۵ آذر ۱۴۰۲، ۱۰:۴۱

یادداشت مهمان؛

پاییز و فصل هرس/جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور، خود فرهنگ بود

پاییز و فصل هرس/جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور، خود فرهنگ بود

جایزه ادبی شهید حبیب غنی پور، خود فرهنگ بود؛ یعنی برخاسته و جوشش از مردم، از دل مردم برای دغدغه‌های مردم.

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: جایزه شهید غنی پور آخرین برگزیدگان خود را معرفی کرد و بعد از ۲۲ دوره خداحافظی کرد. این خبر را که خواندم، جا خوردم اما بعد که مصاحبه‌های اعضا و آقای ناصری دبیر جایزه را خواندم، خوشحال شدم. به نظرم که در این اوضاع فرهنگی، یک خبر خوب بود! حتی خبر خیلی خوب! درباره اصل این تصمیم واقعاً حرف و نظری ندارم و اصلاً نمی دانم تصمیم درستی بوده یا نه! اما از جایی که ایستاده‌ام به عنوان یک ناظر، مخاطب، یک نفر که دستی بر آتش فرهنگ و ادبیات دارد و در اتاقی، پشت یک میز در یک نشر، روزگار سپری می‌کند خبر خوبی بود. در روزگارمان قهرها و استعفاها بیشتر نمایشی اند. از خداحافظی خوانندگان و بازیگران و نویسندگان که هربار چنان متن پرشوری در صفحاتشان می‌نویسند که می‌گویی شاید فردا اسنپ بگیریم این بنده خدا درخواستم را قبول کند و حالا به روی خودم بی ارم که می شناسمش یا نه! اما محال است که دیگر اثری با مجوز ارشاد از او ببینم یا بشنوم! تا سریال تکراری خداحافظی و استعفای سرمربی پرسپولیس که بیشتر از تکرار جومونگ شده است! غرض اینکه در این فضا وقتی خبر تعطیلی یک جایزه را می شنوی می‌گویی مشکل مالی است و حتماً ناز می‌کنند تا خریدار پیدا شود. وزیر ارشاد هم حق دارد. خبرنگار در اصفهان از او پرسیده و او هم مثل ما گمان کرده برنامه لنگ پول است و گفته: «حمایت می‌کنیم، تا تعطیل نشود.»

این بار موضوع پول نیست؛ چون اصلاً جایزه شهید حبیب غنی پور، با پول و جایزه و غیره تعریف نشده بود. دهه شصت مرحوم امیرحسین فردی، در مسجد جواد الائمه (ع)، برای بچه‌های مسجدی و علاقه مند، کلاس نویسندگی برگزار می‌کند.یکی از همین بچه‌ها که دو اثرش چاپ شده و استعداد خوبی دارد، سال ۱۳۶۵ شهید می‌شود. رفقای مسجدی و کلاس نویسندگی حبیب هم که حالا اکثرشان نویسنده و صاحب قلم و مدیر فرهنگی شده‌اند از سال ۷۶ در همان مسجد، یک جایزه ادبی راه می‌اندازند و به یاد رفیق شهیدشان اسم آن را شهید حبیب غنی پور می‌گذارند. از این داستان، ساده عبور نکنید؛ تا همین جا به روند شکل گیری این جایزه ادبی دقیق‌تر نگاه کنید. دهه شصت، بچه‌های مسجد، امیرحسین فردی، کلاس نویسندگی، اعزام به جبهه، رفیق شهید و… (وای خدای من این دهه شصت عجب دهه عجیب و محشری است. حالا عده‌ای اصرار دارند دهه شصتی ها را نسل سوخته بنامند ولی آن نسل و آن دهه، نسل رشک برانگیز و حسرت بخشی بوده است؛ حالا کلی حرف دارم اما بگذریم که باز متن به حاشیه رفت)

جایزه ادبی شهید حبیب غنی پور، خود فرهنگ بوده است؛ یعنی برخاسته و جوشش از مردم، از دل مردم برای دغدغه‌های مردم. در همه این ۲۲ دوره هم خواستگاه خود یعنی مسجد را فراموش نکرده و محراب مسجد جواد الائمه دکور ثابتش بوده و استحباب حضور، با وضو بودن و با مشکل شرعی ورود به این مراسم حرام بود و هنوز حس می‌کردی که انگار این جمله آقا روح الله خمینی را می‌شود نوشت که: مسجد سنگر است؛ سنگرها پر کنید.

بیانیه و صحبت‌های دبیرخانه و نویسندگان مسجد جوادالائمه واضح بود: «شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع)، برگزارکننده جایزه کتاب سال شهید غنی‌پور با تحلیل چالش‌ها و اولویت‌های ادبیات داستانی معاصر ایران و توجه به شرایط موجود و پیدایش نیازهای جدید مخاطبان، تصمیم گرفت هم‌زمان با اعطای جوایز برندگان دوره بیست و دوم، پایان فعالیت این جایزه را اعلام کند.»
«ما تیم امید نداشتیم که اگر داشتیم، امروز کل کار را به جوان‌ها می‌سپردیم و کنار می‌رفتیم.» «جایزه شهید غنی‌پور، اداره نیست که بشود برایش آدم اجاره‌ای آورد. همه کسانی که پای کار بودند، با دلشان آمده بودند. برای همین، کار با پول درست نمی‌شود.»

«از این پس، توان خود را صرفِ زمینه‌های دیگری کند که تربیت نسل جدید داستان‌نویسان و انتقال تجربه به نویسندگان نوقلم، از آن جمله‌اند.»

در دورانی که طرف زمین می‌خورد اما برای ضایع نشدن همچنان سینه خیز ادامه می‌دهد، خود این واکاوی، آسیب شناسی، تحلیل گذشته، ذوب نشدن در یک راه حل، تصمیمی استثنایی است و جای تحسین دارد.

در دوران شهوت جشنواره و جایزه راه انداختن و روی سن رفتن، اینکه به رغم همه علاقه و دلبستگی ها، در یک مسیر ۲۲ ساله حل نشوی، خودش درس فرهنگ است.

درباره اصل این تصمیم و درست و غلط بودنش حرفی ندارم اما این اقدام شجاعانه و جوانانه از نسل طلایی دهه شصت بر آمده از مسجد، برای ما جوان ترها درس آموز و تحسین برانگیز است. تربیت نویسندگان خلاق و پویا و خلق اثرهای ناب در آینده، تفکر، نقد و واکاوی مسیرها و اهداف، نهراسیدن از گفت وگوهای جدی و بنیادی و ایثار طلب می‌کند. تصمیم نویسندگان مسجد جوادالائمه منوری به این مسیر بود. این تصمیم بهانه و سوزن خوبی برای همه ماست. تا همه دبیرخانه‌ها، شوراها، جشنواره‌ها، جوایز، کنگره‌ها، نشست‌ها، رویدادها و همه کسانی که امکانی برای فرهنگ جامعه به خدمت گرفته‌اند، خودشان را، اهداف شأن را، راهی که طی کرده‌اند، دردی که دوا کرده‌اند مرور کنند. اگر رودربایستی را کنار بگذاریم و صادقانه عمل کنیم خبرهای تعطیلی بیشتری را باید شاهد باشیم. پاییز است و فصل هرس، باغبان کارکشته دست و دلش از هرس نمی لرزد. او به خوبی میوه بهار را از دل این هرس‌ها می بیند.


* محمدعلی نباتی

کد خبر 5950103

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha