خبرگزاری مهر - گروه هنر: یک سال بعد آنتونیو راموس ِ اسپانیولی اولین نماها را با استفاده از دوربین لومیر تصویربرداری کرد. نخستین کارگردانان و تهیه کنندگان سینمای فیلیپین تقریبا کارآفرینان ثروتمند خارجی یا خارجی هایی بودند که موقتی در فیلیپین ساکن شده بودند.
اما روز دوازدهم سپتامبر ۱۹۱۹ اولین فیلم صامت فیلمسازان فیلیپینی ساخته شد: «کشور بکر» فیلمی برگرفته از نمایشنامه مشهور موزیکال به کارگردانی خوزه نپوموکنو. خوزه نپوموکنو لقب پدر سینمای فیلیپین را دارد. او آغازگر هنر سینما در فیلیپین شد.
گرچه مشکلاتی گریبان صنعت سینمای کشورهای مختلف را در دنیا گرفته اما سینما برای مردم فیلیپین یکی از فرم های محبوب سرگرم سازی است که برای ۲۶۰ هزار فیلیپینی کارآفرینی کرده و سالانه دو میلیارد پزو سود مالی دارد. همچنین فیلیپین جزو آخرین کشورهایی است که آرشیو ملی سینما را در سال ۲۰۱۲ تاسیس کرد.
در کشور فیلیپین دو مراسم اهدای جوایز سالانه مهم سینمایی وجود دارد: جوایز لونا که آکادمی سینمای فیلیپین آن را اهدا می کند و جوایز گاواد اوریان که برندگانش اعتبار خاصی دارند.
تاریخچه
روز نخست ژانویه سال ۱۸۹۷ چهار فیلم به نام های مردی کلاه به سر، نمایی از رقص ژاپنی، مشتزن ها، محل اپرا به شکل ۶۰ میلی متری و از طریق پروژکتورهای گومون کرونو در سالن دو پرتیرا در خیابان اسکولتا شماره دوازده در شهر مانیل به نمایش درآمدند. کارلو ناگوئرا که سربازی اسپانیایی بود دوربین فیلمبرداری لومیر را همراه ۳۰ فیلم با همکاری دو بانکدار سوئیسی به نام های پریتز و لیبمن وارد فیلیپین کرد. در ماه اوت ۱۸۹۷ لیبمن و پریتز فیلم ها را در مانیل به نمایش گذاشتند. سینما در خیابان اسکولتا واقع شده بود.
در سال ۱۹۰۰ یک انگلیسی به نام والگرا سینمایی را در مانیل تاسیس کرد. دومین سالن سینما در ۱۹۰۲ توسط ساموئل رباربر یک کارآفرین اسپانیایی ساخته شد.
کمیسیون فیلیپین در ابتدا سینما را یک ابزار اطلاعاتی می دیدند اما در سال ۱۹۰۹ وزارت علوم، تجهیزات کامل فیلمسازی را از کمپانی پاته خریداری کرد و چارلز مارتین مدیر فیلمبرداری خود را که آمریکایی بود برای آموزش به فرانسه فرستاد. مارتین پس از یکسال برگشت. در این دوران یک گروه فیلمسازی بریتانیایی به فیلیپین آمدند و به فیلمبرداری پرداختند. در سال ۱۹۱۲ هالیوود و کمپانی های آمریکایی شعباتی در مانیل تاسیس کردند تا فیلم های خود را در این کشور نمایش دهند. در سال ۱۹۱۴ دولت استعماری آمریکا از سینما به عنوان ابزاری برای تبلیغات، آموزش و سرگرمی سازی استفاده می کرد.
در سال های ۱۹۱۵ بهترین فیلمهای آمریکایی و اروپایی در فیلیپین به نمایش درآمدند. در سال های ۱۹۲۰ دوره ای که آلمانی ها و روس ها در جنبه های فنی سینما پیشرفت زیادی داشتند فیلیپینی ها متاثر ازفیلم های این دو کشور قرار داشتند. نخستین زن فیلمساز فیلیپین کارمن کونچا نام دارد که در سال های ۱۹۳۰ فیلمسازی را شروع کرد.
سال های ۱۹۳۰ و دوران اشغال و جنگ جهانی دوم
در سال های ۱۹۳۰ سینمای فیلیپین فرم جدی تری به خود گرفت و فیلم ها طبقه بندی شدند. ژانر در سینما شناخته شد. فیلمنامه ها و شخصیت پردازی ها از تئاترهای مشهور و ادبیات نشات می گرفتند. فیلم های ملی گرایانه از محبوبیت خاصی در فیلیپین برخوردار بودند؛ هرچند به این فیلم های ملی گرایانه برچسب ضدرژیم می زدند.
سال های ۱۹۴۰ سینمای فیلیپین رو به واقعیت گرایی آورد. در آن دوران فیلیپین تحت اشغال نیروهای ژاپن قرار داشت. در آن دوران تم جنگی و قهرمان پروری برای مردم فیلیپین جذابیت فراوانی داشت.
عصر طلایی سینمای فیلیپین
سال های ۱۹۵۰ عصر طلایی سینمای فیلیپین است چراکه فیلم ها هنری تر و به لحاظ تکنیکی ماهرانه تر شدند. سیستم استودیویی به صنعت سینمای محلی فیلیپین رونق بخشید و رفته رفته استعدادهای سینمای فیلیپین خارج از کشور شناخته شدند. در سال های پایانی ۱۹۵۰سیستم استودیویی به دلیل مدیریت کارگری (گرایش به کمونیست) دچار اختلاف و تنش شد. در سال های ۱۹۶۰ سینمای هنری سال های پیشین رو به افول بود. ویژگی سینمای سال های ۱۹۶۰ فیلیپین فیلم های حادثه ای، فیلمهای تجاری سودجویانه است.
دوره دوم عصر طلایی
دوره دوم عصر طلایی سینمای فیلیپین سال های ۱۹۷۰ است که فیلم های آوانگارد در فیلیپین ساخته شدند. در این سال ها تولید فیلم های سیاه و سفید به تدریج کاهش پیدا کرد. در سال ۱۹۷۲ فیلیپین تحت حکومت نظامی قرار گرفت و فیلم ها ابزار تبلیغاتی شدند. رئیس جمهور فیلیپین فردیناند مارکوس و زیردستانش دنبال آن بودند که فیلمسازان را با تاسیس هیات سانسور سینما (BCMP) تحت کنترل خود قرار بدهند. قبل از فیلمبرداری، فیلمنامه ها باید مورد بازبینی قرار می گرفت تا متناسب با ایدئولوژی و حرکت مدنی جدید جامعه باشد. برپایی جشنواره های سالانه رونق گرفت و تهیه فیلم های انتقادی از دولت مارکوس ممنوع شدند. علی رغم چنین وضعیتی فیلمسازان جدیدی روی کار آمدند و فیلم های مهمی در این دوران ساخته شد. از فیلمسازان مهم این سال ها می توان به اسماعیل برنال، لینو بروکا، سلسو کاستیلو، مایک دو لئون، ماریو اوهارا اشاره کرد.
سال ۱۹۷۷ یک کارگردان گمنام به نام کیدلات تاهیمیک فیلمی با نام کابوس عطراگین ساخت که از جشنواره بین المللی فیلم برلین جایزه منتقدان را برد. در سال ۱۹۸۰ آکادمی سینمای فیلیپین فعالیتش را آغاز کرد و چتر حمایتی خود را برای صنعت سینمای فیلیپین گشود. یکی از کمپانی های فعال در آن سال ها ویوا فیلمز بود.
در سال های پایانی دیکتاتوری مارکوس فیلم های حامیانه ای درباره دولت او ساخته شدند از جمله کارنی ساخته ماریو دیاز-ابایا.
سالهای ۱۹۹۰
سالهای پایانی ۱۹۸۰ و سالهای ۱۹۹۰ بیشتر فیلم های تجاری ساخته می شدند. در حقیقت همه چیز فدای جذب تماشاگر بود. خط های داستانی قابل پیش بینی، کمدی ها بکوب بکوب و اجرای سکانس های حادثه ای متوسط یا اغراق آمیز بودند. تهیه کنندگان ریسک روی مضامین نو را به جان نمی خریدند و سرمایه های خود را به خطر نمی انداختند. ۲۰۰ فیلم سالانه به تولید می رسید. بیشتر فیلم ها به قول معروف «بزن برو» بود و اینگونه آثار ظرف هفت تا ده روز و با کم ترین هزینه ساخته می شدند. جالب آنکه این آثار فروش خوبی هم داشتند. قوانین جدید به زنان اجازه کار بیشتری در سینما داد و فیلمسازان زن در این دوران شروع به فعالیت کردند.
صنعت سینمای فیلیپین علاوه بر رقابت با فیلم های هالیوودی با بحران اقتصادی آسیا، هزینه رو به افزایش تولید فیلم، مالیات های سنگین، تیغ تیز سانسور، قاچاق فیلم روبه رو بود. در این دوران شبکه های تلویزیونی ماهواره ای نیز رشد زیادی داشتند و همه این عوامل سبب شد که رفته رفته سود و فروش فیلم های فیلیپین کاهش پیدا کند.
سال های ۲۰۰۰ و رشد سینمای مستقل
در سال های ابتدای هزاره جدید وضعیت بد صنعت سینمای فیلیپین ادامه داشت. سینمای کشور تحت تاثیر نمایش فیلم های هالیوودی قرار داشت و سالانه کمتر از ۲۰ فیلم تولید و به نمایش درمی آمد. چندین کمپانی تولید فیلم به دلیل زیان های میلیونی تعطیل شدند، اما با ورود تکنولوژی های جدید و دوربین های دیجیتالی تولید فیلم های تجربی رونق بیشتری گرفت. چنانچه فیلم کوتاه «سایه ها» ساخته ریموند رد در سال ۲۰۰۰ در جشنواره فیلم کن برنده جایزه شد اما پیشگام واقعی فیلم های دیجیتالی هنوز «زندگی ها» ساخته جان رد و محصول ۱۹۹۹ است.
به زودی فیلمسازان بیشتری به این موج ملحق شدند. تولید ارزان فیلم های دیجیتالی موج فیلم های مستقل را رونق داد که به موج نوی عصر دیجیتال شهرت پیدا کرد. در این سال ها فیلم های بلند انیمیشن نیز به تولید رسید. تهیه فیلم های حادثه ای افت کرد و فیلم های کمدی رومانتیک خواهان بیشتری داشت. از فیلم های مهم این سال ها می توان به صداهای کوچک (جیل پورتز ۲۰۰۲) درباره آموزگاری که به شاگردانش یاد می دهد دنبال رویاهای شان بروند یا بانوان گریان (مارک مایلی ۲۰۰۳)، مگنیفیکو ساخته ماریو دو لوس ریز که در جشنواره های بی شماری شرکت کرد و مورد تحسین قرار گرفت، اشاره کرد.
سینمای فیلیپین حتی کارگردان هایی دارد که متاثر از موج دانمارکی «دوگما ۹۵» و سینما واریته فیلم می ساختند مانند جفری جتوریان یا بریلانت مندوزا.
فیلم های دیجیتالی فیلیپینی تقریبا با دست خالی و سریع ساخته و در جشنواره های بین المللی به نمایش در می آمدند. بسیاری از فیلم های آنها در جشنواره هایی مانند برلین، کن، ونیز، روتردام به نمایش در آمدند و جایزه بردند. اوج شهرت بین المللی سینمای فیلیپین در سال ۲۰۰۹ رقم خورد که بریلانت مندوزا در جشنواره بین المللی فیلم کن جایزه بهترین کارگردانی برای «قصابی شده» را برد، اما منتقد فقید و مشهور راجر ایبرت به فیلم بدجوری تاخت و آن را بدترین فیلمی دانست که تا آن زمان در جشنواره کن نمایش داده شده است.
در این دوران نمایندگان مجلس قوانینی را تصویب کردند که تسهیلات مالیاتی برای تهیه کنندگان سینما قایل میشد.
سال های ۲۰۱۰ و رونق فیلم های تجاری
سال های اخیر فیلم های تجاری در سینمای فیلیپین رونق زیادی داشته اند. در سال ۲۰۱۱ سه تا از پرفروش ترین فیلم های تاریخ سینمای فیلیپین تهیه شدند. از جمله The Unkabogable Praybeyt Benjamin که ۳۳۱ میلیون پزو فروخت یا «زن دیگری در کار نیست» که بیش از ۲۷۸ میلیون پزو فروش کرد.
به گزارش ورایتی در سال ۲۰۱۳ «دختر، پسر، باکلا» بیش از ۴۰۰ میلیون پزو فروش کرد. یکی از بهترین سال های سینمای فیلیپین به لحاظ فروش، سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ بوده است.
فیلیپینی ها نه تنها علاقه مند پایان های خوش در فیلم ها هستند بلکه علاقه مند هستند که روی پرده رمان تماشا کنند. دولت فیلیپین نیز در این سال ها دست یاری خود را به سوی سینماگرها دراز کرد و تا آنجایی که می توانست مالیات های کمرشکن از آنها نگرفت.
در سال ۲۰۱۴ فیلم «از چیزی که قبل بود» به کارگردانی لاو دیاز برنده یوزپلنگ طلایی از جشنواره لوکارنو شد. فیلم سیاه و سفید «از چیزی که قبل بود» داستان زندگی روستاییان فقیر فلیپینی در یکی از دور افتادهترین روستاهای این کشور است.
گزارش از ارغوان اشتری
نظر شما