۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، ۱۵:۳۶

گزارش «مجله مهر» از غرفه یمن در نمایشگاه؛

خنجر،کتاب و یک فنجان قهوه!

خنجر،کتاب و یک فنجان قهوه!

«غرفه یمن» امسال هم در نمایشگاه کتاب در نقطه‌ای دورافتاده است؛ غرفه‌ای جذاب که در کنار معرفی آثار یمنی، مهمان خود را به یک فنجان قهوه و برگ‌هایی خواندنی از تمدن کهن این کشور دعوت می‌کند.

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ فاطمه برزویی: طراحی جالبی دارد و بین باقی غرفه‌ها به راحتی قابل تشخیص است. سر در ورودی‌اش «عقاب صلاح‌الدین» که به عقاب جمهوری معروف است دیده می‌شود. همان عقابی که پس از سرنگونی سلطنت یمن شمالی در سال ۱۹۶۲، به نماد ملی جمهوری عربی جدید یمن و سپس جمهوری دموکراتیک خلق یمن در یمن جنوبی در سال ۱۹۶۷ تبدیل شد.

دست چپ ورودی «غرفه یمنی‌ها»، تصویر چهره «ابو جبرئیل» را گذاشته‌اند. ابو جبرئیل لقب «عبدالملک بدرالدین الحوثی» رهبر معنوی و فرمانده کل مبارزان انصارالله یمن است که محبوبیت عجیبی نزد یمنی‌ها و دوستداران محور مقاومت دارد. سمت راست نیز، تصویری از برادر ابو جبرئیل نصب کرده‌اند؛ شهید «سید حسین بدرالدین حوثی» سیاستمداری که پشتوانه مذهبی و قبیله‌ای گسترده‌ای در شمال یمن داشت و نقش مهمی در سازماندهی فعالیت‌های اعتراضی علیه دولت مرکزی ایفا کرد. این چهره سیاسی و نظامی تا سال ۲۰۰۴ رهبری زیدیان یمن بود. «حوثی» ها، گروه پرآوازه محور مقاومت که این روزها بیش از همیشه شناخته شده‌اند، نام خود را از نام این مبارز برگرفته‌اند.

«بدرالدین الحوثی» که تلاش داشت رژیم «علی عبدالله صالح» را اصلاح کند و به دخالت آمریکا و عربستان منتقد بود و می‌کوشید حقوق شیعیان یمن را احقاق کند، سال ۲۰۰۴ در یکی از درگیری‌های شمال یمن به شهادت رسید. او که بنیانگذار انقلاب یمن محسوب می‌شود، سال‌های بعد از پیروزی انقلاب کنار امام خمینی (ره) بود. سال ۶۸ بعد از رحلت امام، به یمن بازگشت. آن روزها شاید کسی فکرش را نمی‌کرد او می‌رود تا پیام انقلاب را به گوش مردم کشورش برساند و به کمک آنچه در کنار امام آموخته، مقاومت اسلامی یمن را رقم بزند؛ مقاومتی مثال‌زدنی که این روزها دنیا را با نام «انصارالله» پر کرده است.

می‌گویند «انصارالله» محصول سخنرانی‌های سیدحسین بدرالدین الحوثی است؛ محصول روزهایی که برای شاگردانش در مدرسه «امام هادی» در استان صعده یمن حرف می‌زد و نسلی را تربیت می‌کرد که قرار بود در آینده‌ای نزدیک معادلات زیادی را به هم بزنند. حوثی‌ها باور دارند دستاوردها و پیروزی‌های انصارالله در جبهه‌های مختلف مدیون و مرهون این دو برادر و اندیشه‌هایی است که آنها پایه‌ریزی کرده‌اند؛ فرزندان «بدرالدین الحوثی» عالم نامدار یمنی که حالا به نمادی از این کشور تبدیل شده و در آستانه ورودی غرفه «یمنی‌ها» تاریخ مقاومت در این کشور را یادآوری می‌کنند.

خنجر،کتاب و یک فنجان قهوه!

مثل دوره‌های قبل، این بار هم محل استقرار غرفه یمن چندان توی چشم نیست و طبقه بالای نمایشگاه قرار دارد. فقط بازدیدکنندگانی که سری به بالا بزنند این غرفه را می‌بینند، هرچند بازدید از آن می‌تواند برای خیلی‌ها جذاب و پر از اطلاعات جدید باشد. این را از آنجا می‌شود فهمید که در طبقه کم رفت و آمد بالایی، غرفه یمنی‌ها جزو شلوغ‌ترین‌ها است. حالا، با پررنگ شدن اخبار مبارزات یمن در ماه‌های اخیر و پرآوازه شدن حملات جسورانه آنان مقابل آمریکا و اسرائیل، افراد بیشتری مشتاق هستند از این غرفه دیدن کنند؛ طوری که به نظر می‌رسد برخی نه فقط برای کتاب، بلکه برای خوش و بش با یمنی‌ها به غرفه‌شان سر می‌زنند.

مرد جوانی در گوشه‌ای از غرفه به تصویرهایی که روی دیوار نصب شده اشاره می‌کند، به عکس یک پسر بچه که اسلحه در دست دارد. می‌پرسد: «شخص خاصی است؟» غرفه‌دار جواب می‌دهد: «خیر، در حقیقت حمل اسلحه در یمن آزاد است، این تصاویر مربوط به تجمعات است و این کودک یکی از هزاران انسان معمولی است که در ماه‌های اخیر برای دفاع از فلسطین و حمایت از او به خیابان‌ها آمده‌اند.»

یک نشست مربوط به یمنی‌ها بیرون از غرفه شروع می‌شود و بازدید چند چهره سیاسی و دولتی از نمایشگاه غرفه را کمی خلوت می‌کند. در نگاه اول و در شلوغی غرفه، جز همان عقاب سر در ورودی و عکس چهره‌های انصارالله، چیزی چشم را نمی‌گیرد؛ حالا که رفت و آمدشان کمتر شده فرصت را غنیمت می‌شمارم و به غرفه یمنی‌ها بازمی‌گردم. این بار کمی دقیق‌تر، کمی با حوصله‌تر...

غرفه‌ای با رنگ و لعاب یک تمدن کهن

در ظاهر تمام مردان یمنی حاضر در غرفه نمایشگاه، یک خنجر خجنجو کمربند مخصوص به چشم می‌خورد. جوان غرفه‌دار یمنی، با فارسی کم‌جان و کم‌سرعتی می‌گوید: «این شمشیرها نماد قدرت است و همیشه همراه ما است و بیشتر مردان یمنی آن را می‌بندند.‌» برخلاف سایر غرفه‌ها، اینجا مدام چای و قهوه سرو می‌شود. این طور که معلوم است قهوه جزو جدا نشدنی از شخصیت یمنی‌ها است. غرفه دار جوان توضیح می‌دهد: «قهوه یمنی، موکا است و یکی از بهترین نوع‌های قهوه است. قیمت هر کیلو آن تا ۳۰۰ دلار می‌رسد.»

اسمش «اسامه» است. از همان ورودی با حوصله توضیحاتش را درباره اینکه ورودی غرفه به شکل «دروازه یمن» ساخته شده است شروع می‌کند؛ دروازه‌ای در یمن که تقریباً ۱۵۰۰ سال قدمت دارد. او می‌گوید این دروازه‌ها در شهرستان‌های قدیمی این کشور بیشتر دیده می‌شود. به سمت دیگر غرفه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد که این ستون‌ها «عرش بالقیس» هستند، همان عرشی که برای زن حضرت سلیمان بوده و در قرآن آمده است که در یک لحظه از یمن به فلسطین منتقل شده است؛ اما نشانه‌هایی از آن هنوز هم در یمن دیده می‌شود.

گوشه دیگری از این غرفه تاریخی، عکس یک جواهر زنانه به چشم می‌خورد. اسامه می‌گوید: «این گردنبند خیلی قدیمی است و تمامش از نقره است و روی آن‌هم یاقوت و عقیق کار شده است. جالب است بدانید این نوع جواهر با این تزئینات فقط در یمن استفاده می‌شده است.» بعد از توضیح درباره گردنبند اسامه یک ماکت در غرفه را نشان می‌دهد و می‌گوید: «این مجسمه‌ای که اینجا می‌بینید بازسازی و کوچک شده شهر دارالحجه است. این شهر ۱۷۰۰ سال پیش ساخته شد و از دل کوه این شهر را ساختند و به آن رنگ و لعاب دادند. همچنین این شهر شامل آثار باستانی و قلعه‌های تاریخی متعددی است که در قله کوه‌های اطراف آن ساخته شده است.»

نماد دیگری از یمن را هم در غرفه دارند که نشان دهنده شهر «صنعا» است. «صَنعا» پایتخت کشور یمن و پرجمعیت‌ترین شهر این کشور است؛ شهری در دل بخش کوهستانی یمن که به قول مردم این کشور، «بازمانده‌ای از دوران سبا» است. بنا بر تاریخ‌، سبا یکی از قدیمی‌ترین دولت‌های بشری است که از ۷۵۰ سال قبل از میلاد مسیح یعنی حدود دو هزار و هشتصد سال پیش آغاز شد و تا حدود ششصد سال بعد تداوم داشت؛ دولتی تجاری و پرقدرت که یک امپراطوری عظیم به راه انداخته بود.

خنجر،کتاب و یک فنجان قهوه!

کمی آن طرف تر، اسامه یکی از کتاب‌ها را باز می‌کند و تصاویر «برهوت» را نشان می‌دهد و می‌گوید که اولین برج‌های دنیا در برهوت ساخته شده‌اند. حالا آنچه از آن دوران بازمانده تحت نظارت جدی سازمان یونسکو قرار دارد و مردم اجازه بازسازی یا حتی یک تغییر کوچک در ظاهر ساختمان‌هایش را نداشتند؛ هرچند از سال ۲۰۱۵ تا کنون صنعا، کم و بیش زیر آوار جنگ است؛ چه سال‌هایی متمادی که ائتلاف سعودی آتشش را روی شهرهای یمن ریخت چه این اواخر که آمریکا و کشورهای غربی این اقلیم و به ویژه صنعا را کوبیده‌اند؛ شهری که به نقل روایت‌های بومی توسط «سام» پسر نوح پیامبر پایه‌گذاری شده است!

یک کتاب بزرگ روی میز به چشم می‌خورد که هر بازدیدکننده‌ای را چند لحظه‌ای جذب خود می‌کند. کتاب، تصاویری از همان قرآنی است که به دست امام علی (ع) روی چرم نوشته شده و یمنی‌ها آن را چاپ کرده و آیات کلام‌الله را زیر تصویر دست‌نوشته‌های امیرالمومنین (ع) نوشته‌اند. هدف از چاپ این قرآن و آوردنش به ایران را اطلاع‌رسانی و نشان دادن خط امام علی به مردم ایران می‌دانند.

خنجر،کتاب و یک فنجان قهوه!

شاعران معاصر یمنی، انقلاب ایران را توزیع می‌کنند

حسابی توی غرفه این طرف و آن طرف می‌دود. وقتی سوالم را درباره رهبران انصارالله یمن می‌شنود چند دقیقه‌ای می‌ایستد و آنچه می‌داند را می‌گوید: «رهبر قبلی ما یک سال در جنگ محاصره شد؛ در محاصره به او گفتند خودت را تسلیم کن تا تو را نکشیم. او گفته بود در فرهنگ‌مان تسلیم شدن نداریم و این واژه معنی نمی‌دهد. می‌گفت می‌جنگم تا شهید شوم و مردم احساس می‌کردند این آدم واقعاً کنارشان است. او همیشه همراه قرآن بود، یعنی بر اساس آیات قرآن حرف می‌زد و همین دلیل دیگری می‌شد که مردم دوستش داشته باشند.»

با همان فارسی دست و پا شکسته توضیحاتش را کامل می‌کند: «رهبر قبلی ما یک کتاب درباره امام‌خمینی نوشته است و در آن درباره زندگی امام و انقلاب و دستاوردهایش توضیح داده است؛ اینکه انقلاب چطور شروع شد و چطور به نتیجه رسید.» بعد به کتاب‌های غرفه‌شان اشاره می‌کند: «جالب است بدانید شاعران معاصر یمن، به خصوص از ده سال پیش سعی می‌کنند فرهنگ انقلابی که در ایران اتفاق افتاده است را در اشعار خود توزیع می‌کنند. اینجا در غرفه تمامی کتاب‌ها، درباره معرفی یمن و ویژگی‌های این کشور است. البته به کسانی که در نشست‌های غرفه حضور داشتند هم کتاب انقلاب اسلامی ایران هدیه دادند که نویسنده آن سید حسین بدر الدین الحوثی رهبر پیشین یمنی‌ها است؛ کسی که ۲۲ سال پیش شهید شد.»

او درباره محبوبیت رهبران انصارالله نزد مردم یمن ادامه می‌دهد: «زمان شهادت رهبر قبلی‌مان، بردارش یعنی رهبر فعلی ما ۲۳ ساله بود، سن و سالی نداشت و فرمانده برخی گروه‌های ارتش بود. آدمی ساده و معمولی بود. مسؤلیت داشت ولی همیشه بین مردم و حلال مشکلات آنها بود. مردم به او علاقه داشتند چون صادق بود و دردهایشان را احساس می‌کرد، به همین دلیل حمایتش می‌کردند و شانه به شانه همراه او جنگیدند.»

اسامه می‌گوید: «مردم می‌دیدند که او همیشه موفق است. همان وقت که رهبرمان شد هر زمانی که دولت به مبارزان حمله می‌کرد او در عملیات‌ها موفق می‌شد؛ هرچند خیلی خیلی جوان بود. مردم دیدند او هر چه می‌گوید به موفقیت می‌رسد و حرفش با عملش یکی است و همیشه به نتیجه مطلوب می‌رسیدند؛ کم کم فهمیدند او با دیگران فرق می‌کند. به خاطر همین مردم‌مان بسیار به رهبرمان وابسته شدند. مهمترین دلیلی که باعث می‌شود رهبران خود را دوست داشته باشیم این است که آنان خودشان را به ما ثابت کرده‌اند.»

این جوان یمنی توضیح می‌دهد که بعد از جنگ غزه کشورهای منطقه رهبر انصارالله را شناختند: «شاید تا قبل از آن شناختی نداشتند. بعد از هفت اکتبر بود که مردم منطقه با یمن و رهبرش بیشتر آشنا شدند. رهبرمان گفت ما اسرائیل را می‌زنیم؛ این حرف در کشورهای عربی حرف تازه‌ای بود؛ وقتی اسرائیل را زدیم همه تعجب کردند. دنیا باور نمی‌کرد! اما وقتی کشتی اسرائیلی را زدیم باور کردند و حالا همه می‌دانند اگر اسرائیل جلو برود یمن سایه به سایه دنبالش است.»

غرفه یمن یکی از پر رفت و آمدترین غرفه‌های نمایشگاه است که علاقمندان زیادی را سمت خود می‌کشاند؛ به ویژه آنها که دوست دارند حالا بیشتر و بیشتر درباره حوزه مقاومت بدانند و بخوانند. این غرفه فرصتی مهیا کرده تا علاوه بر آشنایی با ادبیات مقاومت در یمن، بازدیدکنندگان با تاریخ کهن این کشور و تمدن چندهزار ساله آن آشنا شوند.

کد خبر 6102798

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha