به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از مجموعه سه جلدی «ما قال و من قال» اثر عماد افروغ در قالب سی و سومین نشست زرین قلم، عصر دوشنبه 20 خرداد با حضور حجتالاسلام رسول جعفریان، حجتالاسلام حمید پارسانیا، حجتالاسلام محمدرضا زائری، حسن سبحانی، علی مطهری، محسن رفیقدوست، الیاس نادران، محمد سعیدیکیا، امیدوار رضایی، احمد توکلی، سعید ابوطالب و نویسنده اثر در فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
حجتالاسلام جعفریان در این برنامه گفت: اندیشههای عماد افروغ یک نمونه و یک صفحه از اندیشههای اجتماعی نوظهور بعد از انقلاب است. من یک یادداشت را از مجموعه یادداشتهایش را که متن آنها را برایم ایمیل کرد، انتخاب کردم تا در این برنامه دربارهاش صحبت کنم. این یادداشت در واقع مصاحبهای درباره سیاست و اخلاق است که افروغ در آن سعی میکند سیاست و اخلاق را به هم نزدیک کند. نویسنده سعی دارد از آلوده شدن نظام حکومتی به مسائل ضداخلاقی و قدرتطلبی جلوگیری کند. او تلاش میکند تا بگوید ارزشها و آرمانها نباید به خاطر سیاست و قدرتطلبی فدا شوند.
وی افزود: سیاست لایههای مختلفی از راستگویی تا دروغگویی و بدی دارد. این بحث برای ما نهایت اهمیت را دارد و در این زمینه نظریهای از قدیم داشتهایم. زمانی بود که پاکروان به امام خمینی(ره) گفت «سیاست بیپدر و مادر است و شما بروید به دین بپردازید.» اما ما از گذشتههای دور، ایده و نظریهای داشتیم که میتوانیم سیاست پاک داشته باشیم. نمونهاش را میتوانید در سخنرانیهای مرحوم طالقانی در مسجد هدایت ببینید که ساواک لطف کرده و متن سخنرانیهایش را تمام و کمال حفظ کرده است. همینطور سخنرانیهای مرحوم هاشمینژاد را هم میتوان گوش داد. در مجموع این ایده سیاست پاک برای ما بسیار اهمیت داشت اما یک بحث دیگری که اینجا به وجود میآید، توقعی است که از فردی مانند آقای افروغ به وجود میآید.
این تاریخپژوه در ادامه گفت: در زمینه این مسائل، ابن خلدون را داشتهایم و بعد از او در حوزه علوم اجتماعی یک متفکر و تئوریسین دست و حسابی نداشتیم. در تاریخ مطالعه علوم اجتماعی بعد از ابن خلدون ماکیاول آمده است که دلمان از دستش خون است اما ای کاش به جای اینکارها و دل خون شدن از دست این و آن، ماکیاول و ابن خلدون را درست میشناختیم. معروف است که ابن خلدون خودش درگیر مجادلات سیاسی بوده است و همین باعث شده که به فکر بیافتد و به تولید فکر دست بزند. ما باید موضوعات فکری و مشکلاتمان را حل کنیم. آیا نظامی که تا 30 سال قبل، سیاهپوستها را تحقیر میکرد، و امروز رئیسجمهورش یک سیاه است، در مسیر انحطاط نابودی است یا در جهت پیشرفت اندیشههایش قدم گذاشته است؟
رئیس پیشین کتابخانه و موزه مجلس شورای اسلامی گفت: ما بین تفکر و حوزه عمل سرگردانیم. اگر استعداد و نبوغی هم داریم، به جای این که در دانشگاهها خرج نظریهپردازیاش کنیم، تمام آن را به شکل آرمان و آرزو به صحنه عمل میآوریم و به تعبیر ماکیاول سیاست ما تبدیل به موتوری میشود که فرد وقتی وارد آن میشود، هنگام خروج یا آلوده شده یا دچار دوگانگی. ابن خلدون با همه متفکرهای ما فرق میکند. اما هیچ وقت توجه نکردهایم که چه گفته است.
جعفریان ادامه داد: مشکل ما این است که در حوزه علوم اجتماعی، ابن خلدون تربیت نکردیم و خودمان را هم درگیر یک عمل واحد کردیم. دست کم از الان به بعد، به فکر تربیت بیافتیم. امروز در کشور ما، حوزه سیاست تبدیل به حوزه اظهار نظرهای عمومی روزانه شده است. گفته میشود ابن خلدون گفته حکومت و ملک، عقیم است یعنی پدر و مادر نمیشناسد. همیشه هم همین حرف زده میشود اما من در کتاب دیگری دیدم که بعد از این جمله او، صد جمله دیگر هم آمده است. ذکر شده است که در حکومت، نصب فایدهای ندارد و وقتی پای حکومت در میان باشد، پدر پسرش را میکشد. در تاریخ داریم که معاویه مشغول شمارش سجایای امام علی(ع) بود و وقتی از او پرسیدند تو که این چیزها را میدانی چرا با او میجنگی، گفت: حکومت عقیم است. یا مصعب ابن زبیر هنگامی که میخواستند او را بکشند به عبدالملک مروان گفت که ما عمری با هم رفیق بودهایم و عبدالمک گفت: حکومت عقیم است. یا وقتی که مامون کودک بود و امام کاظم(ع) از مقابل او و پدرش هارون الرشید گذر میکرد، از پدرش پرسید این فرد که بود؟ و هارون گفت: او یکی از بهترین مردان روزگار است. و وقتی که علت دشمنی هارون را با این فرد که از بهترین مردان روزگار بود، پرسیدند گفت: حکومت عقیم است.
این محقق گفت: دغدغهای که آقای افروغ در نوشتههایش دارد، این است که حکومت به سمت پاکی برود. ما نظریهپرداز علوم اجتماعی و سیاسی نداریم و این مشکل ماست. ما نشان دادیم که طی 30 سال گذشته، خیلی آدمهای خالص و خوبی هستیم ولی هر کسی که قدرت را به دستش میدهیم، با دشواریهایی روبرو میشود که دو روز بعد صدایمان در میآید. من و آقای افروغ از نسل انقلاب هستیم. وقتی آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شد، انتقاد کردیم. وقتی رئیس جمهور بعدی آمد، انتقاد کردیم و مرتب به همین ترتیب انتقاد کردیم. ولی واقعا چه بنیانی داشتیم بعد از 600 سال که از انتشار نظریات ابن خلدون میگذشت؟
جعفریان افزود: دانشگاهها ما در زمینه علوم انسانی کاملا مردهاند. یعنی به غیر از تکرار یک سری نظریات فرهنگی و رونویسی از آنها و متنهای دیگران، کار دیگری ندارند. به همین دلیل هم سر در گم هستیم و یادداشتهایمان فراز و نشیب دارد. نتیجه هم این میشود که یک عده زودتر از یک فساد آگاه میشوند و یک عده دیرتر.
وی در پایان سخنانش گفت: دوستی میگفت ما که مطلب مینویسیم مانند دهخدا هستیم. چون او هم «چرند و پرند» مینوشت. البته دهخدا بعد از مدتی فهمید که کارش در این حوزه فایدهای ندارد و به گوشهای رفت و فرهنگ دهخدا را تدوین کرد که به مراتب مفیدتر بود. ما خیلیها را به این روز انداختیم و مجبورشان کردیم به یک کنج و گوشه بروند. امیدوارم آقای افروغ هم به یک گوشه بروند و با تدوین چنین کتابهایی به ما این نوید را بدهند که در آینده یک ابن خلدون خواهیم داشت.


نظر شما