به گزارش خبرنگار مهر، سال دهم هجرت و پیامبر (ص) در راه بازگشت از حج الوداع ندایی می شنود، او جبرییل است و از طرف خداوند برای او پیامی دارد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و اللّه یعصمک من الناس ان اللّه لا یهدی القوم الکافرین.
"ای رسول ما، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی، رسالت خود را به انجام نرسانده ای و خدا تو را از مردم ایمن خواهد کرد همانا خدا قوم کفر پیشه را هدایت نمیکند."
ماموریت خطیری است اگر رسول خدا آن را به انجام نرساند رسالتش به انجام نرسیده است. بهترین زمان و مکان است، آری ،غدیر خم، جایی که راه مصر و عراق و مدینه و حضرموت و تهامه از هم جدا میشود و همه حاجیان ناگزیرند از این مکان بگذرند پس وقت آن است که پیغام به گوش همگان برسد.
صبر کنید، پیامبر خدا میگوید: همین جا بایستید. امر مهمی پیش آمده، عده ای می گویند: مگر میتوان اینجا و حالا توقف کرد، هوا به شدت گرم و خورشید سوزان است، عدهای رفتهاند و عدهای عقب ماندهاند، چگونه جمع شویم.
رسول خدا محمدبن عبدالله صلی الله علیه و آله وسلم است که می گویند: به آنها که رفتهاند بگویید بازگردند و صبر کنید آنهایی که عقب ماندهاند برسند، آنهایی که رفته بودند بازگشتند و آنهایی که عقب مانده بودند، رسیدند.
اجتماع عظیمی در آن صحرای تفتیده گرد آمد و هوا به شدت گرم، جهاز شتران جمع آوری شد و منبری برای رسیدن ندای محمد (ص) به جمعیت فراهم آمد.همه سراپا گوش و آمادهاند تا سخن ختم رسل را بشنوند.
محمد (ص) بر فراز منبر برآمد. او چه میخواهد بگوید و آنگاه خطبهای این چنین ایراد کرد: ستایش مخصوص خداوند است از او کمک میخواهیم و به او ایمان میآوریم و بر او توکل میکنیم و از شر نفس و بدی کردارمان به او پناه میبریم، خدایی که هدایت کنندهای نیست آنکه را او گمراه سازد و گمراه کننده ای نیست هر که را او هدایت کند گواهی میدهم که معبودی جزخدای یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست.
ای مردم خداوند نیکی کننده آگاه به من خبر داد که هیچ پیامبری بیش از نصف عمر پیامبر پیش از خـود زنـدگـی نـخـواهد کرد و اندکی بیش نمانده که مرا نیز به سرای باقی دعوت کنند و من اجابت کنم و همانا از من و همه شما سئوال خواهد شد پس شما چه پاسخ خواهید داد؟
مـردم گـفـتـنـد: گـواهـی میدهیم که تو پیام الهی را رساندی و پند دادی و کوشیدی خدایت پاداشی نیک دهد. فـرمـود: آیـا شهادت نمی دهید که معبودی جز خدای یگانه نیست و محمد بنده و فرستاده اوست وبهشت او حق و دوزخش حق است و مرگ حق است و قیامت بدون شک خواهد آمد و خداوندتمام مردگان را زنده خواهد کرد؟ .گفتند: آری به همه اینها گواهی میدهیم .عرض کرد: خدایا شاهد باش.
سپس فرمودند: ای مردم صدای مرا میشنوید؟ گفتند: آری. فـرمـودند: مـن پـیـش از شـمـا بـه حـوض کوثر میرسم و شما در کناره حوض بر من وارد خواهید شـد، حـوضـی کـه عـرض آن بـه انـدازه فاصله صنعا تا بصری است و در آن جامهایی است از نقره به شماره ستارگان حال بنگرید که پس از من با دو میراث گرانبها چگونه رفتار میکنید.
مردی از میان جمعیت فریاد برآورد: یا رسول اللّه! آن دو چیز گرانبها چیست ؟ فرمودند: یکی از آن دو که بزرگتر است ، کتاب خداست یک طرفش در دست خدا و طرف دیگرش به دسـت شـمـاست ، پس آن را محکم نگه دارید تا گمراه نشوید و دیگری که کوچکتر است ، عترت و خـانـدان مـن اسـت و خـدای نـیـکـی کننده آگاه به من خبر داده است که این دو هرگز از هم جـدانـمی شوند، تا در لب حوض در قیامت به من رسند من هم از خدا همین را خواسته ام پس شما ازآنها پیشی نگیرید که هلاک میشوید و از آنها وا نمانید که هلاک میشوید.
سپس دست علی (ع ) را گرفت و بلند کرد، به طوری که سپیدی زیر بغل هر دوشان دیده شد و همه مردم علی را شناختند.آنگاه فرمود: ای مردم ! چه کسی نسبت به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر است ؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمودند: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین از خود ایشان سزاوارترم پس هر کس من مولا و سرپرست اویم ، علی مولا و سرپرست اوست.
(من کنت مولاه و هذا علی مولاه) این جمله را سه بار تکرار کردند.
سـپـس گـفـتند: خداوندا! دوستی کن با هر کس که با علی دوستی کند و دشمنی کن با هر کس کـه عـلـی را دشمنی کند، دوست بدار هر کس که علی را دوست میدارد و دشمن دار هر کس او رادشـمـن میدارد، یـاری کـن هر کس را که یاریش کند و بی یاور بگذار هر کس تنهایش گذارد و حق را همواره با علی بدار هر طرف که باشد.
ای مردم باید حاضران این پیام را به غایبان برسانند. در این هنگام چون خطبه نبوی به پایان رسید امین وحی برای بار دوم نازل شد و او را به این پیام مفتخر ساخت .الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا.امـروز دیـن شـمـا را کـامـل کـردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما بـاشـد.
پیامبر اکرم (ص) پس از دریافت این پیام مسرت بـخش فرمود: "اللّه اکبر! که دین کامل و نعمت تمام گشت و پروردگارم به رسالت من و ولایت علی بعد از من راضی شد".پیامبر (ص) در این هنگام فرمودند: تمام اصحاب برای عرض تبریک به دیدار امیرالمؤمنین بشتابند و مقام ولایتش را تبریک گویند.
پس هـمـه اصـحـاب دوبـاره با پیامبر (ص)بیعت کردند و همزمان با علی (ع ) نیز بیعت کردند. اولین کسانی کـه دسـت بـر دسـت پیامبر(ص ) و علی (ع ) نهادند ابوبکر، عمر، عثمان ،طلحه و زبیر بودند.
سه روز طول کشید تا مراسم بیعت و تهنیت به پایان رسید حالا، تکلیف خلافت عظیم الهی مـعـلـوم و خـلیفه رسول خدا منصوب شده و مردم او را شناخته و با او بیعت کرده اند.
پیامبر(ص) علی (ع) را خواست و عـمـامـه خود را که "سحاب" نامیده میشد بر سر وی نهاد و دنباله های آن را تا روی شانه هایش آویخت و فرمود: یاعلی عمامه تاج عرب، سیمای اسلام وعلامتی است که مسلمان را از مشرک جدا میکند.
اینجا بود که واقـعـه غـدیـر بـه پـایـان رسـیـد و حاجیان هر کدام راه دیار خویش گرفته در اطراف جزیره العرب پراکنده شدند آنان حدیث ولایت را به گوش همه مسلمانان رساندند.
عید غدیر، حقیقتا یکی از عظیم ترین اعیاد اسلامی است و بنا بر بعضی از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عید غدیر نسبت به دیگر اعیاد، چه قدر افزون تر است، روایات معتبری هم داریم.
نظر شما