حجت الاسلام دکتر محمد رضا یقینی استاد حوزه و دانشگاه در خصوص اظهارات اخیر آقای محمود امجد در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: موقعیتهایی که برای آدمها در زندگی پیش میآید حق و باطل را در هم میآمیزد و باعث میشود انسان در پیدا کردن حق از باطل دچار مشقت و سختی شود و به راحتی حق و باطل از هم روشن نشود.
وی با تاکید بر اینکه گاهی برای پیدا کردن حق از باطل به افراد بزرگ نگاه کرده و روش و موضع آنها را در پیش میگیریم که بدین نحو ضریب خطا و احتمال خطا به شدت افزایش خواهد یافت، بیان داشت: از امیرالمومنین (ع) سوال میکنند که کسانی را میبینیم از اصحاب شما که اهل نماز و روزه و اهل معنویت هستند و در جبهه مقابل شبیه آن را انجام میدهند چطور باید در اینجا حق و باطل را تشخیص دهیم؟ عدهای گوشهگیری کردند و از مسائل واقع و ماجرایی که بین مسلمین شده بود ساکت ماندند و خواستند بین حق و باطل مسیر جدید را باز کنند. اینها با سکوتشان به جریان باطل و بنیامیه بسیار کمک کردند و چون آنها مرجعیت اجتماعی داشتند گروهی از مسلمانان نیز به تبعیت از آنها دست از یاری حق برداشتند و عملاً باعث تضعیف جبهه حق شدند با اینکه حق را میتوانستند تشخیص دهند.
بلعم باعورا مقامات معنوی و عرفانی داشته است و چه بسا اهل کشف و شهود بوده اما چنین فردی وقتی در مقابل امام زمان خودش قرار میگیرد از آیات الهی که به او داده بودند خارج میشود. این مدرس حوزه و دانشگاه افزود: وقتی از امیرالمومنین (ع) میپرسند حق و باطل در این شرایط چیست میفرمایند: «إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ» تعریف اهل حق با قدر مردان شناخته نمیشود. انسانهایی که عنوان دارند لزوماً در جبهه حق قرار نمیگیرند و حق را نمیشود با اینها شناخت و بعد از اینکه حق را شناختید میتوانید به شناخت جبهه حق بپردازید. این مثال را از سنت امیرالمومنین (ع) زدم مقصودم این است که سنت امیرالمومنین (ع) حجت است و از وقایع پیش آمده باید درس عبرت بگیریم.
سرنوشت فردی صاحب کرامت که گرفتار وسوسه شیطان شد
حجت الاسلام دکتر یقینی با اشاره به اینکه قول (گفتار) و فعل (کردار) و تقریر (تأیید) تنها معصومین حجت است گفت: در آیه و آیه ۱۷۵ سوره اعراف خداوند میگوید: «و بخوان بر این مردم (بر قوم یهود) حکایت آن کس (بلعم باعورا) را که ما آیات خود را به او عطا کردیم، و او از آن آیات بیرون رفت و شیطان او را تعقیب کرد تا از گمراهان عالم گردید». اینکه قرآن میفرماید کسی که آیات را به او عطا کردیم این لحن نشان میدهد خداوند کرامات و معارف خاصی به او داده بوده است فردی بوده دارای کرامات معنوی و خاص.
علامه طباطبایی (ره) میگوید آن فرد مقامات معنوی و عرفانی داشته است و چه بسا اهل کشف و شهود بوده اما چنین فردی وقتی در مقابل امام زمان خودش قرار میگیرد از آیات الهی که به او داده بودند خارج میشود. انگار این آیات پوشش و وجهه و موقعیت اجتماعی برای او ساخته بود.
وی ادامه داد: علامه طباطبایی میگوید، این مثلی است که به صورت کلی قرآن بدان اشاره میکند در حالی که به یک روایت واقعی تاکید دارد. از تفسیر علی بن ابراهیم قمی از امام رضا (ع) نقل میکنند که این فرد بلعم بن باعورا بوده که اسم اعظم پروردگار را دریافت کرده بود یعنی به مرتبهای رسیده بود که دعا میکرد دعای فرد مستجاب میشد و این میزان مقامش بالا بوده است. چنین فردی وقتی حضرت موسی (ع) قومش را حرکت میدهند که ازدست فرعون نجات پیدا کنند فرعون سراغ بلعم باعورا میآید که دعا کن موسی جایی متوقف شود و ما بتوانیم او را دستگیر کنیم او هم سوار حیوانی میشود تا همراه فرعونیان برود که به خواست خدا آن حیوان متوقف میشود و حرکت نمیکند.
آخرین رذیلهای که از قلب سالک خارج میشود حب جاه است
وی با تطبیق این آیه بر روی اخلاق فردی گفت: آن فرد دنبال هوای نفسش حرکت کرد که ممکن است مال نباشد و شهواتهای عادی که انسانهای عادی به آن مبتلا میشوند نباشد. معمولاً کسی که به این مرتبه رسیده از شهوات عبور کرده است ولی چه بسا غرور و حب جاهاش همچنان باقی مانده باشد. چنانکه حضرت امام (ره) در مباحث اخلاقی شأن میفرمایند: آخرین رذیلهای که از قلب سالک خارج میشود حب جاه است و این غرور و تکبر ممکن است تا آخرین لحظه با آدم باشد و آدم را زمین بزند. ابلیس شش هزار سال عبادت کرده بود ولی بخاطر غرورش به فرمان الهی عمل نکرد. اینکه ریشه چه بوده و قبلاً چه چیز بوده ملاک نیست بلکه ملاک حال حاضر افراد است. در آیه بعدی اینها کسانی هستند که قلب و دل و باطن دارند ولی از آن بهره نمیگیرند؛ وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُون چشم دارند ولی نمیبینند و بصیرت ندارند، نمیشنوند و به حق گوش نمیدهند بلکه اینها گمراهترند.
هرچه پیش میرویم امتحانها بیشتر و فتنهها عمیقتر میشود
حجت الاسلام دکتر یقینی با تاکید بر اینکه در گذشته امتحانهای الهی سادهتر بود و در هرچه پیش میرویم امتحانها بیشتر و فتنهها عمیقتر میشود و درایت و بصیرت بیشتری برای تشخیص حق و باطل نیاز است، عنوان داشت: به عنوان مثال روزی فقیهی مثل آیت الله منتظری در مقابل حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت که امام از او تعبیر به «فقیه عالی قدر» و «امید اسلام» داشت. این فقیه زمان زیادی از عمر خود را در مبارزات علمی و عملی گذراند و در زمان طاغوت شکنجههای سختی را متحمل شد ولی از فردی که از نظر اعتقادی منحرف و از نظر رفتاری جنایتکار بود حمایت کرده و رودرروی حضرت امام (ره) قرار گرفت.
وی با اشاره به این ماجرا گفت: وقتی جمهوری اسلامی حکم الهی را در مقابل تروریستها اجرا کرد که این افراد قانونا محاکمه شدند. در مورد گروهک تروریستی مجاهدین خلق (منافقین)، آنها چندین سال مورد رأفت امام راحل قرار گرفته بودند تا شاید باب توبه بر آنها باز شود اما از این فرصت استفاده نکردند در حالی که شاید حق شان این بود که از همان روز اول مجازات شوند اما امام (ره) به اینها فرصت دوباره داد اما آنها از همین فرصت سو استفاده کردند و باز به شورش و آدمکشی دست زدند. در نهایت هم از آنها خواسته شد که اقلاً از این سازمان تروریستی اعلام برائت کنند و آنها حاضر به جدا شدن از تروریستها نشدند لذا مجازات شدند.
ممکن است فردی فقیه باشد ولی نهایتاً ضعفهایی در تقوایش وجود داشته باشد
در قضیه مهدی هاشمی معدوم میبینیم که همین فردی که حکمش محاربه و افساد فیالارض است و مجازات قانونی را دیده، باعث میشود تا کسی مثل آیت الله منتظری اعتراض کند. نقطه رویارویی این فرد با انقلاب و نظام بر میگردد به اینکه آن فرد منتسب به بیت من است و نباید اعدام شود. این فقیه در مقابل انقلاب و امام قرار گرفت و برای مردم مقداری عجیب بود ولی به تدریج این مساله برای مردم جا افتاد که ممکن است فردی فقیه باشد ولی نهایتاً ضعفهایی در تقوایش وجود داشته باشد.
کسی که ناموس و وطن برایش مهم باشد دست به فتنه انگیزی و شعله افکنی میان مردم نمیزند.
حجت الاسلام یقینی با اشاره به حدیثی از امیرالمومنین (ع) که میفرماید: رُبَّ عَالِم قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ، وَ عِلْمُهُ مَعَهُ لاَ یَنْفَعُهُ چه بسیاری از دانشمندی که حماقتش با او همراه است در حالی که علم او با اوست ولی این علم سودی به او نمیرساند، گفت: این مساله یعنی کسی ممکن است که فیلسوف یا مفسر یا معلم اخلاق باشد اما علمش برایش فایدهای ندارد.
وی ادامه داد: شیخ علی تهرانی سر اینکه که امامت جمعه به ایشان داده نشد و به مقام معظم رهبری داده شد به امام خمینی اعتراض کرد و نهایتاً به صدام و عراق پناهنده شد و در رادیو عراق درس اخلاق میگفت و هم توهینهایی به امام (ره) و جمهوری اسلامی مطرح میکرد. کسی میتواند فقیه و معلم اخلاق هم باشد اما در تقوایش شبههای وجود داشته باشد. این حب جاه آدمها را بدین سمت و سو میکشاند.
امیدواریم آقای امجد هشیار شده و متوجه اشتباهشان شوند
وی با اشاره به سخنان تازه منتشر شده آقای محمود امجد و سابقه ایشان در ذهن افراد گفت: جناب آقای امجد که امیدواریم خداوند تفضلی کند که ایشان هشیار شده و متوجه اشتباهشان شوند، او فردی است که شاگرد علامه طباطبایی (ره)، امام (ره)، آیت الله بها الدینی و آیت الله بهجت بوده است. بحثهای معنوی که ایشان در کوی دانشگاه و هیئت میثاق با شهدا داشتند و شبهای قدر، خیلی خاطرات معنوی خوبی را با ایشان رقم زد. شخصاً در زمان جوانی خاطرات خوبی با ایشان دارم هم از مسائل معنوی که با ایشان مطرح میکردیم و هم از مسائل انقلابی و حمایشان از امام و انقلاب و مقام معظم رهبری.
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به خاطراتی از آقای امجد گفت: در سال ۱۳۷۳ که مرحوم آیت الله اراکی از دنیا رفتند در هیئت میثاق با شهدا، آقای امجد سخنرانی داشتند. بحث در خصوص مرجعیت بود و چندین نفر را جامعه مدرسین معرفی کردند. بعضی از این افراد سالهای طولانی در حوزه علمیه بودند. در آن هیئت مطالبی را مطرح کردند که عالم بودن و اعلم بودن صرفاً به شخصی که سالها در حوزه باشد و استادهای متعددی دیده باشد نیست و فهم و تفقه به لطف و افاضه خداست و به اینکه کسی چه میزان درس خوانده و چه اساتیدی را دیده است نیست. در این جلسه تصریح واضحی نکردند اما پیام کلی فرمایش ایشان جوری بود که کسانی که در جلسه بودند ذهنشان به سمت مقام معظم رهبری میرفت.
آقای امجد مطالبی گفتند که با اصول اساسی اسلام و مذهب شیعه در تعارض است
حجت الاسلام دکتر یقینی با بیان اینکه ما به عمر جمهوری اسلامی، امتحانهای مختلفی داشتهایم گفت: هنوز بر خودم لازم میدانم حرمت آقای امجد را نگه دارم ولی متأسفانه ایشان مطالبی را مطرح کردند که با اصول اساسی اسلام و مذهب شیعه در تعارض است. قرآن به ما میگوید فتنه انگیزی و اختلاف افکنی بین مسلمانان جرمش بیش از قتل و آدم کشی است. قرآن میگوید فتنهگری از کشتن یک انسان سنگینتر است. وقتی میبینیم فردی چندین سال فتنهگری کرده است و چندین سال با ابزار رسانهای خودش اعتراف کرده که راههای دور زدن تحریم را به آمریکاییها نشان داده است، خودش اعتراف کرده که رفت و آمد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که نماد تمام ارزشهای ایرانی و اسلامی بود را به دست دشمنان داده و در حوادث سال ۹۶ رسماً آموزش رفتار تروریستی و تخریب می داده است را چطور میتوانیم اسم شهید بر روی چنین فردی بگذاریم؟ آیا این فرد فتنهگر محسوب میشود یا نه؟ چرا که وقتی فتنهای به پا میشود افراد متعدد دستشان به خون انسانها آلوده میشود.
وی با تاکید بر اینکه کسی که ناموس و وطن برایش مهم باشد دست به فتنه انگیزی و شعله افکنی میان مردم نمیزند گفت: قاضیای که حکم صادر میکرده است بر اساس شرع و قانون حکم صادر کرده و قضات عالی نیز بر حکم نظارت کرده و آن حکم تأیید شده است. اینکه حکمی بر اساس قانون اجرا شده و بعد بگوییم او شهید است در هیچکدام از ضوابط دینی ما نمیگنجد. فردی که از دین و ناموس و کشورش دفاع میکرده است را شهید میگویند، آیا واقعاً «نیما زم» از دین و ناموس و کشورش دفاع نموده؟
گویا ارتباط آقای امجد با انجمن حجتیه بر او اثر گذاشته است
دکتر یقینی افزود: ممکن است تفکرات انجمن حجتیه نسبت به افرادی که وابسته به ایشان بودند تأثیر گذاشته است. زمانی است که خود فرد وابسته به بیگانگان نیست مثل مرحوم منتظری که قطعاً وابسته به بیگانگان نبود ولی کسانی که وابسته به بیگانگان بودند روی ایشان تأثیر میگذاشتند. در سال ۱۳۸۸ مایکل لدین میگوید تصور نکنید ما از الان با جریان سبز در ایران ارتباط گرفتیم بلکه در دهه هشتاد میلادی با دفتر نخست وزیری مرتبط بودهایم. خود مهندس موسوی وابسته نبوده ولی کسانی که برای اینها تصمیم سازی میکنند و به افکار آنها شکل میدهند ممکن است از وابستگان باشند. همین مساله در خصوص آقای امجد و ارتباط ایشان با انجمن حجتیه نیز یک نمونه میتواند باشد.
وی ادامه داد: چند سال پیش خوانندهای در خارج از ایران ترانهای خواند که در آن به ائمه معصومین علیالخصوص امام هادی (ع) اهانت شد. بعضی از مراجع تقلید آنجا حکمی شبیه به حکمی که امام (ره) در خصوص سلمان رشدی داده بودند صادر کردند. آقای امجد در جلسهای میگویند این مراجع اشتباه کردند و در خصوص سلمان رشدی هم امام اشتباه کردهاند و اگر امام الان بودند خودشان اعتراف میکردند چرا؟ چون با این حکم باعث دردسر و زحمت برای مردم شدند و تحریمهایی برای مردم به وجود آمد و ما حق نداریم در دوره غیبت حرکت و کاری کنیم که موجب دردسر برای مردم شود.
دکتر یقینی در ادامه گفت: اگر بخواهیم این منطق، که انجمن حجتیه است را دنبال کنیم خوب نباید انقلاب میکردیم. ما از عتبات و مردم مظلوم عراق و یمن و فلسطین و لبنان در مقابل جریان داعش دفاع کردیم و ممکن است زحمتهایی هم برای ما ایجاد کرده باشد اما وظیفه ایمانی و انسانی و اخلاقی ما کمک به آنها نیست؟ پاسخ این مطلب را در پیام حضرت امام (ره) به مهاجرین جنگ تحمیلی که در دوم فروردین ۱۳۶۸ دادند مشخص است. این پیام پیامی تاریخی است که مانند منشور روحانیت که نگرش امام را به فقه و اجتهاد روشن میکند این پیام نیز نگرش امام را نسبت به مسائل بینالمللی واضح روشن مینماید.
وی با اشاره به نقش اطرافیان در این زمینه تصریح کرد: وقتی آقای امجد چنین حرفی را میزنند متوجه میشویم شاید چون ایشان پیش از انقلاب با انجمن حجتیه مرتبط بودند و در فعالیتهای فرهنگی با آنان همکاری داشتند گویا رسوبات فکری انجمن حجتیه در ذهنشان باقی مانده است.
تذکر آیت الله خوشوقت به آقای امجد
حجت الاسلام دکتر یقینی با بیان واقعهای در خصوص ارتباط آقای امجد و آیت الله خوشوقت افزود: نقل میشود که آقای امجد مراسم روضهای در دهه ۷۰ داشتند که افراد منحرف در آن شرکت میکردند و در همان زمان مرحوم آیت الله خوشوقت به ایشان تذکر دادند ایشان گفتند راه ندید و آقای امجد گفتند من نمیتوانم مانع ورود کسی به روضه عزای امام حسین (ع) شوم و راه ندهم. سپس آیت الله خوشوقت میگویند روضه را تعطیل کن که ایشان میفرمایند نمیتوانم روضه امام حسین (ع) را تعطیل کنم. مسجد خدا وقتی جایی برای تجمع فتنه گران میشود خدا دستور تخریب آن را میدهد آن وقت روضه امام حسین (ع) نمیتواند تعطیل شود، وقتی پای فتنه در آن باز میشود؟ در این اتفاقات شاهدیم که به تدریج این فاصله و زاویه بیشتر شد. بعضی وقتها خداوند انسان را با فرزند امتحان میکند و دلبستگی و اعتماد زیاد به فرزند مورد امتحان قرار میگیرد.
وی با تاکید بر اینکه ما باید نگران سرنوشت خودمان باشیم که وقتی برای بزرگان این اتفاق میافتد ما هم از شر شیطان ایمن نخواهیم بود، اظهار داشت: آقای منتظری اینقدر برای انقلاب زحمت کشید و بخاطر هوای نفس به راحتی از مسیر انقلاب جدا میشود و آقای امجد بدون حجت شرعی حرفهایی میزدند که مخالف مسلمات و آموزههای قرآن و عترت است. اگر کسانی که تروریست بودند مستحق اعدام نیستند مستحق چه مجازاتی هستند؟ با کدام ملاک شرعی اینهایی که در این مدت به تضییع حقوق مردم همت گماشتند را شهید میدانید؟
دکتر یقینی ادامه داد: نباید بزرگی آدمها چشممان را پر کند تا حق را نبینیم. زمانی که آشنایی با قرآن و عترت داشته باشیم و عقلانیت را به کمک بگیریم میتوانیم سخن فرد را مورد بررسی قرار داده و متوجه شویم آن سخن خطاست هرچند که سخن از فرد بزرگی مثل آقای امجد باشد.
نیاز جوانان دهه هفتادی و هشتادی ما اطلاع از تاریخ معاصر و تاریخ اسلام است
وی با اشاره به نیازسنجی جوان امروز در خصوص مسائل و شبهات ایجاد شده گفت: ما به آشنایی با تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب و معاصر از مشروطه تا امروز نیاز داریم. خیلی از جوانان از وقایع دهه هفتاد و شصت اطلاعی ندارند و نمیدانند چه اتفاقاتی افتاده است. متولدین دهه هشتاد، امسال دانشجو شدند و دهه هشتادیها در انتخابات بعدی رأی میدهند و در سرنوشت کشور دخیل هستند در حالی که در دهه شصت متولد نبودن. آنها باید نه فقط تاریخ مشروطه و تاریخ پهلوی و به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی بلکه فرآیند و روند شکلگیری جریانهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی تا به امروز را هم مطالعه کنند. با معارف امام (ره) و رهبر انقلاب و نوع نگاهی که به دین دارند آشنا شوند. چرا که نوع نگاهی که امام و رهبری به دین داشتند موجب عزت شیعه و اسلام و ایران شده است.
حجت الاسلام دکتر یقینی در پایان گفت: این بصیرت را باید پیدا کنیم تا وقتی افراد دچار سقوط شدند ما با آنها دچار سقوط نشویم. وقتی خودمان را به افراد وصل میکنیم آنها چون وزنه شأن سنگینتر است میتوانند ما را به قعر دره بکشانند. اساساً بهتر است خودمان با عقل، فهم، درایت و شعور آموزههای معصومین (ع) و آموزههای قرآن و سنت را با آن نگرش حکیمانه امام (ره) و حضرت آقا بشناسیم تا بتوانیم در فتنهها حق را از باطل تشخیص دهیم.
نظر شما