قانعي فرد گفت : در كشور « چك » در دانشگاه « پراك » اين رشته حتي بر اساس مباني رياضي تدريس ميشود كه نشان دهنده اهميت و توجه فراوان خارجيها به اين رشته است . ما اگر ميخواهيم نهضت فرهنگ نويسي در كشورمان به سمت و سوي مدرنيته پيش برود، چاره اي نداريم جز آنكه اين رشته به صورت آكادميك و مستقل از رشتههاي زبان شناسي در دانشگاههاي كشور تدريس كنيم ولي متأسفانه بايد اذعان داشت هنوز وزارت علوم و تحقيقات و فناوري به اين يقين نرسيده است كه اين رشته ضرورت دارد و همين مسأله كار را مشكل كرده است .
اين فرهنگ نگار معاصر خاطرنشان كرد: بايد وضعيت به گونه اي شود كه استادان از تدريس به شيوه سنتي اين رشته دست برداشته و جزوه محوري را رها كرده و دست به تدوين كتب مناسب جهت تدريس رشته فرهنگ نويسي در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي بزنند.
به گفته وي زبان شناسي علمي است و دانشجويان و علاقهمندان اين رشته بايد سعي كنند كتابهاي دكتر باطني، مانند،«ذهن و زبان» را مطالعه كنند تا با دنياي شيرين زبانشناسي كه واقعاً رشته اي مملو از انرژي و شادابي است به خوبي آشنا شوند.
وي ضمن اشاره به اهميت برخورداري مهارت در زمينه معادلسازي بين دو زبان گفت : يك فرد مترجم بايد براي ترجمه يك متن از زباني به زبان ديگر نخست به زبان مبدأ تسلط كافي داشته باشد و سپس براي ترجمه به زبان مقصد آشنايي لازم را دار باشد.
دكتر عرفان قانعي فرد در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به عدم حمايت لازم دولت و به ويژه وزارت فرهنگ و ارشاداسلامي از فرهنگ نگاري در كشور، يادآور شد: فرهنگ نويسي به دليل آنكه نياز به منابع مالي فراواني دارد و عموماً بخش خصوصي وارد اين عرصه ميشود، لذا ما مشاهده ميكنيم كه يك نوع رقابت تجاري در اين خصوص ميان ناشران پيش ميآيد و در اين گير و دار شناخت فرهنگ لغت معيار به سختي صورت ميگيرد.
اين مترجم در ادامه به مشكلات آموزش فرهنگ نگاري در ايران اشاره كرد و افزود: متأسفانه در ايران هنوز آموزش فرهنگ نگاري جايگاه خود را پيدا نكرده و شايد دليل آن كمبود منابع علمي در دانشگاه هاي كشور باشد.
وي ضمن تأكيد بر لزوم مخاطب شناسي در فرهنگي نگاري، اظهار داشت : واقعاً چه دليلي دارد كه ما مثلاً براي فرهنگ كودك از لغاتي چون «خار پشت» و … استفاده كنيم . ما بايد بياييم براي قشر مثلاً كودك از لغات و واژگان متناسب با اقتضائات سني او استفاده كنيم.
قانعيفرد ضمن انتقاد نسبت به اينكه ما در فرهنگ نگاري دو زبانه به معادلهاي گويشي در هر زبان توجه چنداني نداشتهايم ، به مهر ، گفت : ما حتي در زبان معيار فارسي در زمينة گويشيها هنوز فرهنگ لغتي كه به فرهنگ نگار كمك كند، نداريم، مثلاً لغتي كه از لرها يا كردها و يا ترك ها براي مترجم به وجود آمده باشد را نداريم . متأسفانه برخي از فرهنگ نويسان ما كارشان را بر اساس يك فرهنگ انجام ميدهند و به دليل آنكه گاهي شناخت چنداني از دانش فرهنگ نگاري و لوازم آن ندارند، لذا نميتوانند در كار خود به موفقيت چنداني برسند.
نظر شما