به گزارش خبرنگار مهر، نشست «منطق اجتماعی اعتراضات آبان ۹۸» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
جنبش حاشیه نشینی در ایران بی سابقه نیست
احمد نادری، رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست گفت: آنچه رخ داد یک جنبش حاشیه نشینی بود. ما در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، عنوان نشستهای خود را «شورش حاشیه بر متن» نام گذاشتیم که گویای نوع رویکرد ماست که مبتنی بر مسئله مرکز_ پیرامون است. این جنبش حاشیه نشینی که شورشی را هم به همراه خود داشت، مسبوق به سابقه است. در تاریخ ۴۰ ساله پس از انقلاب این سومین جنبش یا شورشی است که رخ میدهد. دهه ۷۰ این را داشتیم. سال ۹۶ و ۹۸ هم این را داشتیم و به احتمال قوی در آینده بیشتر با آن مواجه خواهیم بود.
وی ادامه داد: شورشهای اسلامشهر، کوی طلاب مشهد، قزوین و… در دهه ۷۰ رخ داد و دی ۹۶ هم در سطحی پایینتر از سطح فعلی این شورشها را داشتیم.
زاغه نشینان از جریان زندگی شهری بیرون هستند
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: حاشیه نشین چه کسی است؟ برنامه اسکان سازمانی سازمان ملل در سال ۲۰۱۲، اعلام کرده ۲۵ درصد از مردمان منطقه غرب آسیا در زاغه ها زندگی میکنند. تعریف زاغه در همان برنامه به مناطقی اطلاق میشود که خارج از قواعد شهرنشینی ساخته شده است و جمعیت بسیار متراکمی را در خود جای داده است. زاغه ها همان حاشیهها هستند که فرودستان اقتصادی در آنها جای گرفته اند.
نادری گفت: شیکاگوییها علاوه بر فقر یک مؤلفه دیگر برای زاغه نشین ها مطرح کرده اند و آن هم این است که اینها از جریان زندگی شهری بیرون هستند. یعنی یک بعد هویتی هم در اینجا مطرح است.
حاشیه نشینان هیچ صدا و راویتی در سپهر عمومی جامعه ندارند
این جامعه شناس ادامه داد: نکته مهم در بحث زاغه ها و حاشیه نشین ها این است که آنها هیچ روایتی از زندگیشان در سپهر زندگی که روایتهای رسمی وجود دارد، راه پیدا نمیکند. اینها هیچ گونه صدای اعتراضی نه در حاکمیت و نه در سیاست و نه در قوا و… ندارند و هیچ گونه صدایی از اینها در رسانهها راه پیدا نمیکند و کلونیهایی هستند که از جریان رسمی سیاسی، اجتماعی دور هستند.
وی افزود: من مقالهای را در بهار ۹۶ منتشر کردم که در آن بحث حاشیه نشینی را از سال ۴۵ تا ۵۸ در دوره پهلوی و یک سال پس از انقلاب مورد بررسی قرار دادم. خلاصه آن مقاله این است که اساساً حاشیه نشین ها و تهی دستان در فضا کنش گری خود را با دولت تنظیم میکنند و از یک طرف دولت است که عهده دار کنترل فضاست و از یک طرف تهی دستان هستند که میخواهند فضای بیشتری را تصاحب کنند. به تعبیر آصف بیات اتفاقی که میافتد این است که چون حاشیهها و تهی دستان صداهای رسمی ندارند و نمیتوانند در حوزه رسمی اظهار وجود بکنند، سیاست را به طریق خیابانی دنبال میکنند. به محض اینکه انسدادی رخ میدهد اینها سیاست را به عرصه خیابان میآورند.
شورشهای حاشیه نشینان؛ حاصل سیاستهای نئولیبرال
احمد نادری گفت: ما از دهه ۷۰ به بعد اساساً میبینیم که یک نگاه نئولیبرال بر دولت غلبه میکند و یک سری از اقتصاددانهای نئولیبرال گلوگاههای اقتصادی را در دست میگیرند. در اینجا در اثر آن سیاستها، تحولاتی در جامعه رقم میخورد و شورشهای دهه ۷۰ نتیجه همین سیاستها بود.
سطح شورشهای دهه ۷۰ محدود بود
رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با بیان اینکه سطح اجرایی شورشهای دهه ۷۰ محدود بود، گفت: به دلیل اینکه هنوز به لحاظ ارزشی و ذهنی به فضای جنگ و انقلاب نزدیک بودیم و هنوز شیفت ارزشی به صورت تمام عیار رخ نداده بود، لذا این فرودستان هنوز در داخل حاکمیت صدا داشتند و صدای آنها هنوز در برخی از روزنامهها و برخی مسئولین کشور و مسئولین قوا صدای آنها به جامعه رسانده میشد.
وی ادامه داد: در سال ۹۶ و ۹۸ قوه مجریه مستقر، همان دولت با همان نگاه دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی حاکم است و دیدگاه کاملاً نئولیبرال دارد که اساساً نگاهش به حاشیهها و تهی دستان و آسیبهای اجتماعی و… نگاهی کاملاً کارکردی است. این نگاه معتقد است فقر و فحشاء باید وجود داشته باشد و حوائج جنسی قشر مرفه باید در خارج از نظام خانواده پاسخ داده شود و فقر باید وجود داشته باشد و عدهای برای مرفهین باید کار کنند. این دیدگاهی است که در دولتمردان آقای روحانی به وفور دیده میشود. مثلاً آخوندی از مسکن مهر که طرحی برای کاهش فقر و کمک به تهی دستان بود، با لفظ مزخرف یاد میکرد.
زمانی که مکرون، نوزاد پوشکی بود، زنگنه وزیر بود
وی افزود: این جریان اگرچه خود را به لحاظ نسلی بازتولید کرده است اما هنوز هم بر سر کارند. آقای مکرون وقتی نوزاد پوشکی بود، آقای زنگنه در کشور ما وزیر بود. آقای مکرون الان رئیس جمهور است، اما آقای زنگنه هنوز هم وزیر است و این طنز نئولیبرالیسم ایرانی است. اصرار بر این دارند که خودشان در رأس کار باشند. این دولت با این دیدگاه باعث شورشهای ۹۶ و ۹۸ شد.
نادری گفت: دو قطبی فقیر و غنی که در نتیجه این سیاستها در دهه ۷۰ آغاز شد در این دولت خیلی بیشتر شد. دهن کجیهایی که نئولیبرال ها به طبقه تهی دست کردند؛ در این دولت ادامه پیدا میکند. ناکارآمدی دولت نئولیبرال که خیلی عجیب است و بحران ناکارآمدی را در دولت داریم میبینیم که خیلی بی سابقه است به طوری که اکثر تصمیمات و یا همه تصمیمات غلط از آب در میآید.
وی ادامه داد: سطح اجرایی جنبش و خسارتها در سال ۹۸ خیلی وسیعتر بود. چرا؟ در سال ۹۶ و ۹۸ این بحران و این سیاستهای نئولیبرال که فقیر را فقیرتر و غنی را غنیتر میکرد وجود داشته، احساس انسداد در این سالها هم وجود داشته است. چه شد که ۹۸ جدی تر شد؟ علت این است که ما متغیر مستقلی به نام بنزین در اینجا میبینیم که دولت دست بر یک متغیری میگذارد که کل عرصههای زندگی مردم و مخصوصاً حاشیه نشین ها با این متغیر مستقل، مرتبط است. گرانی بنزین بر همه کالاها اثر میگذارد. این امر شورشها را معنادار میکند و سطح جنبش را بالاتر میبرد.
افکار عمومی برای سیاستمداران نئولیبرال بی معناست
این جامعه شناس افزود: مردم برای دولتها و سیاست گزاران نئولیبرال، موضوعیت ندارد. اساساً افکار عمومی برای آنها معنا ندارد. افکار سنجی به طور متناوب در اختیار دولت قرار میگیرد، چرا استفاده نمیشود؟ چون در رویکرد نئولیبرال مردم اصلاً به حساب نمی آیند. در دولتهای نئولیبرال روحیات شاهانه بازتولید شده است. همه خندههای هیستریک که در آقای روحانی شاهد هستیم در همین پازل معنا دارد.
نادری گفت: ما شاهد هستیم آقای روحانی در یزد و در سیرجان کمپین انتخاباتی راه انداختند و گویی در آستانه انتخابات بودند و بر رقیب خود می تازد. کسی که میخواهد یک تصمیم بزرگ ملی را اجرا کند که کمپین انتخاباتی راه نمیاندازد.
وی ادامه داد: در میان سایر دولتمردان هم این رفتار را شاهد هستیم که مثلاً نفر دوم وزارت امور خارجه که گویی وزارت برجام است، دغدغه او این است که روی برگها راه برود و صدای خش خش برگها را بشنود. مردم دارند به چه چیز فکر میکنند؟ دولتمردان به چه چیز فکر میکنند؟ علت این است که در دولت نئولیبرال اعتقادی به مردم وجود ندارد.
وی اظهار داشت: خطر بسیار جدی است. اینکه فاصله شورشها به ۲ سال کم شده معنا دار است. خطر این است که حاشیه نشین ها، رانده شدگان اجتماعی هستند که ما داریم با سیاستهای نئولیبرالی گلوی آنها را میفشاریم و اگر آنها به موقعیتی برسند که چیزی برای از دست دادن نداشته باشند، اساساً یک بحران اجتماعی و امنیتی را در کشور آغاز خواهند کرد که هیچ گونه برخوردی نمیتوان با آن کرد.
منفورترین رئیس جمهور تاریخ ایران
نادری گفت: نمی دانم در نظرسنجی ایسپا سوالی از محبوبیت رئیس جمهور پرسیده شده یا نه، اما قطع به یقین آقای روحانی منفورترین رئیس جمهور در طول تاریخ ایران است و در مقایسه با سایر رؤسای جمهور منفور دنیا هم ایشان با اختلاف معنا دار، جلو است.
وی ادامه داد: در یک نظر سنجی در استان تهران ۶۲.۵ درصد و در شهر تهران ۶۵.۵ درصد عملکرد ضعیف مسئولان را دلیل وضعیت کنونی عنوان کرده اند. از سوی دیگر ۸۱.۴ درصد در استان تهران و ۸۵ درصد در شهر تهران اعلام کرده اند که ما از شرایط کشور رضایت نداریم. شرایط کنونی کشور را همین سیاستهای نئولیبرالی که دوستان دولت در ۶ سال اخیر بر کشور سوار کرده اند، رقم زده اند.
وی در پایان گفت: آمار دیگری وجود دارد که طبق آخرین نظرسنجی گالوپ در نوامبر ۲۰۱۹، ۴۳ درصد آمریکاییها سیاستهای ترامپ را تأیید میکنند. نظرسنجی دیگری در سپتامبر ۲۰۱۹ اعلام کرد که با همه چند ماه شورشی که در فرانسه هست، آقای ماکرون ۳۳ درصد محبوبیت دارد. آقای روحانی چیزی در حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد بیشتر در جامعه ایران محبوبیت ندارد. پس آقای روحانی منفورترین رئیس جمهور تاریخ ایران و شاید منفورترین رئیس جمهور جهان است.
نظر شما