به گزارش خبرنگار مهر، در آغازین روز جشنواره 26 کبوتر به صورت نمادین از آسمان گلستان شهدای اصفهان پرواز کردند و دو هزار کودک دبستانی آغاز بیست و ششمین جشنواره کودک را با یاد شهدا جشن گرفتند تا این جشنواره در کمال شادی اما مبتنی بر ارزشهای اسلامی و ایرانی برگزار شود.
در این میان در شب افتتاحیه جشنواره کودک و نوجوان کلیپی از هفت بازیگر خانم به نمایش درآمد که نشانه آغاز جشنواره با نام حضرت زهرا (س) و اقتدای بانوان سینمای ایران به ایشان بود.
در این کلیپ صحنههایی نمادین از ساختن کاشیهایی از آب زمزم، تربت امام حسین (ع)، عطر یاس، گلاب قمصر کاشان، تربت شهدای گمنام شلمچه، نمک، آب و اشک چشم و مزین به سوره کوثر توسط این هنرمندان به نمایش درآمد که قرار است در صحن حضرت زهرا (س) در حرم امام علی (ع) نصب شود.
دقایقی بعد زهرا سعیدی بازیگر محبوب سینما و تلویزیون به همراه شش تن دیگر از بانوان هنرمند سینما با قرائت وصفنامه در مورد حضرت فاطمه (س) به روی سن آمدند و گفتند: «ما زنان سینمای ایران با شجاعت تمام به جنگ سیاهی خواهیم رفت» و با خواندن دعای فرج فضای معنوی را بر سالن حاکم کردند و مردم را به مدد گرفتن از حضرت زهرا(س) دعوت کردند.
اعلام فوت ابوالفضل پور عرب و جنجال در سالن هتل کوثر
در مراسم روز نخست مراسم میر علایی دبیر جشنواره کودک در نشست خود با خبرنگاران نوجوان که در هتل کوثر برگزار شد خبر فوت پور عرب هنرمند نامدار کشورمان و ایراننژاد تهیه کننده سینما را اعلام کرد که تأسف همه را برانگیخت و در عین حال جنجال بسیار برپا کرد.
تا مدتها پس از اتمام جلسه خبرنگاران که در سالن هتل کوثر جمع شده بودند با شنیدن خبرهای ضد و نقیض درباره فوت پور عرب از زبان هنرمندانی ماند امیر حسین مدرس، رضا رویگری و مسئولان گیج و سرگردان بودند که در نهایت پویا پور عرب پسر ابوالفضل پور عرب اعلام کرد که این موضوع صحت ندارد.
میرعلایی در روزهای بعد به خبرنگاران اعلام کرد که در هنگام فوت ایراننژاد یک نفر کاغذی به دستش داده که این خبر بر روی آن قید شده بود.
ذکاوت خبرنگاران نوجوان تحسین همگان را برانگیخت
در جشنواره بیست و ششم خبرنگاران کودک و نوجوان برای نخستین بار حضور یافتند و گرچه در وهله نخست کسی آنها را جدی نمیگرفت اما در طول برگزاری جشنواره این خبرنگاران بارها و بارها توجه مسئولان و حضار را با سوالهای هوشمندانه خود برانگیختند و گاهی دقتنظر بالای آنها تعجب تمام حضار را برمیانگیخت.
یکی از این خبرنگاران نوجوان در نشست فیلم« روئیدن در باد» از کارگردان پرسید "چرا کودک عشایر فیلم که در مقطع سوم راهنمایی تحصیل میکند در لوکیشنی از فیلم در حال قرائت شعر «تو را من چشم در راهم» از روی کتاب خود است در حالیکه این شعر مربوط به مقطع اول دبیرستان است؟"که این پرسش زیرکانه تحسین و تشویق تمام حضار را برانگیخت.
در این هنگام کارگردان فیلم نتوانست جواب درستی به این موضوع بدهد و به گفتن این جمله اکتفا کرد که « من این شعر را بسیار دوست دارم».
با وجود وعدههای مسئولان سالن فرشچیان از نظر فنی انگار هنوز برای پخش فیلمهای سینمایی مجهز نبود به گونهای که برخی کارگردانها از سیستم صوتی و امکانات تالار فرشچیان گلایه بسیار داشتند و معتقد بودند برای فیلم خود این همه زحمت نکشیده بودند که در تالار برای اکران آن متحمل شدند.

همچنین طول برگزاری جشنواره نشستهای فیلمها بارها و بارها لغو شدند و زمان تاخیر در برگزاری برخی فیلمها به یک ساعت رسید.
اما نکته جالب اینجاست که زمانی که میر علایی دبیر جشنواره کودک و مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در نشست آخر جشنواره کودک «فیلم دامنههای سفید» حضور یافت گویی هنرمندان تمام گلایههای خود را فراموش کردند و مجری مراسم و بقیه حضار مدام از وی به خاطر نظم خاصی که در برگزاری جشنواره کودک وجود داشت تشکر و اظهار امیدواری کردند که وی همواره دبیر جشنواره کودک باقی بماند.
از سویی گویی صندلیهای تالار فرشچیان بار فرهنگی و هنری فیلمهای روز دوم جشنواره را نمیتوانست تحمل کند که مدام در زیر پای حاضران میشکست و دو صندلی نیز با صدای مهیبی در زیر پای رضا رویگری شکست، جالبتر از همه این که این اتفاق در نشست فیلم «تنها صداست که میماند» اتفاق افتاد.
علی اوسیوند که با دو فیلم « مروارید» و « دامنههای سفید» در دو نقش کاملا متفاوت ( یکی پدری زحمتکش که از راه حلال پول به دست میآورد و دیگری فردی قاچاقچی» ظاهر شده بود چه در نشستهای خود و چه در بیرون سالن و هتل مدام با بذلهگوییهای خود مردم را به خنده میانداخت و لحظات شادی را برای آنها رقم میزد.
در بخشی از نشست «دامنههای سفید» علی اوسیوند با اشاره به سختیهای کار در این فیلم گفت: شانسی که من همیشه داشتهام این است که زمستانها با آستین کوتاه در برف و تابستانها با کت در جنوب کار میکنم، در دامنههای سفید من در حالی کار کردم که خرس حاضر به شکار نبود و سه ماه پا از شدت سرما کرخت شده بود.
زمانی که کارگردان درباره سختیهای کار سخن میگفت اوسیوند سخن وی را قطع کرد و گفت: ما در این فیلم پوست کلفت بودیم، هنرمند یعنی کرگدن، شانس نداریم که، یک فیلم آپارتمانی به تور ما نمیخورد، در این هنگام کارگردان خطاب به حضار توضیح داد: ما یک فیلم داشتیم که آقای اوسیوند 30 تا 40 متر از یک دکل بالا رفتند، به همین علت بازی در این فیلم برایشان آسان بوده است.
یکی از حضار این پرسش را مطرح ساخت که آیا ترتیب تیتراژ «دامنههای سفید» بر اساس حروف الفبا بود یا پیشکسوتی چون من توقع داشتم اسم آقای اوسیوند در ابتدای تیتراژ باشد که رشاد تهیه کننده فیلم در این باره گفت: من فکر میکنم که اگر اسم ایشان را نیز ابتدا مینوشتیم نیز یک نفر دیگر اعتراض میکرد که اوسیوند با لحن جدی واکنش نشان داد که این واکنش وی تشویق شدید حضار را در پی داشت و رشاد نیز در پاسخ وی گفت: من فکر میکنم طرح این سوال از ابتدا توطئه آقای اوسیوند بوده است.
اما وضعیت خبرنگاران در طول برگزاری جشنواره کودک واقعاً ناراحت کننده بود و این افراد در سینمای مشهور به «رسانه» نه جایی برای تنظیم اخبار خود داشتند و نه میتوانستند به اینترنت متصل شوند و مسئولان برگزاری مراسم مدام به خبرنگاران قول همکاری و رفع مشکل را میدادند.
این خبرنگاران در حالیکه از صبح در پنج نشست شرکت میکردند مدام مجبور بودند برای ارسال اخبار خود فاصله تالار فرشچیان تا هتل کوثر را طی کنند و در حالیکه خبرنگاران تهرانی از تمام امکانات پذیرایی برخوردار بوده و تنها به گرفتن تعداد معدودی اخبار تولیدی اکتفا کردند، خبرنگاران اصفهانی تمام بار جشنواره را در حالی بر عهده داشتند که حتی ژتونی برای ناهار به آنها تعلق نگرفته نبود و مسئولان تاکید میکردند در تمام نشستها شرکت کنید که وسایل پذیرایی از شما در تالار فرشچیان فراهم است.
همچنین در مراسم افتتاحیه تفاوت رفتار با خبرنگاران میکروفن به دست و دوربیندار از خبرنگاران خبرگزاریها و روزنامهها بسیار محسوس بود گویی داشتن دوربین و میکروفن میتواند بر شان افراد بیفزاید و جایگاه آنها را از دیگر خبرنگاران متمایز کند و هیچگاه از یاد نمیبریم که یکی از مسئولان که در برابر اعتراضهای مدوام به وضعیت بد تالار فرشچیان جوابی نداشت ناراحتی خود را بر سر خبرنگاران خالی کرد و گفت« خبرنگار هم فقط خبرنگاران تهرانی، خبرگزاریهایی تهران معتبرند، گویی اطلاع نداشت که بسیاری از این این خبرگزاریها شاخهای از همان خبرگزاریهای تهران هستند.
برخلاف دکور زیبای مراسم افتتاحیه از تعدادی ستارههای چشمکزن، فرفرههای بزرگ و مدادهای رنگی تشکیل شده و کودکانه بود ، دکور زیبای مراسم اختتامیه به علت حضور مهمانان خارجی فضایی از یک خانه دو طبقه سنتی با ایوانی چوبی، حوض هشتگوش و تختی در حیاط مجهز به بساط چای درو پنجرههایی با شیشهای رنگی را به نمایش میگذاشت و در کنار کودکان که به بازیهایی همچون خانه بازی،فرفره بازی و بادبادکبازی مشغول بودند نقش پدر و مادر در خانه نیز به نمایش درآمده بود.
مراسم اختتامیه به جز به روی سن آمدن پورنگ و عوامل کلاه قرمزی شور و حال چندانی نداشت و همه را خسته کرده بود اما در بخشی از مراسم کیمیا کوچولوی معروف که سال گذشته با فیلم «سلام بر فرشته» در جشنواره حضور یافته و دل از همه برده بود با ظاهر شدن بر روی سن بار دیگر شور و شوق مرده در سالن را زنده کرد و مژده داد که برای سال آینده در فیلمی که وقایع آن در یک مهدکودکاتفاق میافتد در 13 نقش مختلف بازی میکند.
از نکات جالب افتتاحیه که بیشتر به معرفی برندگان اختصاص داشت این بود که اسامی برندگان هر بخش بر روی انیمیشنی معروف به زیبایی و کاملا حرفه ای دوبله شده بود و ضمن برانگیختن حس نوستالژیک ببینندگان برای کودکان نیز جذاب بود.


نظر شما