فینال بودیم.
نتیجه گیری
این نوشتار به مطالعه ای در ژانر برنامه های واقعیت نمای تلویزیون ایران پرداخت و چهار برنامه «خانه ما»، «دستپخت»، «فرمانده ۴» و «ضدگلوله» را بر مبنای رویکرد سه گانه روجک به برنامه های واقعیت نما مورد تحلیل قرار داد.
مشاهده و تحلیل برنامه های واقعیت نما نشان داد که اگرچه حرکات و رفتار شرکت کنندگان در این برنامه های مستند مطابق با برنامه ریزی قبلی و فیلمنامه کارگردانی نمی شود اما چندان هم واقعی نیست و در هر برنامه میزانی از دستکاری به چشم می خورد. مشارکت کنندگان و بازیگران در این ژانر می دانند که در حال مسابقه و نمایش اند و باید به گونه ای رفتار کنند که بر گرایش رأی دهی بینندگان در خانه تأثیر بگذارند.
مشاهدات این نکته را روشن کرد که یکی از محدودیت های برنامه های واقعیت نما در ایران، مشکل بازنمایی زندگی خصوصی شرکت کنندگان است. برخلاف برنامه های خارجی رئالیتی شو و یا برنامه هایی همانند استیج در شبکه فارسی زبان من و تو، چندان امکان نزدیک شدن به زندگی شخصی و خصوصی شرکت کنندگان فراهم نمی شود. بدین ترتیب ماهیت برنامه های واقعیت نما دچار محدودیت هایی در نمایش لباس و پوشش و الگوی رفتار شخصی و بازنمایی زندگی خصوصی شرکت کنندگان می شود.
دیگر ویژگی برنامه های واقعیت نما، آموزش در کنار سرگرمی است. اگرچه ماهیت این برنامه ها سرگرمی محور است و آموزش هایی در خصوص مدیریت هزینه خانوار، سلامت و حفاظت از محیط زیست به مخاطب داده می شود اما مشاهده شد که حجم تبلیغات تجاری در برنامه آشپزی «دستپخت» در حد قابل توجهی زیاد بود به گونه ای که در یک برنامه چهل دقیقه ای، یخچال فریزر، برنج، قابلمه و غیره که توسط مجری و شرکت کنندگان تبلیغ می شد به یکی از آیتم های اصلی برنامه تبدیل شده بود.
یکی دیگر از ویژگی های برنامه های مسابقه ای واقعیت نما، هیجان ناشی از رقابت بین اعضای شرکت کننده است. این در حالی است که رفتار حاکی از فرهنگ ازخودگذشتگی در برخی مسابقات دیده می شد که این رفتار عطوفت آمیز در برابر نیاز مخاطب این سری برنامه ها به رقابت جویی قابل تأمل است مثلا در یکی از برنامه های «خانه ما» شاهد تعارفات جاری و تضعیف روحیه برتری جویی در بین گروه ها بودیم. اگرچه در زندگی روزمره رقابت و همکاری در خصوص منابع کمیاب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی صورت می گیرد اما مخاطب در ژانر تلویزیونی واقعیت نما به دنبال برنامه ای رقابتی و مهیج است.
برنامه های واقعیت نما اگرچه با رویکردهای برشی از زندگی، نظارتی فوکو و کارناوالی باختین قابل تحلیل است اما بیشتر این برنامه ها در گام اول سعی دارند به عنوان برشی هیجان انگیز از زندگی واقعی به تصویر کشیده شوند. ما در زندگی روزمره با گره ها، معماها، ماجراها، وسوسه ها و خلاقیت های فردی روبرو هستیم که در این ژانر به نمایش گذاشته می شود. تماشای کشمکش ها و دست یافتن به راه حل این معماهای زندگی روزمره همان چیزی است که مخاطب را جذب این ژانر می کند.
تحلیل برنامه های واقعیت نما نشان داد که رگه هایی از هر سه رویکرد در هر چهار برنامه وجود دارد اما وجه غالب برنامه «خانه ما» به رویکرد ویلیامزی تلویزیون واقعیت نما به عنوان شکلی از زندگی نزدیک تر است، برنامه «دستپخت» به رویکرد کارناوالی باختین نزدیک است و دو برنامه واقعیت نمای «فرمانده» و «ضدگلوله» که با تم نظامی تولید شده است به رویکرد نظارتی فوکویی به تلویزیون واقعیت نما نزدیک تر است.
نظر شما