در نشست تخصصی مبنا از منظر مقام معظم رهبری مطرح شد،

فقط دروغگوها مدعی تشکیل حکومت تمام دینی در عصر غیبت‌اند

فقط دروغگوها مدعی تشکیل حکومت تمام دینی در عصر غیبت‌اند

رحیم‌پور ازغدی گفت: تشکیل حکومت صددرصد دینی در عصر غیبت امکان پذیر نیست و دروغگوها مدعی این امر هستند. فقط مهدی موعود (عج) می‌تواند این حکومت را تشکیل دهد.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی مبنا با موضوع «تبیین مبانی حکمرانی دینی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه‌ای» به همت دفتر نمایندگی حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای در مشهد در مدرسه علمیه عالی نواب برگزار شد.

در این نشست مجازی حسن رحیم پور ازغدی؛ پژوهشگر و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان سخنران به بیان مطالب خود پرداخت.

مشروح سخنان وی را در ادامه بخوانید:

حکمرانی جنبش‌های شیعی

جنبش‌های شیعی با حب اهل بیت (ع) مانند شیعه زیدی، اثنی عشری و… که در تمام قرن‌ها دائماً با حکومت‌ها درگیر بودند در مقاطعی موفق به ایجاد حکومت‌های دینی شدند و بعضی‌ها قلمروی جهانی پیدا کردند مثل فاطمی‌ها، آل بویه در بغداد و… بغداد نزدیک به یک قرن در اختیار شیعه بود و در قرن چهار و پنج هجری که درخشان‌ترین قرن تمدن اسلام است حکومت ظاهراً دست بنی عباس بود اما حکومت واقعی دست شیعیان بود. قرن چهارم تقریباً مذاهب فقهی شیعه و سنی به صورت آکادمیک شکل گرفتند و دلیل آن آزادی عمل و فضای باز در عراق بود که عمدتاً کار فقهای شیعه بود. در مقاطعی نیز گروه‌هایی مثل سربداران یا در شهرهای قم، خوزستان، بحرین و… گروه‌هایی تشکیل شد.

در عراق در زمان اهل بیت (ع) مکرراً جنبش‌هایی وجود داشت به صورتی که مامون خلیفه عباسی مجبور شد حکومت را به امام رضا (ع) تعارف کند و این در حالی بود که امام رضا (ع) از این موقعیت استفاده کردند بدون اینکه به مامون مشروعیت بدهند.

در تصوف شیعی نیز بعد از حکمرانی نیاز به فقهایی پیدا کردند اما فقهای ایرانی که نفوذ داشته باشند، کم بودند چون عمدتاً در حوزه‌های عراق و جبل العامل و… بودند آن حکومت‌ها هم ولایت فقیه مثل این مدلی که حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری فرمودند، نبود.

امام (ره) ابتدا به عنوان یک مرجع نهضتی را شروع کرد و مردم را به میدان آورد و اولین سلسله‌ای که خارجی‌ها به ایران آوردند را بدون جنگ و خونریزی در حالی که مورد موافقت شرق و حمایت غرب قرار داشت، بیرون کرد و با رأی اکثریت مردم حاکمیت دینی را تشکیل داد و اصل مسئله همین است.

مقام معظم رهبری نیز در تمام این مقاطع در قبل و بعد از انقلاب بحث‌های نظری و عملی داشتند مثل بحث انسان ۲۵۰ ساله، تحلیل وضعیت امام رضا (ع) و… که برخی به دوران اهل بیت (ع) و برخی به دوران عصر غیبت و عصر متاخر اشاره دارد و می‌توان آن را پیگیری کرد.

اولین بحثی که در همین مشهد شهید داد همین بحث حکمرانی دینی بود

کسی ادعایی ندارد که ایشان یک نظریه مخصوص دارند اما این نظریه در راستای دیدگاه امام (ره) و همه در تدارم یک نگاه خاص انسان ساز، ضد ظلم با چشم انداز نظام سازی از دین و با تعریف اهل بیت (ع) است. اولین مرتبه‌ای که در تظاهرات‌های شهر مشهد شهید دادیم از همین مدرسه نواب شروع شد حضرت امام (ره) فرمودند: می‌ترسم دیگر از این حوزه‌ها شخصیت‌های برجسته‌ای خارج نشود چون سختی سرما و گرما را ندیده باشند و به راحتی عادت کنند و البته که آخوند و نخبه‌های این مدلی کم نداریم.

در همین مدرسه نواب، شهید هاشمی نژاد سخنرانی کرد و اولین بحثی که شهید داد همین بحث حکمرانی دینی بود. ایشان فرمودند: چون ممنوع المنبر هستم، ایستاده سخن می‌گویم و بر روی منبر نمی‌نشینم و یک سخنرانی محکم داشتند که حق حاکمیت را در چارچوب دینی عنوان کردند. عدالت، شریعت، معنویت و برداشت مردم از این بحث به شعار استقلال، آزادی، حکومت عدل علی منتهی شد. استقلال یعنی استبداد جهانی را نمی‌پذیریم، آزادی یعنی حق انتخاب و امر به معروف و مشارکت و … را می‌خواهیم.

حکومت شیعی بر خلاف نظام‌های زرسالار، زورسالار و تزویرسالار است. بعدها از امام (ره) در ارتباط با حکومت عدل علی پرسیدند و ایشان فرمودند: حکومت اسلامی باید دارای ملاک‌های اسلام باشد، فرم آن باید جمهوری باشد و مسئولان باید با رأی اکثریت انتخاب شوند. در عصر حضور معصوم هم مردم حق انتخاب دارند یعنی تا مردم نپذیرند آنها حق حاکمیت دارند اما وظیفه حکمرانی ندارند چون کار دینی فقط حکومتی نیست اصل دین تربیت است و حکومت وسیله‌ای برای هدف دین است. از امیرالمومنین (ع) خاص‌تر نداریم معصوم و منصوب به نسل خاص الهی هستند ولی وقتی بیعت اجتماعی نشد، ایشان در خانه نشستند البته بیکار ننشستند و کارهای بسیار زیادی انجام دادند و به تعبیر من همکاری انتقادی انجام دادند ایشان فرمودند: من ابتدا مخالفت کردم ولی نهایتاً با کراهت بیعت کردم و اجازه درگیری با خلفاء و براندازی این نظام را نمی‌دهم خدمات این نظام را تأیید می‌کنیم، امر به معروف می‌کنیم، اما صددرصد آن را قبول نداریم.

مقام معظم رهبری چند مشخصه دارند که شاید هیچ کس این‌ها را باهم نداشته باشند

مقام معظم رهبری چند مشخصه دارند که شاید هیچ‌کس این‌ها را با هم نداشته باشند غیر از امام (ره) و رهبری هیچ فقیهی نداشتیم که در رأس حکومت شیعی قرار بگیرند. ادعای حضور فرهنگ دینی بحث دیگری است چون در ادیان و مذاهب مختلف همه خود را دینی می‌دانند چون در اسلام هم امام (ره) فرمودند: اسلام آمریکایی داریم و حتی شیعه لندنی هم داریم و… در زمان گذشته هم همین طور بوده است و اکنون نیز همین طور است. فساد و دزدی هم به وجود می‌آید افراد با تقوا هم ممکن است بی تقوا شوند.

مقام معظم رهبری تنها فقیه زنده و شیعه، مدرس فقه و اصول و خارج بودند که در متن مبارزات بوده و از نظر علمی با تفکرات سرمایه‌داری و همچنین جریان متحجر دینی شیعه و سنی آشنا بودند و ۴۰ سال هم تجربه حضور حاکمیت در بالاترین سطوح را دارند و راجع به تاریخ سیاسی پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) نیز مطالعاتی داشته‌اند. ایشان یک تجربه کم نظیر در میان نظام هستند چون با کسی که در حجره یا کتابخانه نظریه بدهد خیلی متفاوت هستند.

می‌توان خارج از میدان از اجرای حاکمیت دینی، عدالت و… صحبت کرد اما مهم اجرای آن در مقام عمل است. مثلاً در برابر کسی که با فقه، اصول و سنت و… آشنا باشد و بگوید در مسیر خانه تا حرم گناهان و معاصی می‌بینم چرا اینها را حل نمی‌کنید باید گفت: در میدان عمل داستان متفاوت است، در برابر جمعیت‌های مختلف، موانع داخلی و خارجی، تقسیم بندی مسئولیت و… اجرا خیلی آسان نیست.

برخی از طلبه‌ها می‌گویند به ما فحش می‌دهند باید گفت، پیامبر (ص) فرمودند: همه انبیا فحش شنیدند و من از همه بیشتر مورد تمسخر و اهانت قرار گرفتم و آیه آمد که هم باید خودت تحمل کنی و هم باید بقیه را بیاوری و در تاریخ ۱۴۰۰ ساله چنین اتفاقی نیفتاده بود و امام (ره) فرمودند: اگر وارد میدان نشویم تا ۵۰۰ سال دیگر هم شاید نتوانیم حکومت دینی ایجاد کنیم.

اهل بیت (ع) را کشتند چون مرزهای حکمرانی دینی را مطرح کردند

رهبری می‌فرمایند: می‌دانید چرا تنها مذهبی که همه رهبران آن کشته شدند، شیعه هستند؟ اگر فقط بحث فقه فردی بود و موعظه اخلاقی بود و اگر امر به معروف و جهاد و مسئله سیاسی نبود چرا تمام اهل بیت (ع) را کشتند. هیچکدام عمر طبیعی نکردند چون مرزهای حکمرانی دینی را مطرح کردند. زمان حضرت امیر المومنین (ع) سه جنگ داخلی بر ایشان تحمیل کردند همان همرزمان و سربازان خود حضرت علی (ع) بودند کسانی که در جنگ جمل و صفین در رکاب ایشان بودند اما بعد مقابل ایشان ایستادند.

ظاهراً حکمرانی دینی بود اما در عمل مشکلات و موانع زیادی وجود داشت. طلحه و زبیر، ام‌المومنین و هزاران حافظ قرآن در دو طرف جبهه و… و اگر الان چنین جنگی رخ دهد بسیاری از ما شک می‌کنیم و نمی‌رویم. در میان علمای حوزوی کمتر کسی را چون مقام معظم رهبری دیده‌ام که با این دقت این مسائل را خوانده و تحلیل کرده‌اند و کتاب صلح حسن گواه همین تحلیل‌هاست.

قبل انقلاب اصل اسلام محترم نبود چه برسد به روحانیت

حرف زدن آسان است ولی اجرا کردن سخت است همه باید کمک کنند برخی‌ها می‌گویند از وقتی انقلاب شد روحانیت احترامش کم شد، اصلاً چنین نیست قبل انقلاب روحانیت جرأت حرکت در خیابان را نداشت اصل اسلام محترم نبود چه برسد به روحانیت و چه کسی گفته است وقتی اسلام محترم نیست روحانیت باید محترم باشد و حوزه‌های علمیه هم خیلی وظیفه خود نمی‌دانستند مقابل فحشاء و رفتارهای ناهنجار بایستند.

امروز تمام مقامات دنیا تظاهر به دینداری می‌کنند برخی طلبه‌ها می‌گویند به ما بی احترامی می‌کنند به ما فحش می‌دهند خوب خیلی از انبیا را مورد تمسخر قرار دادند. تو باید به وظیفه‌ات عمل کنی حتی اگر فحش دهند ما نباید فقط به فکر خودمان باشیم.

رهبری فرمودند: از امام پرسیدم کی به فکر تشکیل حکمرانی دینی افتادید ایشان فرمودند: هیچ وقت، من همیشه فکر می‌کردم در هر شرایط تکلیف من چیست؟ گفتم یا من را می‌کشند که خوب من به تکلیفم عمل کردم یا پیروز می‌شوم و اقبال مردمی بیشتر می‌شود و وظیفه من هم بیشتر می‌شود. اگر می‌توانی قدرت را از فاسدان بگیری این وظیفه تو است و هر بخش از اسلام را بیشتر بتوانیم ترویج کنیم باید دنبال آن برویم و این اصل حکمرانی دینی در دوران غیبت است خیلی از وظایف را به امام زمان (عج) نسبت می‌دهند و می‌خواهند خودشان زندگی کنند و فقط رفتارهای متدینی انجام می‌دهند و این یعنی بستر سکولاریسم در حوزه ساخته می‌شود یعنی اینکه هیچ وظیفه‌ای برای خود ندانیم.

آشنایی دیگر مقام معظم رهبری با جریان‌های روشنفکری مثل دکتر شریعتی و پدر ایشان، بهشتی، مطهری و… است. همه اینها و نگاهشان را دقیق می‌شناختند و این مزیت دیگر ایشان است که می‌توانند راجع به حکمرانی دینی نظریه بدهند و رهبران دینی و نظریه پردازان مذاهب مختلف را می‌شناسند و ایشان حلقه وصل بین طرفداران شیعه و سنی بودند.

بنابراین ۴۰ سال حضور در اولین و تنها حکومت دینی و مردم سالار در عصر مدرن، مطالعات وسیع در تاریخ سیاسی اهل بیت (ع) و عصر غیبت و اتفاقاتی که در حوزه حکمرانی افتاد، آشنایی با تفکر متحجر در حوزه‌ها و آشنایی با جریان‌های افراطی شیعی و… از خصیصه‌های ایشان است.

رهبری بعد سیاسی زندگی همه ائمه (ع) را در کتاب انسان ۲۵۰ ساله تحلیل کرده‌اند و ما کمتر کسی داشتیم در آن زمان چنین فکرهایی بکنند. در آن به بعد سیاسی اهل بیت (ع) و مرجعیت علمی آنها پرداخته شده است. باید جریان‌های درون شیعی را بشناسیم. توجیه شیعی می‌کنند اما صد درصد خلاف مبانی شیعی است. ۷۰- ۸۰ سال است جهان اسلام سقوط کرده است و غربی‌ها جهان اسلام را بین خودشان تقسیم کردند کشورهای اسلامی را تکه تکه کردند اولین باری که این جریان شکست خورد، انقلاب اسلامی بود و حالا چند کشور دیگر در حال خارج شدن از دست آنهاست.

حکومت صد در صد دینی جز به دست ولیعصر (عج) محقق نمی‌شود

هر کس ادعا کند در زمان غیبت حکومت صد درصدی دینی ایجاد می‌کنیم دروغ می‌گوید می‌توان درصد آن را بالا برد اما صد در صد دروغ است و جز به دست مهدی فاطمه (عج) صد درصد محقق نمی‌شود.

مگر در زمان امام حسین (ع) فقط ۷۰ نفر شیعه بودند؟ خیر، ده‌ها هزار واقعاً معتقد و صدها هزار مسلمان محب اهل بیت (ع) بودند. همه سنی و شیعه شأن امام حسین (ع) را می‌دانستند پس چرا فقط ۷۰ نفر همراه ایشان بودند؟ امام حسین (ع) از بعد سیاسی صحبت کردند و فرمودند: این حکمرانی اسلامی نیست و من با آن نخواهم بود. برخی از شهدای کربلا اصلاً سنی بودند و قائل به عصمت حضرت علی (ع) نبودند و حتی جز دشمنان آنها بودند و در اینجا شهید شدند و حتی برخی تا قبل از واقعه کربلا مسیحی بودند پس فقط چرا ۷۰ نفر آمدند چون نمی‌خواستند مقابل حکومت بایستند و زندگی شأن به خطر بیفتد.

کد خبر 5399290

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • IR ۱۴:۱۷ - ۱۴۰۲/۰۹/۲۶
      2 0
      ماهیت دنیا پست تر ازانست بتوان تصور کرد و هیچ قدرت دنیوی با انگیزه دینی نمیتواند عملکرد الهی و انسانی داشته، و از فساد و ظلم مبرا باشد. درواقع دین اگر ابزار قدرت شود، فساد و ظلم را به اوج میرساند و در قداست سقوط میکند. وابستگی وجودی انسان به جهان مادی شدیدتر از انست که بتواند در محرومیتها خود را...