۷ تیر ۱۳۸۷، ۱۲:۵۹

به بهانه هفتم تیرماه/

گاز خردل تلخ است؛ با گذشت 21 سال هم خردل شیرین نمی شود

گاز خردل تلخ است؛ با گذشت 21 سال هم خردل شیرین نمی شود

ارومیه - خبرگزاری مهر: هفتم تیرماه هر سال تاریخ در سردشت تکرار می شود، تاریخ رنج و درد آدمهایی که رویاهایشان را در روزهای خوش قبل از تیر 1366 جا گذاشته اند، روزهایی که گذشته اند و شده اند ماهها و سالها...و حالا 21 سال است که از همنیشینی مردم این سرزمین با گاز خردل می گذرد.

به گزارش خبرنگار مهر در ارومیه، امسال بیست و یکمین سالروز تولد تاولها و سرفه های مصدومان شیمیایی سردشت در حالی سپری می شود که سایه سنگین سکوت  بی تفاوتی ها، درد مضاغفی است بر آلام این مصدومان.

هفتم تیر هر سال در چند صفحه از روزنامه ها خبر از مراسم و یادواره هایی می زنند که در این سرزمین هزمان با هفتم تیرماه برگزار می شود، مظلومیت مردم سردشت را می خوانیم و می شنویم، از اولین شهر غیرنظامی جهان که مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت، می شنویم که سردشت را خواهرخوانده هیروشیما نامیده اند و نماد مظلومیت ملتی است و خونخواری دیکتاتوری.

در میان سطرهای نوشته شده و حرفهایی که در این آیین ها به گوشمان می رسد حرفهای جدیدی وجود ندارد حکایت تکراری است که با گرد سفید گاز خردل به شکل سرفه و تاول در چهره مردم سردشت بارها و بارها تکرار می شود، اما آنچه باعث نو شدن این درد کهنه می شود باز هم سکوت و بی تفاوتی به وضع معیشتی موجود بازماندگان این فاجعه است.

"سردشت" زنده هست و نیست، شهر انسانهایی است که با تمام شور زندگی، عشق به زیستن در آنها مرده است و این تمام واقعیت این شهر است


تیر ماه سردشت تیر ماه غم است...تیر ماه خاطره های تلخ دوست نداشتنی...خاطره هایی که بغض شده اند در گلوی لیلا...اشک شده اند بر چهره فرخنده ...خاطره هایی که داغ شده اند در سینه دادا ابراهیم...تیر برای سردشت ماه خردل است و گردهای سپید و تاول های چرکی....

سردشت بعدازظهر روز هفتم تیر ماه سال 1366 در حالی که جنگ ایران وعراق در اوج خود بود، توسط حزب بعث عراق، بمباران شیمیایی شد و طی آن 109 نفر بلافاصله جان خود را از دست دادند. سردشت اولین شهری بود که بعد از جنگ جهانی اول و صویب کنوانسیون های منع سلاح های شیمیایی مورد حمله شیمیایی قرار گرفت و به مراتب بدتر و فاجعه آمیزتر از حلبچه بود زیرا عمق فاجعه درسردشت بود که از میزان گازهای استفاده شده در آن بیشتر است.

مردم در سردشت اطلاعی از عوارض و چگونگی مقابله با حملات شیمیایی نداشتند، در این فاجعه بنا به اعلام رسانه ها پنج هزار نفر مصدوم شدند ولی آمار غیر رسمی با توجه به جمعیت 13 هزار نفری سردشت ، 10 هزار نفرمصدوم بود.

متاسفانه فاجعه کشتار حجاج (ایرانی) در مکه که با فاصله کمی بعد از این فاجعه رخ داد آن را تحت شعاع قرار داد و موضوع سردشت کمرنگ شد و باعث مغفول ماندن از دید رسانه ها و پایگاه های خبری شد و اطلاع رسانی خاصی در مورد آن انجام نشد و به ذکر چند مقاله در صدمین روز این حادثه اکتفا شد.

نیویورک تایمز امریکا چند روز بعد نوشت: "این عمل از هر جهت و به هر مفهوم یک جنایت جنگی است که با انکارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه های غیر رسمی در مورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه در آمیخته است".

آمار و مسائل ذکر شده و تعداد مصدومان پذیرفته شده توسط بنیاد جانبازان به هیچ عنوان همخوانی ندارد، از طرفی گفته می شود تمام مردم سردشت آلوده به این گازها هستند و تا سه نسل دیگر هم در این شهر، امکان آلودگی وجود دارد، کودکان ناقصی از پدران و مادران مصدوم متولد می شوند و حتی گفته می شود که وزارت بهداشت اعلام کرده است از ساکنان این شهر خون اهدایی دریافت نشود. از طرف دیگر وجود چند 10 نفر به عنوان جانبازان این حمله گسترده قابل پذیرش نیست.

باد و خاک جلوتر از ما در کوچه های سردشت سرک می کشند، خاک که بلند می شود دادا ابراهیم می ماند و سرفه های خشکی که تمام نمی شود...باد بین دیوارهای کوتاه خانه ها می پیچد و خاک کوچه را بر سر ما و گلوی زخم خورده سردشتی ها می ریزد!

" اینجا بیشتر آدمها شیمیایی هستند!" این را پروین کریمی می گوید حرفی از تکرار نیست...درد که می آید برای پروین هر روز هفتم تیر می شود.

مشکلات مردم سردشت تمامی ندارد حکایت غریبی از روزها وشبهای مردمی که تنها مونسشان سرفه های مکرر خونین وتاول های قدیمی به جای مانده بر دست و صورت هایی که است که گاه و بی گاه زبان بازمی کنند.

محمد خضری می گوید: دیگر عادت کرده ایم به این سرفه ها و تاول ها به نوعی همنشین ما در طول این همه بی تفاوتی ها هستند.

وی ادامه می دهد، در سال 86 با وضعیت وخیمی به بیمارستان تخصصی ساسان تهران اعزام شدم 15 روز در این بیمارستان بستری بودم. ولی  به رغم وضعیت وخیمم در کمیسیون تخصصی، تنها به عنوان جانباز پنج درصد شناخته شدم و من مجبورم هزینه های گزاف درمان را شخصاً پرداخت کنم.

رحیم صداقت که اعضای خانواده اش جانبازان 25 درصد هستند و 290 روز در بیمارستان تهران بستری بوده اند، در سال 66 به عنوان سند مظلومیت این مردم به مجامع و کشورهای خارجی ارائه شد که همان تصویر گویای همه چیز است.

صداقت اکنون به عنوان جانباز 10 درصد شناخته می شود. او مجبور است ماهیانه بالغ بر 150 تا 200 هزار تومان هزینه درمان خود کند و این در حالی است که هیچ حقوقی دریافت نمی کند.

مشکل دیگری که قابل توجه است، نبود نهادی است که بر عملکرد کمیسیون ها نظارت کند.
عضو ارشد انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت می گوید: تنها مرجعی که در قانون پیش بینی شده است، کمیسیون های تخصصی تعیین مصدومیت هستند که در صورتی که نتایج اعلامی از سوی این کمیسیون ها مورد اعتراض قرار گیرد، هیچ مرجع دیگری حتی دیوان عدالت اداری در موضوع دخالت نمی کندچون به زعم دیوان نظر نهایی تشخیص تخصصی است و نتیجه کمیسیون را تایید می کند، در نتیجه اعتراض و پیگیری مدعیان در خلاء قانونی بی نتیجه می ماند.

پژوهش ها نشان داده است که گاز خردل، عوارض درازمدت پوستی از 3 تا 12 سال دارد. تحقیقی که پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان انجام داده است، نشان می دهد افرادی که دچار صدمات پوستی ناشی از گاز خردل و قرمزی و تاول پوستی شده اند، در سال های بعد دچار ناراحتی های پوستی می شوند که اغلب عبارتند از خارش و خشکی پوست و لکه های پوستی. گاز خردل به دلیل ترکیب شیمیایی خاص خود در سطح لایه های پوستی باعث ایجاد آسیب در سلول های مختلف از جمله سلول های تشکیل دهنده غدد عرق و چربی می شود.

در تحقیق دیگری که توسط دکتر ناصر عمادی در سال 82 انجام شد، فراوانی عوارض دیررس پوستی گاز خردل در 800 نفر از جانبازان شیمیایی بررسی شد. این تحقیق ثابت می کند برخورد با این گاز ها آثار ویروسی دارد که سال ها دوام می آورد.

موقعیت جغرافیایی سردشت نیز در کنار تمام نواقص به مشکلات مردم دامن می زند. زمستان های سردشت بسیار سرد است و این شرایط آب و هوایی در وضعیت جسمی بیماران تاثیر بسیار بدی می گذارد.

طبق آمار رسمی ارائه شده، حدود 15درصد از افرادی که دچار مصدومیت شیمیایی شده اند، تحت پوشش بنیاد جانبازان قرار گرفته اند و از هزار و چهارصد نفری که برایشان پرونده پزشکی تشکیل شده است کمتر از 400 نفر مصدومیت شان زیر 20 درصد تشخیص داده شده است (مصدومیت بالای 25 درصد، لازمه برخورداری از حقوق و مزایا است). یعنی با توجه به آمارهای ذکر شده، بعد از گذشت 21 سال از این واقعه تنها چهار درصد از مصدومان و قربانیان، حقوق خود را دریافت می کنند. این حقوق بین 300 تا 400 هزار تومان در ماه است که با توجه به وضع زندگی و فرصت از دست رفته اشتغال مصدومان و نیاز شدید به دارو و امکانات بهداشتی، تنها امکان تامین بخش کوچکی از زندگی آنها را فراهم می کند".

این وضعیت باعث شده است قریب به هشت هزار پرونده پشت در کمیسیون های تخصصی پزشکی بماند. در سال 84 از چهار هزار و 600 نفر مدعی که تشکیل پرونده داده بودند، نزدیک به 20 نفر به عنوان جانباز با مصدومیت زیر 20 درصد شناخته شدند و از امکانات مالی محروم هستند. آمارها نشان می دهد که تا به حال حدود 10 هزار نفر تشکیل پرونده داده اند که از این تعداد 17 درصد (نزدیک به هزار و 700 نفر) به عنوان جانباز با درصدهای پایین شناخته شده و از حقوقی برخوردار نیستند.

 96 درصد مصدومان شیمیایی سردشت از حقوق خود محروم هستند

شهروندان با اعتقاد به اینکه همه مردم سردشت مصدوم شیمیایی بوده و حق برخورداری از سیستم تامین اجتماعی در خور این همه رنج و مصیبت را دارند، معتقدند این کمیسیون ها از قاعده خاصی پیروی نمی کنند.

دبیر کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت  در خصوص این فاجعه و وضعیت فعلی این مصدومان می گوید: مردم شهر آموزش های لازم را در مورد نحوه مبارزه با حمله شیمیایی فرا نگرفته بودند و آمادگی لازم هم از سوی مسئولان دولتی برای مقابله با این حمله وجود نداشتند، لذا به دلیل ناآشنایی مردم و فقدان امکانات درمانی، وضعیت مردم و مصدومان دچار وخامت بیشتری شد که طبق آمار ضبط شده در بنیاد جانبازان، در اثر این واقعه حدود 350 نفر به عنوان جانباز تحت پوشش قرار گرفته و 90 نفر به عنوان شهدای این واقعه شناخته شدند.

عثمان مزین ادامه می دهد: متاسفانه با گذشت 21سال از عمق این فاجعه آمار مشخصی در خصوص تعداد مصدومان شیمیایی سردشت وجود ندارد حتی پزشکانی که در آن سال از سردشت بازدید کرده و شهروندان را معاینه کردند، تعداد مصدومان را بالغ بر هشت هزار نفر اعلام کردند که این آمار به وسیله مقامات رسمی هم تایید شد و حتی آیت الله هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه های نماز جمعه سال 82 بر این آمار صحه گذاشت و به طور مشخص این تعداد را هشت هزار و 24 نفر اعلام کرد.

وی یادآورشد: علاوه بر آن، استانداری استان هم یک سال پس از واقعه سردشت، تعداد مصدومان و کشته شدگان را بالغ بر 10 هزار نفر اعلام کرد، سند دیگر اینکه در زمان بازدید سرهنگ "علو پانین" که از کارشناسان تسلیحات شیمیایی سازمان ملل بود، در سردشت پس از بازرسی هایش تعداد هشت هزار و 600 نفر را به عنوان قربانی این حادثه تایید کرد و این آمار را در اختیار سازمان ملل قرار داد. فاجعه شیمیایی سردشت غیر قابل انکار و مقایسه با فاجعه شیمیایی حلبچه است ولی عمق فاجعه سردشت هنوز برای خیلی از افکار عمومی ناشناخته باقی مانده است.

رئیس هئیت مدیره  انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در گفتگو با مهر در خصوص فاجعه آمیزتر بودن واقعه سردشت از حلبچه می گوید: در سردشت از گاز اعصاب و خردل استفاده شد در حالی که در حلبچه از گاز سیانور، گاز خردل همیشه در محیط و بدن مصدوم باقی می ماند، موردی سراغ نداریم که مصدومین شیمیایی با گاز خردل، بهبود یافته باشند، عوارض این گاز عفونت ریوی، پوست و چشم است، چشم التهاب پیدا می کند و کم سو می شود، پوست خارش می گیرد و ریه نیز آسیب دیده و موجب تنگی نفس می شود، این فاجعه ای است که در سردشت اتفاق افتاده است، در حلبچه با توجه به اینکه گاز سیانور استفاده شد، تعداد تلفات زیاد است ولی آثار این گاز آنی است و باقی نمی ماند . از این جهت است که عمق فاجعه سردشت بیشتر از حلبچه است.

فاجعه شیمیایی سردشت غیر قابل انکار و مقایسه با فاجعه شیمیایی حلبچه است ولی عمق فاجعه سردشت هنوز برای خیلی از افکار عمومی ناشناخته باقی مانده است

صالح عزیزی پور اقدم در خصوص مشکلات مصدومان شیمیایی سردشت می گوید: کمبود مرکز درمانی مجهز هنوز هم بزرگ‌ترین مشکل مصدومان شیمیایی سردشت است این مشکل در کنار عدم پذیرش پرونده بسیاری از کسانی که بر اثر بمباران شیمیایی مصدوم شده‌اند با گذشت ۲۱ سال از حادثه بمباران شیمیایی این شهر خودنمایی می‌کند.

وی ادامه می دهد: هر چند کلینیکی ویژه برای رسیدگی به مشکلات درمانی جانبازان در شهر سردشت راه‌اندازی شده اما به‌نظر می‌رسد صرف‌نظر از فضای فیزیکی و تابلویی که بر سردر این کلینیک نصب شده‌، کارایی چندانی ندارد.

وی درباره عملکرد مرکز درمانی سردشت اظهارداشت: کشمکش به ‌وجود آمده پس از ادغام بنیاد شهید و بنیاد جانبازان کشور مانع از آن شد تا مرکز درمانی سردشت به اهداف تعیین شده پیشین دست یابد.

پور اقدم با تاکید بر این‌که قرار بوده کلینیکی مجهز برای انجام کارهای درمانی مصدومین شیمیایی در شهر سردشت راه‌اندازی شود، می افزاید: راه‌اندازی این کلینیک هدیه مقام معظم رهبری به مردم سردشت بود و بنا بود تمام امکانات و لوازم مورد نیاز را در کنار متخصصین پزشکی به‌طور دائم در خود جای دهد، اما این اتفاق هرگز رخ نداد.به گفته رئیس هئیت مدیره انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، حالا پس از گذشت سال‌ها، کلینیک تخصصی ویژه مصدومان شیمیایی شهر سردشت تبدیل شده به یک مرکز درمانی ساده با یک پزشک عمومی که نیاز مصدومان را پاسخ نمی‌‌دهد.

وی همچنین با انتقاد از عدم انجام کمیسیون های تعیین درصد می افزاید: در کنار عدم نبود پزشک عمومی، پزشک متخصص ریه، چشم و پوست که از نیازهای ضروری و هر روز مصدومان شیمیایی این منطقه است عدم رسیدگی به مشکلات مدعیان مصدومیت شدید مردمی که 21سال تمام با سرفه ها وتاول ها زندگی خود را به سختی گذرانده اند مشکلاتی است که با آن دست و پنجه می زنیم.

وی آخرین کمیسیون پزشکی تشکیل یافته برای مصدومان را سال 85 عنوان می کند و می گوید: در سال تنها دو هزار نفر معاینه شدند که تنها برای 21نفر پرونده تشکیل شد.

وی در خصوص عدم شرکت انجمن در مراسم یادواره بمباران شیمیایی سردشت در سالجاری هم اظهارداشت: زمانی که با گذشت این همه سال هیچ یک از مشکلات مصدومان شیمیایی و مظلوم سردشت برطرف نشده وهیچ حمایتی از این مردم نمی شود چرا باید در چنین مراسمی که تنها یک مراسم کلیشه ای که منتهی به یک روز است باید شرکت می کردیم؟

رئیس هئیت مدیره  انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت با گلایه از مسئولان مبنی بر اینکه با توجه به عمق فاجعه سردشت تنها هزار و400 نفر به عنوان جانباز شیمیایی دارای پرونده هستند گفت: بر اساس آمارها بیش از هشت هزار نفر از مردم سردشت دچار مصدومیت شده اند وهم اکنون بیش از 5 هزار نفر مدعی مصدومیت شدید شیمیایی می باشند در حالی که این افراد بلا تکلیف مانده اند.

وی ادامه می دهد: متاسفانه سردشت از یک بی توجهی تاریخی رنج می‌برد زیرا ما شاهد هستیم بیش از هفت هزار نفر از مردم سردشت مصدوم شیمیایی شده‌اند اما نام تنها هزار و400 هزار نفر از آسیب دیدگان فاجعه سردشت در قالب جانبازان شیمیایی قرار گرفته است.

دبیر کمیته حقوقی انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در خصوص وضع موجود مصدومان این حادثه می گوید: از مشکلاتی که مصدومان شیمیایی سردشت با آن مواجه هستند نبود امکانات وتجهیزات پزشکی در حد مورد نیاز است و در این راستا برخی از مصدومان مجبور است ماهها وهفته ها برای مداو به شهرهای دیگر از جمله ارومیه، تبریز وتهران راهی شوند که خود این امر مشکلات زیادی را به وجود می آورد.

مزین خاطرنشان می‌کند: بسیاری از مردم که به مشکلات مادی و اقتصادی شدیدی گرفتار هستند باید از جیب خود نسبت به درمان‌های پرهزینه دوره‌ای اقدام کنند در صورتی که مردم در انتظار کمک‌های وزارت کشور، بنیاد شهید و جانبازان هستند که برای حل مشکلات واقعا حاد آنها وارد عمل شود.

استاندار آذربایجان غربی از فاجعه شیمیایی سردشت به عنوان سند توحش غرب نام می برد و می گوید: بمباران شیمیایی سردشت و عمق این فاجعه سند بسیار معتبری دال بر وحشی بودن غرب است در حالی که آمریکا با عوام فریبی و به اسم دموکراسی سعی دارد این چهره کریه خود را از منظر افکار عمومی پنهان سازند.

رحیم قربانی ادامه می دهد: خود فاجعه و کشتار مردم بی گناه وغیر نظامی این فاجعه خود گویایی خیلی از مسائل است که امروز دنیا به راحتی پی به چهره حقیقی و پلید استکبار و در راس آنها آمریکای جنایتکار برده است و نمود بارز آن را می توان در سرنوشت مثال زدنی دیکتاتور معاصر صدام دید.

وی درخصوص حمایت های دولت از مصدومان این فاجعه انسانی اظهارداشت: تلاش ها و اقدامات خوبی در سالهای گذشته صورت گرفته است و دولت نهم توجه ویژه ای به وضع عمومی ورفاه حال مصدومان دارد که مهمترین این نگاهها وتوجهات افزایش چند برابری اعتبارات این شهرستان به اصطلاح محروم است.

وی می افزاید: دولت نهم تلاش می کند با افزایش جهشی اعتبارات غبار محرومیت را از چهره مردم مظلوم این شهر بزداید که در این راستا طی دو سال اخیر 280 میلیارد ریال اعتبار صرف عمران و آبادانی این شهرستان شده است به طوری که سردشت قابل مقایسه با سایر شهرستانها از نظر توسعه همه جانبه نیست.

نمانیده مردم پیرانشهر و سردشت در مجلس هشتم نیز در گفتگو با مهر با محکوم کردن این فاجعه بشری در تشریح ابعاد وآثار آن می گوید: در هفتم تیرماه 1366شاهد یکی از فجایع بشری در سردشت بودیم که اثرات وعمق این فاجعه در چهره تک تک افراد این شهر در قالب تاول ها و سرفه های مکرر به راحتی می توان مشاهده کرد.

محمدعلی پرتوی می افزاید: گازخردل طبق اطلاعات علمی 50 سال اثر ماندگاری دارد به همین علت فرزندان مصدومان شیمیایی دچار عوارض این گاز شده اند که نمود بارز این عوارض را می توان در نازایی زنان، افزایش سکته های قبلی و مغزی و... به راحتی مشاهده کرد که نمی توان به راحتی از کنار آنها گذشت.

وی با تقدیر از تلاش های صورت گرفته تاکید کرد: دولت باید تلاش کند چهره محرومیت از این شهر زودوده شده وروزهای تلخ برای این مردم به فراموشی سپرده شود.

پرتوی در ادامه با بیان اینکه مصدومان این فاجعه با کوچکترین گرد و غبار و آلاینده ها دچار مشکلات اساسی می شوند بر رفع آلاینده های هوایی و محیطی شهر، آسفالت معابر و کوچه ها، تامین پزشک هعمومی وتخصصی ریه وقلب و...برای کاستن از آلام این مصدومان تاکید کرد.

«… و با این همه، ما به این جهان نیامده ا یم که به آسانی بمیریم، آن هم در سپیده دمی که بوی لیمو می آید.» شاید اگر «یانس ویستوس» یک بار دیگر می نوشت این را هم اضافه می کرد؛ اگر هم زنده ماندیم، تا هنگام مرگ عذاب نکشیم.

گاز خردل اما تلخ است؛ 21 سال هم که گذشته باشد، طعم خردل شیرین نمی شود!

گزارش: سکینه اسمی خبرنگار مهر در آذربایجان غربی

کد خبر 706330

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha